خیابان انقلاب تهران، هنوز اصلیترین راسته کتاب در پایتخت به شمار میآید و با سراغ گرفتن از کتابفروشیهای این راسته، میشود حال و اوضاع صنعت نشر را نیز تا حدودی سنجید. از چهاراه ولیعیر به سمت میدان انقلاب به وارسی کتابفروشیهای و تنوع ویترینهای کتاب توجه میکنم؛ ویترینهای عریض که سهم بیشتری از منظر شهری را در اختیار دارند و ویترینهای کوچکتر، که انگار از ۳۰-۴۰ سال پیش تا امروز، هیچ تفاوتی نداشتهاند. کارکرد امروزی این ویترینها چیست؟ استراتژیهای مختلف در چیدمان ویترین یا همان سبک و سیاق «ویترین زدن» چه نسبتی با نگاه و سلیقه عابران راسته کتاب دارد؟ عابران بعضا عجولِ پیادهروهای پاییزی.
ساده، کوچک و در حد بضاعت
کتابفروشی صدرا، ویترین سادهای دارد و تخصصاً به عرضه و نمایش کتابهای شهید مطهری اختصاص یافته است. اینکه سالیان سال است همه از کارکرد ویژه این ویترین خبر دارند، جای خود دارد اما این ویترین، چقدر میتواند نظر مخاطبان غیرتخصصی را به خود جلب کند؟ سبحان عباسپور مدیر فروش انتشارات صدرا، در گپ و گفت کوتاهمان، از علاقهاش به ویترینهای جذاب و مدرن گفت و این که علاقه دارد ویترین کتابفروشی، نو و جذاب باشد اما شرایط اقتصادی این اجازه را به او نداده است.
وی در اینباره گفت: تنوع طلبی در ذات انسانهاست و آدمها تغییر را دوستدارند. من هم دوست دارم ویترینی جذاب و مدرن با طراحی زیبا و امروزی داشته باشم اما امکان اقتصادی آن برایمان فراهم نیست.حتی دوست دارم داخل کتابفروشی هم تغییراتی بدهم اما نمیشود.
عباسپور، با اشاره به کسادی بازار، ادامه داد: کتابهای استاد مطهری بیشتر از ۱۳۰ عنوان را شامل میشوند. یک زمانی تیراژ آنها بین۱۰ تا ۵۰ هزار نسخه بود اما اکنون این شمارگان به ۵۰۰ تا ۷۰۰ نسخه رسیده است.»
این کتابفروش درباره پیشینه ویترین صدرا گفت: «در تمام ۱۰ سالی که این کتابفروشی افتتاح شده، فقط سه بار ویترین کتابفروشی را عوض کردهام.» او معتقد است ویترین یک مغازه نشاندهنده میزان فعالیت انتشارات است و باید شیک باش.د: «باید نورپردازی خوبی داشته باشد و کتابها در نور کم دیده شوند. این مساله در پاییز و زمستان بیشتر خودش را نشانمیدهد.» بماند که به گفته او، شاخ و برگ زیاد درختان در بهار و تابستان، مانع از دیده شدن ویترین کتابفروشی صدرا میشود.
ویترین باید همه سلیقهها را پوشش دهد
به «ترجستان» رسیدم؛ فروشگاهی بزرگ با ویترینهای کشیده که فقط کتابها را به نمایش نگذاشتهاند و اقلام دیگر نیز در آن سهم بردهاند؛ از خمیر بازی و اسباب بازی تا لوازمالتحریر و مصنوعاتِ صنایع دستی.
حمید عباسزاده، مدیر داخلی کتابفروشی ترنج درباره معیارهای امروزی یک ویترین کتاب، گفت: «ویترین یک کتابفروشی حتما باید همه سلیقهها را پوشش دهد و حتما کتابهای چاپ جدید در آن وجود داشتهباشد. البته باید تناسب المانهای مرتبط با کتاب و کتاب را حفظ کرد.»
وی ادامه داد: «ویترین باید نماینده یک کتابفروشی باشد, باید نشان دهد این کتابفروشی چه کتابهایی دارد. چون مردم همیشه دنبال آثار تازه و چاپ جدیدند و نوع چیدمان کتابها، ضمن جذابیت، باید مخاطبان را از عناوین تازه باخبر کند.»
