به گزارش باشگاه خبرنگاران، تا بشر هست خیمه عزای اباعبدالله الحسین (ع) برپاست. پیامبر اکرم (ص) به هنگام تولد حضرت حسین (ع)، خبر شهادت و برافراشته شدن بیرق عزای امام را به اهل کساء اعلام کرد.
خاندان نبوّت هر کدام در زمانه خودشان به نوعی مورد هجمه ظلم حاکمان و دشمنان آل الله قرار گرفتند. دشمنان پس از سالهای هجرت، حقپرستی را کینه کردند تا بتوانند اعمال خود را توجیه کنند. گاهی با تیغ تزویر خود را به دوستداران شیعه و مردم نزدیک میکردند تا لذتهای دنیوی را آن گونه که خودشان میبینند و دوست دارند به شیعیان القا کنند و گاهی سعی می کردند چهرهای زننده از اسلام و شیعه به جهانیان نشان بدهند. پس از صلح امام حسن مجتبی (ع) امام حسین (ع) هم به صلح برادر بزرگوارشان پایبند بودند، اما پس از مرگ معاویه، یزید بن معاویه به عنوان جانشین او، دوباره علیه خاندان آل الله قیام کرد.
وقایع شهادت حضرت قمربنی هاشم (ع)
این روزها خیمه عزای سالار شهیدان برپاست و هرکسی با رنگ، نژاد و مذهب خود به اباعبدالله الحسین (ع) عرض ارادت میکند. هرکدام از روزهای دهه اول محرم به نام یکی از بزرگواران کاروان کربلاست که روز نهم (تاسوعا) مزیّن به نام قمر بنی هاشم (ع) سپهسالار کاروان حسین (ع) است. عاشقان اهل بیت (ع) در این روز با مرور مصیبتهای وارده بر اهل کرامت و جود در شهادت حضرت ابوالفضل العباس (ع) به عزاداری میپردازند. شهادتی که عبیدالله بن زیاد، شمر و عمربن سعد با آن عقده چندین ساله خود را گشودند.
در روز تاسوعا، تحرکات لشکر عمربن سعد افزایش پیدا کرد و تصمیم بر جنگ گرفتند؛ اما حضرت حسین بن علی (ع) به واسطه برادر و نگهبان خیمهها حضرت عباس بن علی (ع) به سمت دشمنان رفت و یک شب را از لشکر اشقیا مهلت خواست تا به راز و نیاز بپردازند. مقاتل نوشته اند قرار بر این بود که پیکار میان حق و باطل در روز تاسوعا رقم بخورد. به همین دلیل دشمنان تا ظهر تاسوعا خیمه ها را محاصره کرده بودند و با تحرکات نظامی و وعدههای پوچ جنگ روانی را علیه اهل حرم آغاز کردند. یکی از آنها دادن اماننامه به حضرت قمربنی هاشم (ع) بود.
روز تاسوعا آخرین باری بود که حضرت عباس (ع) به دیدار برادر و امام خویش رفت و اذن میدان گرفت تا بتواند بعد از چند روز تشنگی با دستی پر از آب به حرم بازگردد. با برپایی خیمهها و رسیدن کاروان حسین بن علی (ع)، عبیدالله ابن زیاد و عمربن سعد بارها امان نامهای را برای حضرت عباس (ع) و دو پسر دیگر ام البنین (س) آوردند، اما هر سه به ویژه حضرت قمر بنی هاشم (ع) که اسوه ایثار و مردانگی بودند، هر بار بیش از پیش وفاداری خود را به اهل بیت رسول خدا (ص) اثبات کردند و راه سعادت را برگزیدند.
اماننامهای که بی اثر ماند
شمر که فرمانده پیادگان قشون عمر بن سعد و از عناصر کلیدى و پلید واقعه کربلا بود، در عصر روز تاسوعا، امان نامه اى از عمر بن سعد براى چهار فرزند رشید و دلاور ام البنین (س) یعنى عباس، عبدالله، جعفر و عثمان از برادران پدرى امام حسین (ع) آورد تا آنان را از سپاه خداجوى و حقیقت طلب امام حسین (ع) جدا سازد.
ام البنین، همسر حضرت على (ع) داراى چهار فرزند دلاور و فداکار بود که همگى در رکاب برادر و امامشان حضرت اباعبدالله الحسین (ع) در کربلا حاضر بودند.
