چکیده ای از بیوگرافی شهید حمید باکری
نام:حمید باکری
تاریخ تولد:آذر سال ۱۳۳۴
محل تولد:آذربایجان غربی / ارومیه
تاریخ شهادت:۶ اسفند ۱۳۶۲
محل شهادت:جزیره مجنون
ملیت:ایرانی
بیوگرافی شهید حمید باکری
شهید حمید باكری متولد آذر ۱۳۳۴ در شهرستان ارومیه می باشد. فیض الله، نام پدر شهید حمید باکری بود که از مهاجرین آذربایجان شوروی و کارمند کارخانه قند ارومیه به شمار می رفت و نام مادرش اقدس زنوزی بود که در یک حادثه رانندگی، ۱۸ ماه پس از تولد حمید کشته شد. ششمین فرزند خانواده باکری، حمید نام داشت. فرزندان زیاد فیض الله باعث شد تا او مجددا ازدواج کند اما هم چنان مشغول تربیت فرزندانش بود و خصوصاً سکینه باکری( عمه آن ها) با کمک مادر بزرگشان سرپرستی فرزندان را بر عهده داشت.
تحصیلات شهید حمید باکری
شهید حمید باکری در كارخانه قند ارومیه، دوران دبستان و سیكل و اول دبیرستان را سپری کرد و سپس در دبیرستان فردوسی ارومیه، مشغول به تحصیل شد.
همسر شهید حمید باکری
حمید باکری با شخصی به نام فاطمه چهل امیرانی در تاریخ ۳۰ دی ماه ۱۳۵۸ ازدواج کرد و صاحب ۲ فرزند( یک دختر و یک پسر) شدند.
فعالیت های سیاسی شهید حمید باکری
شهید حمید باکری، با مسائل سیاسی و فساد دستگاه به دلیل شهادت برادر بزرگش علی به دست رژیم شاهنشاهی، آشنایی پیدا کرد و بعداز این که دوران خدمت سربازی را در شهر تبریز تمام کرد؛ فعالیت مؤثر خود را بهمراه برادرش مهدی بر علیه رژیم آغاز کرد.
شهید حمید باکری در سال ۱۳۵۵ به خارج از کشور سفر می کند تا در آن جا ادامه تحصیل دهد؛ به این صورت که ابتدا به ترکیه میرود و سپس عازم سوریه برای گذراندن دوره چریکی میشود و نهایتا با سفر به آلمان در دانشگاه، اسم نویسی می کند ولی در کلاس درس، صرفا بمدت یک هفته حاضر می شود.
او در سال ۵۷ با تشکیل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به عضویت سپاه درآمد و با عناصر دست نشانده امپریالیسم شرق و غرب، بعنوان فرمانده عملیات مبارزه کرد.
شهید حمید باکری، نقش مهم و اساسی در عملیات پاکسازی منطقه سرو و آزادسازی مهاباد، پیرانشهر و بانه داشت و با همکاری فرمانده عملیاتی منطقه در آزادسازی سنندج با استفاده از طرح های چریکی توانست سنندج را پس از مدتها آزاد کند.
شهید حمید باکری، مسئولیت تشکیل و سازمان دهی بسیج ارومیه را به فرمان امام مبنی بر تشکیل ارتش بیست میلیونی بر عهده گرفت و نقش فعالانه و مؤثری را در این مورد ایفا کرد. او در سمت مسئول بازرسی در شهرداری برای مدتی بصورت افتخاری کار کرد و چون نتوانست روح بزرگش را با انجام کار اداری، آرام کند مجدداً به جبهه آبادان رفت و فرمانده ی خط مقدم ایستگاه ۷ آبادان شد و نیروهای مردمی را سازمان دهی کرد. اظهارات وی در مورد خاطراتش از بسیجی ها به این شرح بود: چند نوجوان بودند که هر چقدر به آن ها برای کار کردن در پشت جبهه اصرار کردیم؛ نپذیرفتند و با گریه و زاری گفتند که ما باید در خط مقدم باشیم:این نوجوانان از نظر شهید حمید باکری به انسان نیرو می دادند و منجر به تقویت ایمان در آدمی می شدند.
شرکت شهید حمید باکری در عملیات های مختلف
شهید حمید باکری در منطقه سرو، مسئولیت پاكسازی مناطق آزاد شده كردنشین را از سوی جهاد سازندگی برای مدتی بر عهده گرفت. سپس در كمیته برنامه ریزی جهاد استان، به فعالیت پرداخت و به دلیل این که جنگ از نظر او یک مسأله اصلی محسوب میشد و می اندیشید كه در جبهه مفیدتر است به جبهه های نبرد با صدام متجاوز رفت و فعالیت خود را در عملیات فتح المبین شروع کرد. همچنین او به عنوان فرمانده گردان تیپ نجف اشرف در عملیات بیت المقدس حضور یافت و در گشودن دژهای مستحكم صدامیان در ورود به خرمشهر، نقش موثری ایفا کرد و عاقبت توانست با لشكر اسلام، وارد خرمشهر شود و بعد از عملیات رمضان، تصمیم گرفت که در سپاه پاسدارن بطور دائمی فعالیت کند.
