سوره نمل
چهل و هشتمین سوره ی نازل شده بر پیامبر( ص) که جزو سوره های مکی است؛ سوره نمل نام دارد. این سوره با هدف بشارت و انذار مردم، نازل شده است.
تعداد آیات و دیگر ویژگی های سوره نمل
> سوره نمل دارای ۹۳ آیه و ۱۱۶۶ کلمه و ۴۷۹۵ حرف می باشد. این سوره مقداری کم تر از نیم جزء قرآن و از سوره های مَثانی از نظر حجم می باشد. در این سوره، آیه ۲۶ دارای سجده مستحب است؛ یعنی مستحب است که فرد در هنگام قرائت یا شنیدن آن سجده کند. سیزدهمین سوره از سوره های بیست و نه گانه مقطعات، سوره نمل میباشد که با حروف مُقَطَّعه« طس»( خوانده می شود:طا سین) شروع می شود و از آن به عنوان سوره های طَواسین یاد میشود.
> سوره نمل دارای دو« بسم الله الرحمن الرحیم» می باشد؛ به این شرح که یکی در ابتدای سوره و دیگری در ابتدای نامه حضرت سلیمان( ع) به ملکه سبأ ( بلقیس) در آیه ۳۰ آورده شده است.
> خداوند به داستان زندگی ۵ پیامبر گرامی در سوره نمل، اشاره کرده است که شامل حضرت موسی( ع)، حضرت داوود( ع)، حضرت صالح( ع)، حضرت سلیمان( ع) و حضرت لوط ( ع) می باشند و به نوعی با دلداری دادن به مومنان مکه، سرگذشت سخت این پیامبران و پیروانشان را بیان می کنند.
> از مطالب یاد شده در سوره نمل میتوان به مسائل خداشناسی، نشانه های توحید و وقایع روز قیامت، اشاره کرد.
فضیلت و ثواب تلاوت سوره نمل
ثواب های بسیاری برای قرائت سوره نمل، در نظر گرفته شده و خواندن آن به گفته ی معصومین( ع)، سفارش شده است.
* فرموده ی حضرت محمد ( ص) درباره برکات تلاوت سوره نمل، به این صورت میباشد :خداوند به تلاوت کننده ی سوره نمل، ده برابر کسانی که حضرت سلیمان، پیامبران الهی هود( ع)، شعیب( ع)، صالح( ع) و ابراهیم( ع) را تائید و یا تکذیب کرده اند حسنه می دهد و او در روز قیامت، ذکر “لااله الا الله” را در زمان خارج شدن از قبرش به لب دارد.
* فضایل تلاوت سوره نمل براساس فرموده ی امام صادق ( ع) اینگونه است:اگر کسی در شب جمعه سوره های طواسین( سوره هایی که با طسم و طس آغاز شده اند) را بخواند؛ از اولیای الهی محسوب میشود و هیچ ناراحتی در دنیا به او نخواهد رسید و خداوند، نعمت های بهشتی را در آخرت به او عطا می کند تا جایی که او راضی شود.
آثار و برکات سوره نمل
سوره نمل بر زندگی انسان، آثار مثبت بسیاری بهمراه دارد که شامل مصون ماندن خانه از حیوانات موذی، تسکین درد دندان، برآورده شدن حاجات بزرگ و علاقه مند کردن شخصی به خود است.
- برآورده شدن حاجات بزرگ:
آیه ۶۲ سوره نمل« امن یجیب المضطر اذا دعاه و یکشف السوء» را جهت برآورده شدن حاجات، ۱۲ هزار مرتبه بخوانید تا به حاجتتان در همان هفته اول برسید.
- مصون ماندن خانه از حیوانات موذی:
اگر سوره نمل را به نقل از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم، بر پوست آهویی بنویسید و در منزلتان قرار دهید؛ دیگر هیچ مار و عقرب و ملخ و سگ درنده و کرم و گرگ آزار دهنده ای، نزدیک آن خانه اش نمی شود.
- علاقمند کردن شخصی به خود :
درصورت علاقه مند کردن شخصی به خودتان تا جایی که نتواند دوری شما را بمدت یک ساعت، تحمل کند؛ آیات سوره نمل را به طعامی بخوانید و به او بخورانید.
- تسکین درد دندان:
امام باقر درمورد فضیلت سوره نمل فرموده اند:درصورت داشتن درد دندان ، دستتان را روی آن قرار دهید و سوره حمد و اخلاص را به آن بخوانید. همچنین خواندن آیه« وتری الجبال تحسبها…..) باعث میشود که دیگر، گرفتار درد دندان نشوی.
- ختم سوره نمل برای ازدواج:
برای امر ازدواج، سفارش شده که سوره نمل را ختم کنید و کسانی که میخواهند ازدواج موفقی داشته باشند؛ میتوانند این ختم را بردارند. نحوه ی ختم سوره نمل به اینصورتست که آیات ۵۹ تا ۶۳ سوره نمل را از روز دوشنبه تا روز جمعه به صورت زیر ختم نمایید.
پس از خواندن آیه ۵۹، صد مرتبه ذکر یا محمد را بگویید و آیه ۶۰ را پس از آن بخوانید، سپس ذکر یا علی را ۱۰۰ مرتبه بگویید، همچنین پس از خواندن آیه ۶۱ باید ۱۰۰ مرتبه یا زهرا بگویید. سپس آیه ۶۲ را تلاوت کنید و ذکر یا حسن را ۱۰۰ مرتبه بگویید. وقتی که آیه ۶۳ را خواندید؛ ذکر یا حسین را صد مرتبه بگویید. شما میتوانید این ختم را هر هفته تا زمان برآورده شدن حاجتتان بخوانید.