ویترین بهروز و انتظار کتاببازها
در ادامه میسر سراغ سلمان مفید، مدیر داخلی کتابفروشی و انتشارات مولی رفتم. او از تغییر روزانه و لحظهبهلحظه ویترین کتابفروشی مولی خبر داد و تاکید کرد: «من همان لحظه که کتاب جدید برای کتابفروشی میآید، آن را وارد ویترین میکنم. این کار دو دلیل دارد. اول این که برخی مخاطبان دائم ویترین کتابها را رصد میکنند و انتظار دارند هر وقت کتاب تازه میآید، آن را در ویترین ببینند. دلیل دوم این است که کتاببازها اگر ببینند ویترین کتابفروشی بهروز است، مشتری دائم آن کتابفروشی میشوند.»
او تاکید دارد: «ویترینهایی که دائم عوض میشوند، برای مشتری تازگی دارند و اگر یک نفر طی چند روز ببیند ویترین و کتابهای یک کتابفروشی تغییر نکرده، با خودش میگوید این کتابفروشی به روز نیست و دیگر آن ویترین را پیگیری نمیکند.»
مفید درباره ویترینهایی که از المانهای مرتبط با کتاب استفاده میکنند، گفت: «ویترینهای مدرن فقط از کارکرد و المانهای زیباییشناسی مرتبط با کتاب استفاده میکنند. این ویترینها تمام سرمایهشان را بر روی یک کتاب میگذارند؛ مثلا وقتی میخواهند کتاب پیرمرد و دریا اثر ارنست همینگوی را معرفی کنند، یک پارو و قایق میگذارند تا حال و هوای داستان کتاب را نشان دهند. شاید این آرایش ویترین، برای یک مدت کوتاه مخاطب را جذب کند؛ اما نباید طولانیمدت روی اینجور ویترینها مانور داد. مثلا برای کتابهای تازه چاپشده میتوان به مدت کوتاه از این المانها در کنار کتاب در ویترین، استفاده کرد؛ اما از نظر من یک ویترین باید هرروز تغییر کند و کتابهای جدید جایگزین آثار قدیمی شوند.»
درباره تفاوت موضوعها، ژانرها و حال و هوای کتابهای ویترین شده در کنار یکدیگر پرسیدم و با لبخند از زندگی مسالمت آمیز این کتابها در کنار هم سخن گفت و اینکه وجود این کتابها در کنارهم تعارضی ایجاد نمیکند: «یکزمانی برای کتابهای زرد هم این مطلب را میگفتند. نباید گفت آنهایی که کتاب لوکس و نفیس میفروشند، سطحی نگرند و کسانی که کتاب کاربردی میفروشند، دانشمند بازی درمیآورند. مثلا ویترین ما کتابهای نفیس دارد و پایین آن هم کتاب کانت قرار دارد. این کتابها در کنار هم تعارضی ایجاد نمیکنند.»
ویترین کتاب؛ نماد، کتاب، سلیقه
ویترینها، هرکدام داستانی دارند و برخاسته از نگاه و تفکر مدیران کتابفروشیها چیده میشوند. یکی ترجیح میدهد کتابها در ویترین حرف اول و آخر را بزنند و دیگری به جای کتاب، بیشتر از نماد استفاده میکند. مثلا کتابفروشی انتشارات بعثت، عکس بزرگ کالسکه با کالسکهچی و سه سرنشین را پشت شیشه ویترینش، قاب گرفته؛ ویترین سراسر قرمز به صورت ایستاده عکسی از یک زن تاریخی در دیواره کناری آن و یک پاراگراف از یک کتاب بر روی شیشه حک است: «به کالسکه نشتسته راندیم، چون راه سربالا بود کالسکهای که خیلی آرام میرفت کوههای بلند،درههای خوب، چشمهها،رودخانهها ها،راه بسیار بود. هوا هم از باریدن باران مثل بهشت». این مفاهیم، میخواهد به ما بگوید که در اینکتابفروشی، سفرنامهها و کتابهای دوره قاجار عرضه میشود.
زندگیکردن در دورهای که اینترنت و فضای مجازی روزبهروز در آن گستردهتر میشود، معنای خیلی از مفاهیم و کاربرد آنها را تغییر داده است. فروشگاههای مجازی، ویترینهای مجازی را ایجاد کردهاند و در بازار کتاب هم منشأ تغییر شدهاند. اما به نظر میآید همانطور که کتاب الکترونیک و صوتی نتوانست بازار کتابهای کاغذی را از سکه بیندازد، ویترینهای مجازی هم نمیتوانند کارکرد ویترین را در راسته کتاب، تغییر دهند. این را میتوان در یک گشت و گذار کوتاه از خیابان انقلاب، متوجه شد. ویترینهای کتاب، هنوز زندهاند؛ هرچند با چهرههای متفاوت و امروزیتر.
- 18
- 5