به گزارش ایلنا، بیست و هشتمین نشست هماندیشی ویرایش با موضوع نگارش و دستور زبان، چهارشنبه، چهارم اسفندماه در انتشارات فنی ایران برگزار شد.
علی صلحجو ریاست جلسه را بر عهده داشت و علاءالدین طباطبایی، امید طیبزاده و محمدمهدی مرزی سخنرانان این جلسه بودند.
اولین سخنران، علاءالدین طباطبایی، زبانشناس، نویسنده و مترجم به صحبت درباره چیستی نگارش پرداخت و گفت: زبانشناسان به دلایل متعدد، گفتار را بر نوشتار مقدم میدانند. تاریخ یکی از این دلایل است؛ زیرا انسان اندیشمند از همان ابتدا برای برقراری ارتباط نیاز به زبان داشته، در صورتیکه خط حدود ده هزار سال است که بوجود آمده است. دلیل دیگر هم زمانی است؛ کودکان ابتدا زبان گفتار را میآموزند، سپس زبان نوشتار را. علاوه برآنکه افرادی در جامعه هستند که نانویس هستند یعنی بیسواد هستند. نمی نویسند ولی صحبت می کنند. در باب اهمیت گفتار بر نوشتار در تمدن بشر، جای بحث است و نوشتار در تمدن بشر اهمیت بسیاری دارد.
وی افزود: میتوان از دیدگاه تفکر به زبان نگریست؛ آنگاه میبینیم که بدون زبان نمیتوان فکر کرد. مخصوصاً هنگامی که تفکر انتزاعی میشود، قطعاً باید از زبان استفاده کرد.
او دو کارکرد اساسی زبان را ابزار ارتباط با دیگران و ابزار تفکر دانست و درباره رابطه تفکر و نوشتار اظهار داشت: گفتار عموماً یک عمل ناخودآگاهانه است، اما نوشتار قطعاً از روی تفکر و تاءمل صورت میگیرد؛ پس اگر بگوییم زبان در تفکر نقش مهمی دارد و نوشتار هم از روی تفکر صورت میگیرد میتوان رابطه بین نوشتار و تفکر را فهمید و اهمیت نوشتار را درک کرد.
وی در ادامه گفت: نوشتار به بشر حافظهء تاریخی داده است. اگر بشر نوشتار نداشت، انتقال سینه به سینه بود و حتی ممکن بود مطالب اشتباه نقل شوند. نوشته ها به حافظه تاریخی بشر کمک شایانی کرد و انباشت علم نتیجه اختراع نوشتار است.
همچنین او دربارهء تفاوت توجه بشر به قواعد دستوری زبان در گفتار و نوشتار سخن گفت که گفتار به قواعد دستوری توجهی نمیکند اما در نوشتار برعکس است و حتی اشتباه هم میکند و مثالی از یک بیت شعر معروف حافظ میزند که میگوید: «گوهر پاک بباید که شود قابل فیض/ ورنه هر سنگ و گلی لولوء و مرجان نشود» درصورتی که باید میگفت "بشود". وی معتقد است این نوع اشتباهات در ترجمه و تالیفها بسیار زیاداست.
به نظر طباطبایی نوشتار رسانهای متفاوت از گفتار است و نیازمند آموزش آگاهانه است زیرا باعث اشتباه کردن ما در دستور زبان میشود. وی افزود که هرچه بین گفتار و نوشتار کمتر فاصله باشد بهتر است اما به هرحال این دو، دو نوع رسانه مختلف هستند و ما نمیتوانیم قواعد رسانه گفتار را در رسانه نوشتار اعمال کنیم.
نکته مهمی که طباطبایی بدان اشاره کرد تفاوت گفتار با نوشتار است زیرا نوشتار کندتر تغییر میکند. نقش نوشتار ایجاد ارتباط بین نسلهای مختلف است. پس نوشتار برای ایجاد این ارتباط باید ثابت باشد. وقتی میتوانیم نثر سعدی، فردوسی، حافظ را بخوانیم و بفهمیم نشان از همین نوع ارتباط دارد.
وی درباره تغییرات زبان گفت: در زبان چیزی به نام تکامل وجود ندارد بلکه تغییر و تحول دائمی است. زبانها دستگاههای پیچیدهای هستند که برای انتقال اطلاعات بکار میروند و اینکه ما میتوانیم سعدی بخوانیم و بفهمیم مختص زبان فارسی نیست. دربارهء دیگر زبان های دنیا هم اینگونه است.
امید طبیبزاده، زبانشناس و عضو هیئت علمی دانشگاه بوعلی سینا، دومین سخنران این محفل، درباره «بررسی شکستهنویسی در داستان های معاصر فارسی» سخنانی ایراد کرد.
وی دو نوع تغییر آوایی در زبان را نام برد. یکی تغییر در درون یک گونه واحد زبانی است که بصورت ناخودآگاه شکل می گیرد. نوع دوم تغییر در درون یک زبان نیست بلکه در دو گونهء متفاوت یک زبان است. تلفظ های متفاوتی که به سبک مربوط می شود را شکسته میگوییم و دیگر موارد، شکسته محسوب نمیشود.