متن کامل سوره نمل با ترجمه
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ
به نام خدا که رحمتش بی اندازه است و مهربانی اش همیشگی
طس ۚ تِلْكَ آیَاتُ الْقُرْآنِ وَكِتَابٍ مُبِینٍ﴿١﴾
طاء، سین. این آیاتِ[ با عظمتِ] قرآن و کتابی روشنگر است( ۱)
هُدًى وَبُشْرَىٰ لِلْمُؤْمِنِینَ ﴿٢﴾
[ که سراسر] هدایت کننده[ انسانها ] و برای مؤمنان مژده دهنده است.( ۲)
الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلَاةَ وَیُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ بِالْآخِرَةِ هُمْ یُوقِنُونَ ﴿٣﴾
همانان که نماز برپا می دارند و زکات می پردازند، و قاطعانه به آخرت یقین دارند؛( ۳)
إِنَّ الَّذِینَ لَا یُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ زَیَّنَّا لَهُمْ أَعْمَالَهُمْ فَهُمْ یَعْمَهُونَ ﴿٤﴾
به راستی کسانی که به آخرت ایمان ندارند، اعمال[ زشتشان] را در نظرشان آراستیم، پس همواره در حیرت و سرگردانی اند،( ۴)
أُولَٰئِكَ الَّذِینَ لَهُمْ سُوءُ الْعَذَابِ وَهُمْ فِی الْآخِرَةِ هُمُ الْأَخْسَرُونَ ﴿٥﴾
اینان کسانی هستند که عذاب سختی برای آنان است و بی تردید آنان در آخرت زیانکارترین[ مردم] اند.( ۵)
وَإِنَّكَ لَتُلَقَّى الْقُرْآنَ مِنْ لَدُنْ حَكِیمٍ عَلِیمٍ ﴿٦﴾
یقیناً تو قرآن را از نزد حکیمی دانا فرا می گیری.( ۶)
إِذْ قَالَ مُوسَىٰ لِأَهْلِهِ إِنِّی آنَسْتُ نَارًا سَآتِیكُمْ مِنْهَا بِخَبَرٍ أَوْ آتِیكُمْ بِشِهَابٍ قَبَسٍ لَعَلَّكُمْ تَصْطَلُونَ ﴿٧﴾
[ یاد کن] هنگامی را که موسی به خانواده اش گفت:به راستی من آتشی را از دور دیدم، بزودی خبری از آن برای شما می آورم، یا از آن شعله ای برگرفته به شما می رسانم تا خود را گرم کنید،( ۷)
فَلَمَّا جَاءَهَا نُودِیَ أَنْ بُورِكَ مَنْ فِی النَّارِ وَمَنْ حَوْلَهَا وَسُبْحَانَ اللَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ ﴿٨﴾
پس هنگامی که نزد آن آمد، ندا رسید که پربرکت باد آنکه در آتش است و آنکه پیرامون آن است، و منزّه و پاک است خدا که پروردگار جهانیان است.( ۸)
یَا مُوسَىٰ إِنَّهُ أَنَا اللَّهُ الْعَزِیزُ الْحَكِیمُ ﴿٩﴾
ای موسی! یقیناً منم خدای توانای شکست ناپذیر و حکیم،( ۹)
وَأَلْقِ عَصَاكَ ۚ فَلَمَّا رَآهَا تَهْتَزُّ كَأَنَّهَا جَانٌّ وَلَّىٰ مُدْبِرًا وَلَمْ یُعَقِّبْ ۚ یَا مُوسَىٰ لَا تَخَفْ إِنِّی لَا یَخَافُ لَدَیَّ الْمُرْسَلُونَ ﴿١٠﴾
و عصایت را بیفکن. پس وقتی آنرا دید که تند و شتابان حرکت می کند، گویا ماری باریک و تیزرو است، پشت کنان رو به فرار گذاشت و به پشت برنگشت.[ ندا رسید:] ای موسی! نترس که پیامبران[ به سبب دارا بودن مقام عصمت و پاکی از گناه،] نزد من نمی ترسند،( ۱۰)
إِلَّا مَنْ ظَلَمَ ثُمَّ بَدَّلَ حُسْنًا بَعْدَ سُوءٍ فَإِنِّی غَفُورٌ رَحِیمٌ ﴿١١﴾
مگر کسی که ستم کند[ که او باید بترسد] ؛ ولی زمانی که پس از بدی نیکی را[ که ایمان و کار شایسته است] جایگزین آن نماید[ از عذاب من در امان است و نباید بترسد] ؛ زیرا من بسیار آمرزنده و مهربانم،( ۱۱)
وَأَدْخِلْ یَدَكَ فِی جَیْبِكَ تَخْرُجْ بَیْضَاءَ مِنْ غَیْرِ سُوءٍ ۖ فِی تِسْعِ آیَاتٍ إِلَىٰ فِرْعَوْنَ وَقَوْمِهِ ۚ إِنَّهُمْ كَانُوا قَوْمًا فَاسِقِینَ ﴿١٢﴾
و دستت را در گریبانت کن تا بدون هیچ عیبی، سفید و درخشان بیرون آید،[ با این دو معجزه که در ضمن] نه معجزه است به سوی فرعون و قومش[ برو] که قطعاً آنان گروهی نافرمانند؛( ۱۲)
فَلَمَّا جَاءَتْهُمْ آیَاتُنَا مُبْصِرَةً قَالُوا هَٰذَا سِحْرٌ مُبِینٌ ﴿١٣﴾
هنگامی که معجزات روشن ما به سویشان آمد، گفتند:این جادویی آشکار است.( ۱۳)
وَجَحَدُوا بِهَا وَاسْتَیْقَنَتْهَا أَنْفُسُهُمْ ظُلْمًا وَعُلُوًّا ۚ فَانْظُرْ كَیْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُفْسِدِینَ ﴿١٤﴾
و آن ها را در حالیکه باطنشان به الهی بودن آن معجزات یقین داشت، ستمکارانه وبرتری جویانه انکار کردند. پس با تأمل بنگر که سرانجام مفسدان چگونه بود؟!( ۱۴)
وَلَقَدْ آتَیْنَا دَاوُودَ وَسُلَیْمَانَ عِلْمًا ۖ وَقَالَا الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی فَضَّلَنَا عَلَىٰ كَثِیرٍ مِنْ عِبَادِهِ الْمُؤْمِنِینَ ﴿١٥﴾
و یقیناً ما به داود و سلیمان، دانش[ ویژه] دادیم، و آن دو گفتند:همه ستایش ها ویژه خداست، همان که ما را بر بسیاری از بندگان مؤمن خود برتری عطا کرده است ،( ۱۵)
