چکیده ای از زندگینامه شهید حاج ستار ابراهیمی
نام:حاج ستار ابراهیمی
زاده:۱۳۳۵
زادگاه:همدان
ملیت:ایرانی
وضعیت تأهل:متاهل
دین:اسلام
بیوگرافی شهید حاج ستار ابراهیمی
شهید ستار ابراهیمى هژیر، زاده ی سال ۱۳۳۵ در یكی از روستاهای رزن به نام قالیش همدان می باشد. وی در خانواده ای پرورش یافت که كشاورز و محروم بودند و دوران دبستان خود را از سن هفت سالگی شروع کرد و تحصیلاتش را تا كلاس ششم ابتدایی ادامه داد و به خاطر نیازمندی خانواده اش به نیروی او ادامه تحصیل نداد و در كار كشاورزی به پدرش کمک کرد. او در مقایسه با بچه های دیگر بر طبق گفته پدرش از همان ابتدا فرق داشت و سخنانی را بکار میبرد که فراتر از سنش بود. شهید حاج ستار ابراهیمی میگفت:پدر به ما نان حلال بده تا بخوریم بدین دلیل که لقمه ها خون میشود و خون ناپاک موجب بد تربیت شدن آدم می گردد.
دوره ی سربازی شهید حاج ستار ابراهیمی
شهید حاج ستار ابراهیمی، خدمت سربازی خود را از سال ۱۳۵۵ شروع کرد و در كنار خدمت سربازی در پایگاه نوژه همدان، موفق به اخذ مدرك تحصیلی سوم راهنمایی خود شد. عقیده ی شهید حاج ستار ابراهیمی این بود كه انسان، علاوه بر كار بدنی برای رسیدن به كمال مطلوب و شكوفا ساختن و به فعالیت در آوردن استعدادهای بالقوه اش به پرورش روح و عقل نیاز دارد.
زندگی شخصی شهید حاج ستار ابراهیمی
شهید حاج ستار ابراهیمی در سال ۱۳۵۷ دوره سربازی خود را تمام کرد و با همسرش زندگی مشترکی را تشکیل داد. این زوج، صاحب ۴ دختر و یك پسر به نام های خدیجه، معصومه، سمیه، زهرا و مهدی شدند.
فعالیت های شهید حاج ستار ابراهیمی
شهید حاج ستار ابراهیمی برای فعالیت در یک شغل در سن ۱۶ سالگی به تهران رفت و در حیطه ی كارگری فعالیت کرد تا کمک کار خانواده اش باشد. او هم زمان با اوج گیری مبارزات مردم بر علیه حکومت شاه خائن ازدواج کرد. او بهمراه مردم ایران، ندای رهایی مستضعفین از زیر ظلم وستم مستكبرین را به پیروی از امام بزرگوار سر داد .او به پاسداری از دستاوردهای انقلاب در كمیته انقلاب اسلامی( سابق) رزن، پس از پیروزی انقلاب اسلامی پرداخت.
شهید حاج ستار ابراهیمی پس از صدور دستور تشكیل سپاه پاسداران توسط امام( ره)، به سپاه ملحق شد و ماموریتش از طرف سپاه، این بود تا در دادگاه انقلاب اسلامی همدان کار کند. گروهكها در ابتدای انقلاب، در گوشه و كنار ایران، شبیه قارچ می روییدند و زمزمه های در مورد مخالفتشان با احکام الهی داشتند، وی در مقابل توطئه های شوم شیطانی با كمال قدرت ایستادگی می كرد. پس از دستگیری یكی از منافقین و انتقالش به دادگاه در سال ۱۳۶۰، شهید حاج ستار ابراهیمی دچار جراحت شدیدی براثر انفجار نارنجك همراه منافق شد و احمد مسگریان که همرزمش بود؛ در این حادثه شهید شد.
شهید حاج ستار ابراهیمی در بیمارستان اكباتان همدان به مدت چند وقت، بستری شد و وقتی که به بهبودی کامل رسید؛ مجددا در محل ماموریتش حاضر شد .وقتی که حاکمان بعثی عراق به میهن اسلامی ایران، تجاوز کردند؛ وی میخواست برای دفاع از کشورش به جبهه برود و در سال ۱۳۶۰ بعد از تلاش های بسیار، به مناطق جنگی سر پل ذهاب عازم شد. او از ناحیه دست در این منطقه دچار جراحت شد.
شهید حاج ستار ابراهیمی در اکثر عملیاتهایی که در جبهه داشت؛ شجاعانه شرکت کرد که این عملیات، نظیر عملیاتهای ۱۱ شهریور ماه، فتحالمبین، ثارالله، بیت المقدس، والفجر ۵، والفجر مقدماتی، والفجر ۲، جزیره مجنون، میمک، خیبر، کربلای ۴، والفجر ۸ و کربلای ۵ بود. شهید حاج ستار ابراهیمی حدود ۶ مرتبه در طی این عملیاتها مجروح شد و مزدوران بعثی، سه مرتبه او را محاصره کردند ولی او با تدبیر و شجاعت از چنگ این مزدوران، نجات پیدا کرد.