او در ادامه، سؤالی مطرح کرد که آیا در دیالوگهای داستانها و آثار ادبی باید به لغز نوشتار بنویسیم یا اینکه میتوانیم به زبان گفتار هم بنویسیم؟ و گفت: پاسخهای متفاوتی به این سوءال داده شده است؛ ابوالحسن نجفی صراحتا گفت هیچ کس نباید شکسته بنویسد. اما منوچهر انور نظری متفاوت داشت و همچنین علی صلحجو نیز اصولی را برای شکستهنویسی بیان کرد.
طبیبزاده با بررسی ۵۱ اثر از سال ۱۳۰۰ تا ۱۳۹۵ با موضوع شکسته نویسی، نتیجه گرفت که داستاننویسان ایرانی در ابتدا داستان را مانند نثر و نظم قدیم یعنی بدون شکستن کلمات مینوشتند و زمانی که با این تمهید ادبی آشنا شدند، به تدریج آن را بیشتر بهکار گرفتند. در فاصلهء سالهای ۲۰ تا اواسط دههء ۴۰ استفاده از این تمهید به اوج خود رسید و سپس رفتهرفته از میزان استفاده آن کاسته شد و در دو دههء اخیر این میزان، روی ۷ درصد ثابت ماند. در نوشتن فعلها، شکسته نویسی بیشتر است زیرا تفاوت سبکی را میرساند و قاعدهء کاهش هجا هم در آن مشهود است.
وی در پایان پیشنهاد داد باید کلمات پرکاربرد را شناسایی کنیم و صورتی برای شکسته کردن آنها به دست آوریم و آنها را در فرهنگ های فارسی بیاوریم تا تثبیت شود.
«نیاز ویراستار به دستور زبان و حد دستوردانی او» موضوع سخنرانی محمدمهدی مرزی، آخرین سخنران این جلسه بود.
او دو دیدگاه را بر دستور زبان حاکم دانست؛ یکی دستور زبان سنتی (تجویزی) و دیگری دستور زبان مبتنی بر یافتههای زبان شناختی (توصیفی).
بنا به نظر وی، شخصیت بخشی (صنعت تشخیص) یکی از مسائل دست و پاگیر دیگر برای ویراستاران است؛ آیا میتوانیم بگوییم "سرمای هوا، مدارس را تعطیل کرد"؟ یا باید بگوییم «سرمای هوا باعث تعطیلی مدارس شد.»
وی در ادمه به بیان دیگر مسائل پیشروی ویراستاران اشاره کرد و گفت: نکته دیگر، استفاده از "را" قبل از فعل است که در محاوره زیاد به کار میرود. در صورتیکه در نوشتار بعد از مفعول استفاده می شود." نکتهء دیگر، استفاده از کلماتی مانند "گاها" و "خواهشا" است که در گفتار رواج دارد و به مدد تنوین عربی قید های جدید ساخته میشود. سالها واژه "اما" همواره اول جمله میآمد برای آنکه سرنخی به خواننده بدهد. اتفاقی حادث می شود و به یکی دو کلمه بعد منتقل می شود که روزنامهنگاران بیشتر از این نوع نگارش استفاده میکنند.
او در ادامه همین بحث گفت: جمع بستن اسم جنس نوع دیگری از تغییر است که بهسبب ترجمه به کرات بوجود آمده است، در صورتیکه در دستور زبان سنتی با جمع بستن، اسم جنس، معرفه میشود؛ اسم جنس به صورت مفرد زیبا است و نشاندهندهء ذوق نگارنده است.
طبیبزاده در پایان تعریفی از دستور زبان ارائه میدهد و میپرسد آموختن دستور زبان چه کمکی به دانش ناخودآگاه میکند و پاسخ این سؤال خود را در مقالهء دکتر حسین سامعی که خود زبانشناس است، مییابد.
او یادآور شد: در این مقاله، سامعی با طرح این پرسش که ویراستار تا کجا به دستور زبان نیاز دارد، به بررسی نسبت میان ویرایش و دستوردانی می پردازد؛ دستور را دانش ناآگانهء زبان می داند؛ بدین معنی که با اتکا به این توانایی، فرد می تواند عبارتهای زبانی- به ویژه زبان مادری اش- را دریابد. سامعی ضمن بی معنا دانستن آموزش دستور زبان، معتقد است که وقوع خطا در زبان امری عادی است و اتفاق می افتد. عده ای نظیر کودکان به علت عدم تسلط بر کاربرد زبان مرتکب خطا می شوند. خطا یا سهوی است و یا عمدی؛ خطای سهوی خطایی است که غالباً خود فرد هم در بازگشت به مطلب به آن پی می برد اما خطای عمدی یک خطای زیبایی شناختی است که ممکن است به تفاهم آسیب بزند.
این زبانشناس تصریح کرد: دکتر سامعی با توضیح "واجبات زبانی" و "ممکنات دستوری" ادامه می دهد؛ آنچه ویراستار باید بداند دانش ممکنات دستوری است. او مانند هر سخنگویی واجبات را میداند و بعد از قرار گرفتن در ساحت جهان ذهنی نویسنده، نیازمند داشتن دانش و بینشی درباره صورتها و قواعد موازی زبان و دستور است؛ دانش و بینش، همان امکانات زبانی است که در هیئت گونههای زبانی، همزمان متجلی می شوند.
- 19
- 3