وَوَرِثَ سُلَیْمَانُ دَاوُودَ ۖ وَقَالَ یَا أَیُّهَا النَّاسُ عُلِّمْنَا مَنْطِقَ الطَّیْرِ وَأُوتِینَا مِنْ كُلِّ شَیْءٍ ۖ إِنَّ هَٰذَا لَهُوَ الْفَضْلُ الْمُبِینُ ﴿١٦﴾
و سلیمان وارث داود شد و گفت:ای مردم![ معرفت و آگاهی به] زبان و منطق پرندگان را به ما آموخته اند، و از هر چیزی[ که به پیامبران و پادشاهان داده اند] به ما عطا کرده اند ، یقیناً این امتیاز و برتری آشکاری است.( ۱۶)
وَحُشِرَ لِسُلَیْمَانَ جُنُودُهُ مِنَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ وَالطَّیْرِ فَهُمْ یُوزَعُونَ ﴿١٧﴾
و برای سلیمان، سپاهیانش از پریان و آدمیان و پرندگان گردآوری شدند،[ و آنان را از حرکت باز می داشتند] تا گروههای دیگر به آنان ملحق شوند؛( ۱۷)
حَتَّىٰ إِذَا أَتَوْا عَلَىٰ وَادِ النَّمْلِ قَالَتْ نَمْلَةٌ یَا أَیُّهَا النَّمْلُ ادْخُلُوا مَسَاكِنَكُمْ لَا یَحْطِمَنَّكُمْ سُلَیْمَانُ وَجُنُودُهُ وَهُمْ لَا یَشْعُرُونَ ﴿١٨﴾
[ پس حرکت کردند] تا به وادی مورچگان درآمدند. مورچه ای گفت:ای مورچگان! به خانه هایتان درآیید تا سلیمان و سپاهیانش ناآگاهانه شما را پایمال نکنند.( ۱۸)
فَتَبَسَّمَ ضَاحِكًا مِنْ قَوْلِهَا وَقَالَ رَبِّ أَوْزِعْنِی أَنْ أَشْكُرَ نِعْمَتَكَ الَّتِی أَنْعَمْتَ عَلَیَّ وَعَلَىٰ وَالِدَیَّ وَأَنْ أَعْمَلَ صَالِحًا تَرْضَاهُ وَأَدْخِلْنِی بِرَحْمَتِكَ فِی عِبَادِكَ الصَّالِحِینَ ﴿١٩﴾
پس سلیمان از گفته اش با تبسم، حالت خنده به خود گرفت، و[ به سبب نعمت فهم گفتار حیوانات] گفت:پروردگارا! به من الهام کن تا شکر نعمتی را که به من و پدر و مادرم عطا کرده ای به جای آورم، و اینکه کار شایسته ای که آنرا بپسندی انجام دهم، و مرا به رحمتت در میان بندگان شایسته ات درآور.( ۱۹)
وَتَفَقَّدَ الطَّیْرَ فَقَالَ مَا لِیَ لَا أَرَى الْهُدْهُدَ أَمْ كَانَ مِنَ الْغَائِبِینَ ﴿٢٠﴾
و[ سلیمان] جویای پرندگان شد[ و هدهد را در میان پرندگان بارگاهش نیافت] پس گفت:مرا چه شده که هدهد را نمی بینم[ آیا هست و او را نمی بینم] یا از غایبان است؟( ۲۰)
لَأُعَذِّبَنَّهُ عَذَابًا شَدِیدًا أَوْ لَأَذْبَحَنَّهُ أَوْ لَیَأْتِیَنِّی بِسُلْطَانٍ مُبِینٍ ﴿٢١﴾
قطعاً او را عذابی سخت خواهم کرد یا[ برای عبرت دیگر پرندگان] او را سر می برم، یا باید[ برای غایب بودنش] دلیلی روشن برایم بیاورد.( ۲۱)
فَمَكَثَ غَیْرَ بَعِیدٍ فَقَالَ أَحَطْتُ بِمَا لَمْ تُحِطْ بِهِ وَجِئْتُكَ مِنْ سَبَإٍ بِنَبَإٍ یَقِینٍ ﴿٢٢﴾
پس[ هدهد] زمانی نه چندان دور درنگ کرد[ و با شتاب بازگشت،] پس گفت:[ ای سلیمان!] من به چیزی آگاهی یافته ام که تو به آن آگاهی نیافته ای، و[ من] از[ سرزمین] سبا خبری مهم و یقینی برایت آورده ام.( ۲۲)
إِنِّی وَجَدْتُ امْرَأَةً تَمْلِكُهُمْ وَأُوتِیَتْ مِنْ كُلِّ شَیْءٍ وَلَهَا عَرْشٌ عَظِیمٌ ﴿٢٣﴾
به راستی من زنی را یافتم که بر آنان حکومت می کند، و از هر چیزی[ که از وسایل و لوازم حکومت و قدرت است] به او داده اند و تختی بزرگ دارد،( ۲۳)
وَجَدْتُهَا وَقَوْمَهَا یَسْجُدُونَ لِلشَّمْسِ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَزَیَّنَ لَهُمُ الشَّیْطَانُ أَعْمَالَهُمْ فَصَدَّهُمْ عَنِ السَّبِیلِ فَهُمْ لَا یَهْتَدُونَ ﴿٢٤﴾
او و قومش را یافتم که به جای خدا برای خورشید سجده می کنند و شیطان، اعمال[ زشتشان] را برای آنان آراسته و در نتیجه آنان را از راه[ حق] بازداشته است به این سبب هدایت نمی یابند،( ۲۴)
أَلَّا یَسْجُدُوا لِلَّهِ الَّذِی یُخْرِجُ الْخَبْءَ فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَیَعْلَمُ مَا تُخْفُونَ وَمَا تُعْلِنُونَ ﴿٢٥﴾
[ و شیطان آنان را اینگونه فریب داده] تا برای خدا سجده نکنند، همان که نهان در اسمان ها و زمین را بیرون می آورد و آنچه را پنهان می دارید و آنچه را آشکار می کنید، می داند.( ۲۵)
اللَّهُ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِیمِ ۩ ﴿٢٦﴾
خدای یکتا که معبودی جز او نیست، پروردگار عرش بزرگ است.( ۲۶)
قَالَ سَنَنْظُرُ أَصَدَقْتَ أَمْ كُنْتَ مِنَ الْكَاذِبِینَ ﴿٢٧﴾
[ سلیمان به هدهد] گفت:بزودی [ درباره ادعایت] تأمل و بررسی می کنم که آیا راست گفته ای یا از دروغگویانی،( ۲۷)
اذْهَبْ بِكِتَابِی هَٰذَا فَأَلْقِهْ إِلَیْهِمْ ثُمَّ تَوَلَّ عَنْهُمْ فَانْظُرْ مَاذَا یَرْجِعُونَ ﴿٢٨﴾
این نامه مرا ببر و بسوی آنان بیفکن، سپس به دور از دیدگان آنان خود را کناری بگیر و بنگر چه پاسخی می دهند؟( ۲۸)
قَالَتْ یَا أَیُّهَا الْمَلَأُ إِنِّی أُلْقِیَ إِلَیَّ كِتَابٌ كَرِیمٌ ﴿٢٩﴾