شهید حاج ستار ابراهیمی بمدت ۷۲ ساعت در یکی از محاصره ها هیچ آب و غذایی نخورد و در داخل کشتی سوخته درون آب با سه خرما دوام آورد که در کتاب« دهلیز انتظار» به نویسندگی سردار حمید حسام، این خاطره شرح داده شده است. او به عنوان کادر ثابت فاتح انصارالحسین در سال ۱۳۶۱ گردید و فعالیت خود را در واحدهای مختلفی شروع کرد که از آن ها می توان به اعزام نیرو، آمار تیپ، دفتر ستاد طرح عملیات و معاون گردان و فرمانده گردان اشاره کرد.
یکی از برادرانش به نام صمد ابراهیمی در عملیات کربلای ۴ شهید شد. شهید حاج ستار ابراهیمی در چنین شرایطی با اینکه نمیتوانست جنازه برادرش را به پشت جبهه منتقل کند ولی چنین کاری را انجام نداد. برادرانش از وی علّت چنین کاری را پرسیدند و او در جواب گفت:چطور باید این کار را انجام دهم در صورتی که همرزمان شهیدم جنازشان در زیر آفتاب جنوب مانده است، پیکر برادرم یا همرزمم برایم فرقی نمیکند. همه رزمنده ها برای من، حکم برادر را دارند. شهید حاج ستار ابراهیمی، خبر شهادت برادرش صمد را به خانواده اش رساند. درواقع او به خانواده اش چنین گفت:نگران و ناراحت نباشید؛ صبور و مقاوم باشید که شهادت اینها در راه خداست. شهید حاج ستار ابراهیمی ۲۴ ساعت پس از برگزاری مراسم خاکسپاری برادرش دوباره به جبهه برگشت.
بخشی از وصیت نامه ی شهید حاج ستار ابراهیمی
من فرزند مراد على، حاج ستار ابراهیمى هستم و وصیت خود را در كمال صحت و سلامت، اینگونه بازگو مى كنم:
همسرم! در این موقعیت کنونی، تمام نیروهاى جهان با همدیگر، هم پیمان شده اند و فقط تعداد کمی از آن ها به این گروه ملحق نشده اند. سفارش من به شما اینست كه هیچگاه امام را تنها نگذارید و مو به مو سخنانش را اجرا كنید و سعی کن که به سبک حضرت زینب، زندگى كنی و تربیت را به فرزندان بیاموز و در دل مهدى و دخترانم، محبت امام را پرورش بده؛ بدین دلیل که آن ها چراغ راهمان هستند.
اى همسر عزیز! اگر بعد از شهادتم جنازه ی من را نیاوردند؛ به پدر و مادرم دلدارى بده. تو به این مسأله واقفی که من اسیر نمیشوم؛ چون از دشمن خدا متنفر هستم. بزرگ خانه و مرد خانه ی من، پس از شهادتم، مهدى مى باشد؛ به شرطی که در زندگی تان حضرت زینب را الگو قرار دهید.
همسرم! واقعیت را به بچه ها بگو و به آن ها دروغ نگو که پدر به دزفول سفر کرده و بر مى گردد و بگو پدرتان براى رضاى خدا، عاشقانه در راه او جنگیده است و به درجه ی شهادت نائل شده است و درصورتی که بعد از شهادتم، جنازه ام را برایت آوردند؛ حتماً مکان دفن من در همدان باشد؛ بدین دلیل که تمایلی به زندگی بچه هایم در روستا ندارم و برای من از تمام آشناها حلالیت بطلبید. برای مرگ من گریه نکنید كه دشمنان شاد شوند. از اموال خودم برای مراسم دفنم خرج کنید.
شهادت شهید حاج ستار ابراهیمی
زمانی که مأموریت گردان حاج ستار در عملیات کربلای ۵ به پایان رسید و میخواستند برگردند، فرمانده گردان بعدی به علّت پاتک دشمن شهید شد و به همین خاطر، ستار برای ادامه عملیات، آن گردان بعنوان جایگزین فرمانده انتخاب شد. او در کانال، تیراندازی میکرد که ترکش به سرش خورد و به درجه ی شهادت نائل آمد. برای این که دشمن، جنازه ی او را نبرد؛ بچه ها جنازه اش را به عقب آوردند. رادیوی عراق، پس از شهادت حاج ستار ابراهیمی اعلام کرد که ستار ابراهیمی کشته شده است. از این رو حاج ستار ابراهیمی هژیر، فرمانده گردان ۱۵۵ لشکر انصارالحسین( ع) در تاریخ ۱۲ اسفند ۶۵ در کربلای ۵ منطقه عملیاتی شلمچه شهید شد.
گردآوری: بخش مذهبی سرپوش
- 13
- 4
محمد نعیمی نظام آباد
۱۴۰۳/۶/۲۴ - ۷:۰۱
Permalink