حضرت عباس (ع) که بزرگترین آنان است، از شهرت بسزایى برخوردار بود. وى به خاطر جمال زیبا، قامت موزون، دلاورى، غیرت و شجاعت بىمانندش، به «قمر بنى هاشم» معروف شده بود.
ام البنین از قبیله بنى کلاب بود که شمر بن ذى الجوشن نیز به همین تبار انتساب پیدا مى کرد. بدین جهت در عصر تاسوعا به نزدیکى خیمه گاه امام حسین (ع) آمد و با صداى بلند فریاد زد: خواهرزادگانم کجایند؟ امام حسین (ع) که منظور شمر را دانسته بود، به برادران خود فرمود: پاسخ شمر را بدهید. اگر چه او فاسق است و لیکن با شما قرابت و خویشى دارد.
حضرت عباس (ع) به همراه سه برادر خود، در نزد شمر حاضر شدند و از او پرسیدند: حاجت تو چیست؟ شمر گفت: شما خواهرزادگان من هستید. بدانید تا ساعتى دیگر شعله هاى جنگ برافروخته مى گردد و از یاران حسین بن على (ع) زنده نمى ماند. من براى شما امان نامه اى از عمر بن سعد آوردم. شما از این ساعت در امان هستید، مشروط بر این که دست از یارى برادرتان حسین علیه السلام بردارید و سپاهیانش را ترک کنید.
حضرت عباس (ع) که کانون وفادارى و معدن غیرت بود، بر او بانگ زد: بریده باد دستهاى تو و لعنت خدا بر تو و امان نامه ات. اى دشمن خدا، ما را دستور مىدهى که از یاری برادر و مولایمان حسین علیه السلام دست برداریم و سر در طاعت ملعونان و فرزندان ناپاک درآوریم. آیا ما را امان مى دهى ولى براى فرزند رسول خدا (ص) امانى نیست؟
شمر از پاسخ دندان شکن فرزندان ام البنین، خشمناک شد و به خیمه گاه خویش برگشت. همچنین روایت شده است: در میان سپاه عمر بن سعد، فردى بود به نام ((عبدالله بن ابى محل بن حزام)) که برادرزاده ام البنین (س) بود. وى هنگامى که با خبر شد عمه زادگانش (عباس، عبدالله، جعفر، عثمان) در میان سپاهیان امام حسین علیه السلام حضور دارند، امان نامه اى از عمر بن سعد براى آنان گرفت و به واسطه غلامش ((کزمان)) براى آنان ارسال کرد. او، فرزندان ام البنین علیهاالسلام را صدا زد و آنان را از امان نامه پسر دایى شان باخبر گردانید. حضرت عباس (ع) و برادرانشان به وى گفتند: به پسر دایى ما سلام برسان و بگو که ما را نیازى به امان نامه شما نیست. امان خدا، بهتر است از امان شما.
شهادت حضرت عباس (ع)
پس از ورود کاروان حسین (ع) به سرزمین کربلا و رسیدن لشکر اشقیا کم کم از روز ششم آب به خاندان اهل خیمه بسته شد و زنان و کودکان در بی تابی و تشنگی به سر میبردند تا آخرین روز حضرت عباس (ع) که ساقی اهل حرم بود دل به میدان زد و به سوی علقمه شتافت تا مشکها را برای زنان و کودکان تشنه لب از آب پر کند، اما دشمنان چه پیاده و چه سواره از این فرصت سوء استفاده کردند و با هر حربهای به سوی حضرت حملهور شدند.
وفاداری، ایثار و از خودگذشتگی حضرت قمر بنی هاشم (ع) در بین صحابه امام حسین (ع) زبانزد خاص و عام بود و همچنان ادامه دارد، اما آن چیزی که حضرت را متمایز کرد و میکند ولایتمداری و امام شناسی ایشان پیش از واقعه عاشوراست چراکه حضرت (ع) با نکته سنجی بسیار دقیق از همان ابتدا و حتی گذشته بر آن از دوران کودکی در کنار سالار شهیدان اباعبدالله الحسین (ع) بودند و به هنگام رزم نیز در کنار این حضرت در میدان جنگ زیباترین رقص شمشیر را از خودشان نشان میدادند.
- 23
- 3