[ ملکه سبا پس از اگاهی از مضمون نامه] گفت:ای سران و اشراف! همانا نامه ای نیکو و با ارزشی بسوی من افکنده اند،( ۲۹)
إِنَّهُ مِنْ سُلَیْمَانَ وَإِنَّهُ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ ﴿٣٠﴾
یقیناً این نامه از سوی سلیمان است و سرآغازش به نام خدای رحمان و رحیم است،( ۳۰)
أَلَّا تَعْلُوا عَلَیَّ وَأْتُونِی مُسْلِمِینَ ﴿٣١﴾
و[ مضمونش این است که] بر من برتری مجویید و همه با حالت تسلیم نزد من آیید.( ۳۱)
قَالَتْ یَا أَیُّهَا الْمَلَأُ أَفْتُونِی فِی أَمْرِی مَا كُنْتُ قَاطِعَةً أَمْرًا حَتَّىٰ تَشْهَدُونِ ﴿٣٢﴾
گفت:ای سران و اشراف! در کارم به من نظر دهید تا شما نزد من حضور داشتید، من[ بدون شما] فیصله دهنده کاری نبوده ام.( ۳۲)
قَالُوا نَحْنُ أُولُو قُوَّةٍ وَأُولُو بَأْسٍ شَدِیدٍ وَالْأَمْرُ إِلَیْكِ فَانْظُرِی مَاذَا تَأْمُرِینَ ﴿٣٣﴾
گفتند:ما دارای قدرت و مالک وسایل رزمی سختی هستیم، پس بنگر چه فرمان می دهی؟( ۳۳)
قَالَتْ إِنَّ الْمُلُوكَ إِذَا دَخَلُوا قَرْیَةً أَفْسَدُوهَا وَجَعَلُوا أَعِزَّةَ أَهْلِهَا أَذِلَّةً ۖ وَكَذَٰلِكَ یَفْعَلُونَ ﴿٣٤﴾
گفت:همانا پادشاهان هنگامی که [ با ابزار، ادوات جنگی و سپاهی رزمی] وارد شهری میشوند ، آنرا تباه می کنند و عزیزان اهلش را به ذلت و خواری می نشانند و[ آنان] همواره چنین می کنند!( ۳۴)
وَإِنِّی مُرْسِلَةٌ إِلَیْهِمْ بِهَدِیَّةٍ فَنَاظِرَةٌ بِمَ یَرْجِعُ الْمُرْسَلُونَ ﴿٣٥﴾
من بسوی آنان هدیه ای[ قابل توجه] می فرستم، پس با تأمل می نگرم که فرستادگان با چه پاسخی بر می گردند؟( ۳۵)
فَلَمَّا جَاءَ سُلَیْمَانَ قَالَ أَتُمِدُّونَنِ بِمَالٍ فَمَا آتَانِیَ اللَّهُ خَیْرٌ مِمَّا آتَاكُمْ بَلْ أَنْتُمْ بِهَدِیَّتِكُمْ تَفْرَحُونَ ﴿٣٦﴾
هنگامی که[ فرستاده ملکه سبا] نزد سلیمان آمد،[ سلیمان] گفت:آیا مرا با مالی[ اندک و ناچیز] یاری می دهید؟ آنچه خدا[ از نبوّت و حکومت و ثروت] به من عطا کرده، بهتر است از آنچه به شما داده[ هدیه شما برای من شادی آور نیست]، این شمایید که با هدیه خود شادمانی می کنید،( ۳۶)
ارْجِعْ إِلَیْهِمْ فَلَنَأْتِیَنَّهُمْ بِجُنُودٍ لَا قِبَلَ لَهُمْ بِهَا وَلَنُخْرِجَنَّهُمْ مِنْهَا أَذِلَّةً وَهُمْ صَاغِرُونَ ﴿٣٧﴾
به سوی آنان بازگرد که ما حتماً با سپاهیانی به سوی آنان خواهیم آمد که قدرت رویارویی با آنرا ندارند، و آنان را در حالیکه [ در آن منطقه] حقیر و بی ارزش شده اند، با خواری و ذلت از آن جا بیرون می کنیم.( ۳۷)
قَالَ یَا أَیُّهَا الْمَلَأُ أَیُّكُمْ یَأْتِینِی بِعَرْشِهَا قَبْلَ أَنْ یَأْتُونِی مُسْلِمِینَ ﴿٣٨﴾
[ سلیمان] گفت:ای سران و اشراف! کدام یک از شما تخت او را پیش از آنکه همگی به حالت تسلیم نزد من آیند، برایم می آورد؟( ۳۸)
قَالَ عِفْرِیتٌ مِنَ الْجِنِّ أَنَا آتِیكَ بِهِ قَبْلَ أَنْ تَقُومَ مِنْ مَقَامِكَ ۖ وَإِنِّی عَلَیْهِ لَقَوِیٌّ أَمِینٌ ﴿٣٩﴾
یکی از جنّیان کاردان و تیزهوش گفت:من آنرا پیش از آنکه از مسند خود برخیزی نزد تو می آورم، و من بر این[ کار] توانا و امینم،( ۳۹)
قَالَ الَّذِی عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْكِتَابِ أَنَا آتِیكَ بِهِ قَبْلَ أَنْ یَرْتَدَّ إِلَیْكَ طَرْفُكَ ۚ فَلَمَّا رَآهُ مُسْتَقِرًّا عِنْدَهُ قَالَ هَٰذَا مِنْ فَضْلِ رَبِّی لِیَبْلُوَنِی أَأَشْكُرُ أَمْ أَكْفُرُ ۖ وَمَنْ شَكَرَ فَإِنَّمَا یَشْكُرُ لِنَفْسِهِ ۖ وَمَنْ كَفَرَ فَإِنَّ رَبِّی غَنِیٌّ كَرِیمٌ ﴿٤٠﴾
کسی که دانشی از کتاب[ لوح محفوظ] نزد او بود گفت:من آنرا پیش از آنکه پلک دیده ات به هم بخورد، نزد تو می آورم.[ و آنرا در همان لحظه آورد]. پس هنگامی که سلیمان تخت را نزد خود پابرجا دید، گفت:این از فضل و احسان پروردگار من است، تا مرا بیازماید که آیا سپاس گزارم یا بنده ای ناسپاسم؟ و هر کس که سپاس گزاری کند، به سود خود سپاس گزاری می کند و هر کس ناسپاسی ورزد،[ زیانی به خدا نمی رساند] ؛ زیرا پروردگارم بی نیاز و کریم است.( ۴۰)
قَالَ نَكِّرُوا لَهَا عَرْشَهَا نَنْظُرْ أَتَهْتَدِی أَمْ تَكُونُ مِنَ الَّذِینَ لَا یَهْتَدُونَ ﴿٤١﴾
گفت:تختش را[ با تغییر دادن در زینت و آرایش] برایش ناشناس کنید تا ببینیم آیا[ به شناخت آن] راه می یابد، یا از کسانی است که راه نمی یابند؟( ۴۱)
فَلَمَّا جَاءَتْ قِیلَ أَهَٰكَذَا عَرْشُكِ ۖ قَالَتْ كَأَنَّهُ هُوَ ۚ وَأُوتِینَا الْعِلْمَ مِنْ قَبْلِهَا وَكُنَّا مُسْلِمِینَ ﴿٤٢﴾