شهید حمید باکری به عنوان مسئول خط تیپ عاشورا در عملیات« مسلم بن عقیل» فعالیت کرد و استقامتش در ارتفاعات سومار، بیانگر صبوری و شجاعت یاران امام حسین( علیه السلام ) بود. درواقع وی با چندین مرتبه شرکت در جنگ تن به تن و پرتاب نارنجك دستی به صدامیان، دچار جراحت از ناحیه دست شد و به خاطر شایستگی اش بعنوان فرمانده تیپ حضرت ابو الفضل( علیه السلام ) از طرف فرماندهی كل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی انتخاب شد.
شهید حمید باکری به عنوان معاون لشكر ۳۱ عاشورا، بعد از عملیات والفجر مقدماتی، راه مولایش حسین بن علی( علیه السلام ) را ادامه داد. یارانش از استقامت و تدابیر او در مقابل صدامیان الگو می گرفتند. از افتخارات این شهید میتوان به حضور وی در عملیات های والفجر ۱ ، ۲ و ۴ اشاره کرد كه همیشه در خطوط اول حمله، دوش بدوش برادران رزمنده بسیجی اش شركت میکرد و همیشه فرماندهان زیر دستش را با خونسردی زیاد به استقامت و تحمل صحنه های نبرد ترغیب میکرد و نحوه ی جنگیدن در مقابل دشمن با وجود نبود امكانات مادی را از طریق اتكاء به ایمان و روش حسینی به آن ها یاد می داد.
خصوصیات اخلاقی شهید حمید باکری
در این چند سال آخر، شهید حمید باکری، ارام و قرار نداشت و مدام در تلاش بود و برطبق وصیت نامه اش به کسب روزی از راه ساده اعتقاد نداشت. شهید حمید باکری به عنوان یک انسان متقی محسوب میشد و در او صفات مذکور در اول سوره مبارکه بقره عینیت می یافت و نیز حضرت علی ( ع) در مورد متقین در خطبه همام فرموده بود:« گفتارشان از روی راستی، پوشاکشان میانه روی ، رفتارشان به فروتنی، ازآنچه خداوند برایشان روا نداشته چشم پوشیده اند و به علمی که آنان را سود رساند گوش فراداشته اند، دل هایشان اندوهناک است و آزارشان ایمن و بدن هایشان لاغر و نفس هایشان باعفت و پاکیزگی است.»
شهید حمید باکری، مسئله ولایت را باور داشت و از نظر وی، انسان شدن، صرفا از این طریق امکانپذیر بود. به راستی این شهید، شیعه ی علی( ع) بود، خدا را در همه حال می دید و با در نظر داشتن رضایتش از شیطان فرار می کرد. در نظر او ظواهر دنیا بی اهمیت بود و به شدت از وابستگی های شرک آلود، وحشت داشت و می گریخت.
شهادت شهید حمید باکری
شهید حمید باکری از ناحیه پا و پشت در عملیات والفجر یک، زخمی و بستری شد و از ناحیه زانو، پای او را عمل جراحی کردند. اطرافیانش میدانستند که از درد پا رنج می کشد ولی خودش هیچ وقت، این را به زبان نیاورد و بالاخره با نخستین گروه پیشتاز در عملیات خیبر که قبل از شروع عملیات در عمق دشمن به صورت مخفیانه پیاده می شدند و مراکز حساس نظامی را تصرف میکردند و منطقه را تحت کنترل خود می گرفتند؛ عازم گردید و عملیات خیبر در ساعت ۱۱ شب چهارشنبه ۳ اسفند ۶۲ شروع شد که خبر تصرف پل مجنون( که به افتخارش پل حمید نامیده شد) در عمق ۶۰ کیلومتری عراق را با بی سیم اطلاع داد که دشمن متجاوز، پس از تصرف آن نتوانست نیروهایی که در جزایر بودند را فراری دهد و یا برایشان نیروی کمکی بفرستد و همین امر باعث اسارت یا مرگ تمام نیروهایش در جزایر شد. سرانجام شهید حمید باکری بهمراه یارانش در مقابل انبوه نیروهای زرهی دشمن بمدت دو روز، شجاعانه جنگیدند و در حفظ آن پل به شهادت رسیدند. متأسفانه پیکر شهید حمید باکری در جزیره مجنون جا ماند و مفقود الاثر می باشد.
گردآوری: بخش مذهبی سرپوش
- 20
- 5