پس زمانی که [ ملکه سبا] آمد، گفتند:آیا تخت تو نیز اینگونه است؟ گفت:گویا این همان است!! و ما را پیش از این[ به حقّانیّت و قدرت سلیمان] آگاه کردند و[ همان زمان] تسلیم شدیم؛( ۴۲)
وَصَدَّهَا مَا كَانَتْ تَعْبُدُ مِنْ دُونِ اللَّهِ ۖ إِنَّهَا كَانَتْ مِنْ قَوْمٍ كَافِرِینَ ﴿٤٣﴾
چیزی را که[ ملکه سبا] به جای خدا می پرستید او را[ از تسلیم شدن به حق ] بازداشته بود؛ زیرا او از گروه کافران بود[ و در میان آنان رشد کرده بود و به روش و رفتار آنان خو گرفته بود.]( ۴۳)
قِیلَ لَهَا ادْخُلِی الصَّرْحَ ۖ فَلَمَّا رَأَتْهُ حَسِبَتْهُ لُجَّةً وَكَشَفَتْ عَنْ سَاقَیْهَا ۚ قَالَ إِنَّهُ صَرْحٌ مُمَرَّدٌ مِنْ قَوَارِیرَ ۗ قَالَتْ رَبِّ إِنِّی ظَلَمْتُ نَفْسِی وَأَسْلَمْتُ مَعَ سُلَیْمَانَ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ ﴿٤٤﴾
به او گفتند:به حیاط قصر درآی. هنگامی که آن را دید، پنداشت آبی فراوان[ چون دریاچه] است، پس دامن جامه از دو ساق پایش بالا زد[ که به خیال خود وارد آب شود]، سلیمان گفت:این محوطه ای است صاف و هموار از شیشه[ نه از آب].[ ملکه سبا] گفت:پروردگارا! قطعاً من به خود ستم کردم، اینک همراه سلیمان، تسلیم[ فرمان ها و احکام] خدا، پروردگار جهانیان شدم.( ۴۴)
وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا إِلَىٰ ثَمُودَ أَخَاهُمْ صَالِحًا أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ فَإِذَا هُمْ فَرِیقَانِ یَخْتَصِمُونَ ﴿٤٥﴾
همانا به سوی قوم ثمود برادرشان صالح را فرستادیم که خدا را بپرستید. پس ناگهان آنان دو گروه[ مؤمن و کافر] شدند که با یکدیگر نزاع و دشمنیمی کردند.( ۴۵)
قَالَ یَا قَوْمِ لِمَ تَسْتَعْجِلُونَ بِالسَّیِّئَةِ قَبْلَ الْحَسَنَةِ ۖ لَوْلَا تَسْتَغْفِرُونَ اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ ﴿٤٦﴾
گفت:ای قوم من! چرا بر عذاب و هلاکت، پیش از توبه و ایمان شتاب می کنید؟! چرا از خدا درخواست آمرزش نمی کنید تا مورد رحمت قرار گیرید؟!( ۴۶)
قَالُوا اطَّیَّرْنَا بِكَ وَبِمَنْ مَعَكَ ۚ قَالَ طَائِرُكُمْ عِنْدَ اللَّهِ ۖ بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ تُفْتَنُونَ ﴿٤٧﴾
گفتند:ما به تو و همراهانت فال بد زده ایم[ و شما را سبب بروز این همه مشکلات و بدبختی خود می دانیم]. گفت:سبب بروز مشکلات و بدبختی شما[ طغیان و گناهان شماست که عکس العملش] نزد خداست،[ ربطی به ما ندارد] بلکه شما گروهی هستید که[ به مشکلات و مصایب] امتحان می شوید[ شاید به این سبب توبه کنید و مؤمن شوید.]( ۴۷)
وَكَانَ فِی الْمَدِینَةِ تِسْعَةُ رَهْطٍ یُفْسِدُونَ فِی الْأَرْضِ وَلَا یُصْلِحُونَ ﴿٤٨﴾
در آن شهر نُه نفر از اشراف و سران بودند که در آن فساد می کردند و اصلاح گر نبودند،( ۴۸)
قَالُوا تَقَاسَمُوا بِاللَّهِ لَنُبَیِّتَنَّهُ وَأَهْلَهُ ثُمَّ لَنَقُولَنَّ لِوَلِیِّهِ مَا شَهِدْنَا مَهْلِكَ أَهْلِهِ وَإِنَّا لَصَادِقُونَ ﴿٤٩﴾
[ آنان به یکدیگر] گفتند:هم قسم شوید که حتماً به صالح و خانواده اش شبیخون می زنیم[ تا همه را نابود کنیم]، آنگاه به خونخواهش بگوییم:ما زمان هلاک شدن خانواده اش حضور نداشتیم و یقیناً راستگوییم.( ۴۹)
وَمَكَرُوا مَكْرًا وَمَكَرْنَا مَكْرًا وَهُمْ لَا یَشْعُرُونَ ﴿٥٠﴾
آنان نیرنگ مهمی بکار گرفتند و ما هم در حالیکه بی خبر بودند[ با کیفر بسیار سختی] نیرنگ آنان را از بین بردیم.( ۵۰)
فَانْظُرْ كَیْفَ كَانَ عَاقِبَةُ مَكْرِهِمْ أَنَّا دَمَّرْنَاهُمْ وَقَوْمَهُمْ أَجْمَعِینَ ﴿٥١﴾
پس با تأمل بنگر که سرانجام نیرنگشان چگونه بود؟ که ما آنان و قومشان را همگی درهم کوبیدیم و هلاک کردیم.( ۵۱)
فَتِلْكَ بُیُوتُهُمْ خَاوِیَةً بِمَا ظَلَمُوا ۗ إِنَّ فِی ذَٰلِكَ لَآیَةً لِقَوْمٍ یَعْلَمُونَ ﴿٥٢﴾
این خانه های آنان است که به سبب ستمشان[ از سکنه] خالی مانده. بی تردید در این سرگذشت برای گروهی که معرفت و شناخت دارند، عبرتی بزرگ وجود دارد ،( ۵۲)
وَأَنْجَیْنَا الَّذِینَ آمَنُوا وَكَانُوا یَتَّقُونَ ﴿٥٣﴾
و آنان را که ایمان آوردند و همواره پرهیزکاری می کردند، نجات دادیم.( ۵۳)
وَلُوطًا إِذْ قَالَ لِقَوْمِهِ أَتَأْتُونَ الْفَاحِشَةَ وَأَنْتُمْ تُبْصِرُونَ ﴿٥٤﴾
و لوط را[ یاد کن] هنگامی که به قومش گفت:آیا این عمل بسیار زشت را در حالیکه [ وقت انجام دادنش با بی شرمی کامل به هم] نگاه می کنید، مرتکب می شوید؟!( ۵۴)
أَئِنَّكُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجَالَ شَهْوَةً مِنْ دُونِ النِّسَاءِ ۚ بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُونَ ﴿٥٥﴾
آیا شما از روی میل و شهوت به جای زنان با مردان آمیزش می کنید؟[ شما برای این کار زشت دلیل و برهانی ندارید] بلکه شما گروهی نادان هستید.( ۵۵)
فَمَا كَانَ جَوَابَ قَوْمِهِ إِلَّا أَنْ قَالُوا أَخْرِجُوا آلَ لُوطٍ مِنْ قَرْیَتِكُمْ ۖ إِنَّهُمْ أُنَاسٌ یَتَطَهَّرُونَ ﴿٥٦﴾
پس جواب قومش جز این نبود که گفتند:خاندان لوط را از شهرتان بیرون کنید؛ زیرا آنان مردمانی اند که همواره خواهان پاکی اند.( ۵۶)
فَأَنْجَیْنَاهُ وَأَهْلَهُ إِلَّا امْرَأَتَهُ قَدَّرْنَاهَا مِنَ الْغَابِرِینَ ﴿٥٧﴾
پس او و خانواده اش را نجات دادیم مگر همسرش را که مقدر کرده بودیم در باقی ماندگان[ در شهر برای هلاکت بماند.]( ۵۷)
وَأَمْطَرْنَا عَلَیْهِمْ مَطَرًا ۖ فَسَاءَ مَطَرُ الْمُنْذَرِینَ ﴿٥٨﴾
و بارانی از[ سنگ گِل] بر آنان باراندیم، پس بد بود باران بیم داده شدگان.( ۵۸)
قُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَسَلَامٌ عَلَىٰ عِبَادِهِ الَّذِینَ اصْطَفَىٰ ۗ آللَّهُ خَیْرٌ أَمَّا یُشْرِكُونَ ﴿٥٩﴾
بگو:همه ستایش ها ویژه خداست، و درود بر آن بندگانش که آنان را برگزیده است. آیا خدا بهتر است یا آنچه شریک او قرار می دهند؟( ۵۹)
أَمَّنْ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَأَنْزَلَ لَكُمْ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَنْبَتْنَا بِهِ حَدَائِقَ ذَاتَ بَهْجَةٍ مَا كَانَ لَكُمْ أَنْ تُنْبِتُوا شَجَرَهَا ۗ أَإِلَٰهٌ مَعَ اللَّهِ ۚ بَلْ هُمْ قَوْمٌ یَعْدِلُونَ ﴿٦٠﴾
[ آیا آن شریکان انتخابی شما بهترند] یا آنکه آسمان ها و زمین را آفرید، و برای شما از آسمان آبی نازل کرد که به وسیله آن باغ هایی خرم و باطراوت رویاندیم، که رویاندن درختانش در قدرت شما نیست؛ آیا با خدا معبودی دیگر هست[ که شریک در قدرت و ربوبیت او باشد؟ نه، نیست]، بلکه آنان مردمی منحرف اند[ که برای او شریک می گیرند.]( ۶۰)
أَمَّنْ جَعَلَ الْأَرْضَ قَرَارًا وَجَعَلَ خِلَالَهَا أَنْهَارًا وَجَعَلَ لَهَا رَوَاسِیَ وَجَعَلَ بَیْنَ الْبَحْرَیْنِ حَاجِزًا ۗ أَإِلَٰهٌ مَعَ اللَّهِ ۚ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لَا یَعْلَمُونَ ﴿٦١﴾
[ آیا آن شریکان انتخابی شما بهترند] یا آنکه زمین را[ برای موجوداتش] آرام و قرارگاه ساخت و در شکاف هایش نهرهایی پدید آورد، و برای آن کوه هایی استوار قرار داد[ تا زیر پای اهلش نلرزد]، و میان دو دریا[ ی شیرین و شور] مانع و حایلی قرار داد[ که با هم مخلوط نشوند] ؛ آیا با خدا معبودی دیگر هست[ که شریک در قدرت و ربوبیت او باشد] ؟![ نه، نیست] بلکه بیشترشان اهل معرفت و دانش نیستند.( ۶۱)
أَمَّنْ یُجِیبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَیَكْشِفُ السُّوءَ وَیَجْعَلُكُمْ خُلَفَاءَ الْأَرْضِ ۗ أَإِلَٰهٌ مَعَ اللَّهِ ۚ قَلِیلًا مَا تَذَكَّرُونَ ﴿٦٢﴾
[ آیا آن شریکان انتخابی شما بهترند] یا آنکه وقتی درمانده ای او را بخواند اجابت می کند و آسیب و گرفتاریش را دفع می نماید، و شما را جانشینان[ دیگران در روی] زمین قرار می دهد؟ آیا با خدا معبودی دیگر هست[ که شریک در قدرت و ربوبیت او باشد؟!] اندکی متذکّر و هوشیار می شوند.( ۶۲)
أَمَّنْ یَهْدِیكُمْ فِی ظُلُمَاتِ الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَمَنْ یُرْسِلُ الرِّیَاحَ بُشْرًا بَیْنَ یَدَیْ رَحْمَتِهِ ۗ أَإِلَٰهٌ مَعَ اللَّهِ ۚ تَعَالَى اللَّهُ عَمَّا یُشْرِكُونَ ﴿٦٣﴾
[ آیا آن شریکان انتخابی شما بهترند] یا آنکه شما را در تاریکی های خشکی و دریا[ به وسیله ستارگان و دیگر نشانه ها ] راهنمایی می کند؟! و کیست که پیشاپیش[ باران] رحمتش بادها را مژده رسان می فرستد؟ آیا با خدا معبودی دیگر هست[ که شریک در قدرت و ربوبیت او باشد؟!] خدا برتر است از آنچه برای او شریک قرار می دهند.( ۶۳)
أَمَّنْ یَبْدَأُ الْخَلْقَ ثُمَّ یُعِیدُهُ وَمَنْ یَرْزُقُكُمْ مِنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ ۗ أَإِلَٰهٌ مَعَ اللَّهِ ۚ قُلْ هَاتُوا بُرْهَانَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِینَ ﴿٦٤﴾
[ آیا آن شریکان انتخابی شما بهترند] یا آنکه مخلوقات را می آفریند، آنگاه آنان را[ پس از مرگشان] بازمی گرداند؟! و کیست آنکه از آسمان و زمین شما را روزی می دهد؟ آیا با خدا معبودی دیگر هست[ که شریک در قدرت و ربوبیت او باشد؟] بگو:اگر راستگویید دلیل خود را بیاورید.( ۶۴)
قُلْ لَا یَعْلَمُ مَنْ فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ الْغَیْبَ إِلَّا اللَّهُ ۚ وَمَا یَشْعُرُونَ أَیَّانَ یُبْعَثُونَ ﴿٦٥﴾
بگو:در آسمان ها و زمین هیچ کس جز خدا غیب نمی داند، و آنان آگاهی ندارند چه زمانی برانگیخته می شوند؟( ۶۵)
بَلِ ادَّارَكَ عِلْمُهُمْ فِی الْآخِرَةِ ۚ بَلْ هُمْ فِی شَكٍّ مِنْهَا ۖ بَلْ هُمْ مِنْهَا عَمُونَ ﴿٦٦﴾
بلکه دانش و آگاهی آنان نسبت به آخرت[ بخاطر هزینه کردن عمرشان در امور مادی] به پایان رسیده ، بلکه درباره آخرت در تردیدند، بلکه اینان از[ فهم] آن کوردل اند،( ۶۶)
وَقَالَ الَّذِینَ كَفَرُوا أَإِذَا كُنَّا تُرَابًا وَآبَاؤُنَا أَئِنَّا لَمُخْرَجُونَ ﴿٦٧﴾
و کافران گفتند:آیا زمانی که ما و پدرانمان خاک شدیم به راستی ما را از آن[ زنده] بیرون می آورند؟( ۶۷)
لَقَدْ وُعِدْنَا هَٰذَا نَحْنُ وَآبَاؤُنَا مِنْ قَبْلُ إِنْ هَٰذَا إِلَّا أَسَاطِیرُ الْأَوَّلِینَ ﴿٦٨﴾
همانا پیش از این[ زنده بیرون آمدن از خاک را] به ما و پدرانمان وعده داده اند، ولی این مطلب جز افسانه خرافی پیشینیان نیست!( ۶۸)
قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانْظُرُوا كَیْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُجْرِمِینَ ﴿٦٩﴾
بگو:در زمین بگردید پس با تأمل بنگرید که سرانجام گنهکاران چگونه بود؟( ۶۹)
وَلَا تَحْزَنْ عَلَیْهِمْ وَلَا تَكُنْ فِی ضَیْقٍ مِمَّا یَمْكُرُونَ ﴿٧٠﴾
و بر آنان[ که با حق دشمنی می کنند] اندوه مخور و از نیرنگی که همواره بکار می گیرند، دلتنگ مباش.( ۷۰)
وَیَقُولُونَ مَتَىٰ هَٰذَا الْوَعْدُ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِینَ ﴿٧١﴾
و می گویند:اگر راستگویید این وعده[ عذاب] کی خواهد بود؟( ۷۱)
قُلْ عَسَىٰ أَنْ یَكُونَ رَدِفَ لَكُمْ بَعْضُ الَّذِی تَسْتَعْجِلُونَ ﴿٧٢﴾
بگو:امید است بخشی از آن عذابی که رسیدنش را با شتاب میخواهید ، دنبال شما باشد،( ۷۲)
وَإِنَّ رَبَّكَ لَذُو فَضْلٍ عَلَى النَّاسِ وَلَٰكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لَا یَشْكُرُونَ ﴿٧٣﴾
و یقیناً پروردگارت بر مردم دارای فضلی بزرگ است، ولی بیشترشان سپاس نمی گزارند،( ۷۳)
وَإِنَّ رَبَّكَ لَیَعْلَمُ مَا تُكِنُّ صُدُورُهُمْ وَمَا یُعْلِنُونَ ﴿٧٤﴾
و به راستی پروردگارت آنچه را سینه هایشان پنهان می دارد و آنچه را آشکار می کند، می داند،( ۷۴)
وَمَا مِنْ غَائِبَةٍ فِی السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ إِلَّا فِی كِتَابٍ مُبِینٍ ﴿٧٥﴾
هیچ پوشیده و پنهانی در آسمان و زمین وجود ندارد مگر آنکه در کتابی روشن[ چون لوح محفوظ] است.( ۷۵)
إِنَّ هَٰذَا الْقُرْآنَ یَقُصُّ عَلَىٰ بَنِی إِسْرَائِیلَ أَكْثَرَ الَّذِی هُمْ فِیهِ یَخْتَلِفُونَ ﴿٧٦﴾
بی تردید این قرآن بیشتر آنچه را بنی اسرائیل[ از روی جهالت] در آن اختلاف دارند، برای آنان بیان می کند،( ۷۶)
وَإِنَّهُ لَهُدًى وَرَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِینَ ﴿٧٧﴾
و یقیناً قرآن برای مؤمنان، سراسر هدایت و رحمت است.( ۷۷)
إِنَّ رَبَّكَ یَقْضِی بَیْنَهُمْ بِحُكْمِهِ ۚ وَهُوَ الْعَزِیزُ الْعَلِیمُ ﴿٧٨﴾
قطعاً پروردگارت[ روز قیامت] به حکم خود میان بنی اسرائیل[ در آنچه از امور دینی و معنوی اختلاف دارند] داوری می کند؛ و او توانای شکست ناپذیر و داناست.( ۷۸)
فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ ۖ إِنَّكَ عَلَى الْحَقِّ الْمُبِینِ ﴿٧٩﴾
پس بر خدا توکل کن؛ زیرا تو[ متکی بر آئین] حقّ آشکاری.( ۷۹)
إِنَّكَ لَا تُسْمِعُ الْمَوْتَىٰ وَلَا تُسْمِعُ الصُّمَّ الدُّعَاءَ إِذَا وَلَّوْا مُدْبِرِینَ ﴿٨٠﴾
بی تردید تو نمی توانی[ دعوتت را] به مردگان بشنوانی، و نیز نمی توانی آنرا به کران که پشت کنان روی برمی گردانند بشنوانی،( ۸۰)
وَمَا أَنْتَ بِهَادِی الْعُمْیِ عَنْ ضَلَالَتِهِمْ ۖ إِنْ تُسْمِعُ إِلَّا مَنْ یُؤْمِنُ بِآیَاتِنَا فَهُمْ مُسْلِمُونَ ﴿٨١﴾
و تو هدایت کننده کوردلان از گمراهی شان نیستی، و نمی توانی[ دعوتت را] جز به آنان که به آیات ما ایمان می آورند و تسلیم[ فرمان ها و احکام] خدا هستند، بشنوانی.( ۸۱)
وَإِذَا وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَیْهِمْ أَخْرَجْنَا لَهُمْ دَابَّةً مِنَ الْأَرْضِ تُكَلِّمُهُمْ أَنَّ النَّاسَ كَانُوا بِآیَاتِنَا لَا یُوقِنُونَ ﴿٨٢﴾
و هنگامی که [ در اوقات پایانی دنیا] وعده عذاب ما بر آنان حتمی و لازم شود، جنبنده ای را از زمین برای آنان بیرون می آوریم که با آنان سخن می گوید[ تا به آیات ما وآخرت واصول آن یقین کنند] ؛ زیرا مردم پیش از این به آیات ما یقین نداشتند.( ۸۲)
وَیَوْمَ نَحْشُرُ مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ فَوْجًا مِمَّنْ یُكَذِّبُ بِآیَاتِنَا فَهُمْ یُوزَعُونَ ﴿٨٣﴾
و[ یاد کن] روزی را که از هر امتی گروهی از آنان را که آیات ما را تکذیب می کنند، محشور می کنیم و آنان را[ از حرکت] باز می دارند[ تا گروههای دیگر به آنان ملحق شوند،]( ۸۳)
حَتَّىٰ إِذَا جَاءُوا قَالَ أَكَذَّبْتُمْ بِآیَاتِی وَلَمْ تُحِیطُوا بِهَا عِلْمًا أَمَّاذَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ ﴿٨٤﴾
تا وقتی که [ به محل حساب] آیند،[ خدا] می گوید:آیا آیات مرا تکذیب کردید در حالیکه هیچ احاطه علمی به آن ها نداشتید؟ یا شما[ غیر از تکذیب آیات] چه کارها[ ی دیگری] انجام می دادید؟( ۸۴)
وَوَقَعَ الْقَوْلُ عَلَیْهِمْ بِمَا ظَلَمُوا فَهُمْ لَا یَنْطِقُونَ ﴿٨٥﴾
و به سبب ستمی که[ به آیات ما] روا داشتند، عذاب ما بر آنان حتمی و لازم می شود، پس[ برای معذور نشان دادن خود] سخن نمی گویند.( ۸۵)
أَلَمْ یَرَوْا أَنَّا جَعَلْنَا اللَّیْلَ لِیَسْكُنُوا فِیهِ وَالنَّهَارَ مُبْصِرًا ۚ إِنَّ فِی ذَٰلِكَ لَآیَاتٍ لِقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ ﴿٨٦﴾
آیا ندانسته اند که ما شب را قرار داده ایم تا در آن بیارامند، و روز را روشن نموده ایم[ تا در آن به تلاش اقتصادی برخیزند؟] به راستی در این امور برای مردمی که ایمان می آورند، نشانه هایی [ بر توحید، ربوبیت و قدرت خدا] ست.( ۸۶)
وَیَوْمَ یُنْفَخُ فِی الصُّورِ فَفَزِعَ مَنْ فِی السَّمَاوَاتِ وَمَنْ فِی الْأَرْضِ إِلَّا مَنْ شَاءَ اللَّهُ ۚ وَكُلٌّ أَتَوْهُ دَاخِرِینَ ﴿٨٧﴾
و[ یاد کن] روزی را که در صور می دمند، پس هر که در آسمان ها و هر که در زمین است دچار هراس شود، مگر کسی که خدا بخواهد؛ و همه خوار و فروتن به پیشگاه او آیند،( ۸۷)
وَتَرَى الْجِبَالَ تَحْسَبُهَا جَامِدَةً وَهِیَ تَمُرُّ مَرَّ السَّحَابِ ۚ صُنْعَ اللَّهِ الَّذِی أَتْقَنَ كُلَّ شَیْءٍ ۚ إِنَّهُ خَبِیرٌ بِمَا تَفْعَلُونَ ﴿٨٨﴾
و کوه ها را می بینی[ و] آنها را[ در جای خود] بی حرکت می پنداری، در حالیکه آن ها مانند ابر گذر می کنند. آفرینش خداست که[ آفرینش] هر چیزی را محکم و استوار کرده است؛ یقیناً او به آنچه انجام می دهید، آگاه است.( ۸۸)
مَنْ جَاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ خَیْرٌ مِنْهَا وَهُمْ مِنْ فَزَعٍ یَوْمَئِذٍ آمِنُونَ ﴿٨٩﴾
آنان که کارهای خیر و نیک[ به آخرت] بیاورند، پاداشی بهتر از آن دارند، و آنان در آن روز از هول و هراسی بزرگ ایمن اند،( ۸۹)
وَمَنْ جَاءَ بِالسَّیِّئَةِ فَكُبَّتْ وُجُوهُهُمْ فِی النَّارِ هَلْ تُجْزَوْنَ إِلَّا مَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ ﴿٩٠﴾
و آنان که کارهای بد و زشت بیاورند به رو در آتش افکنده می شوند؛[ و به آنان گویند:] آیا جز آنچه انجام دادید پاداشتان داده اند؟( ۹۰)
إِنَّمَا أُمِرْتُ أَنْ أَعْبُدَ رَبَّ هَٰذِهِ الْبَلْدَةِ الَّذِی حَرَّمَهَا وَلَهُ كُلُّ شَیْءٍ ۖ وَأُمِرْتُ أَنْ أَكُونَ مِنَ الْمُسْلِمِینَ ﴿٩١﴾
من فقط فرمان یافته ام که پروردگار این شهر را که آنرا بسیار محترم شمرده و همه چیز در سیطره مالکیّت و فرمانروایی اوست، بپرستم و فرمان یافته ام که از تسلیم شدگان[ فرمان ها و احکام او] باشم،( ۹۱)
وَأَنْ أَتْلُوَ الْقُرْآنَ ۖ فَمَنِ اهْتَدَىٰ فَإِنَّمَا یَهْتَدِی لِنَفْسِهِ ۖ وَمَنْ ضَلَّ فَقُلْ إِنَّمَا أَنَا مِنَ الْمُنْذِرِینَ ﴿٩٢﴾
و اینکه قرآن را بخوانم؛ پس هر که راه یابد فقط به سود خود راه یافته است، و هر که گمراه شود[ آثار شوم گمراهی فقط متوجه خود اوست] پس[ به مردم] بگو:من فقط از بیم دهندگانم،( ۹۲)
وَقُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ سَیُرِیكُمْ آیَاتِهِ فَتَعْرِفُونَهَا ۚ وَمَا رَبُّكَ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ ﴿٩٣﴾
و بگو:همه ستایش ها ویژه خداست؛ بزودی نشانه های خود را[ که شکست شما و گرفتاری های سخت دنیایی و مرگ و عذاب آخرت است] به شما[ مشرکان و کافران] نشان خواهد داد، پس آن ها را[ به خوبی] خواهید شناخت. و پروردگارت از آنچه انجام می دهید، بی خبر نیست.( ۹۳)
گردآوری: بخش مذهبی سرپوش
- 10
- 6