دولتآبادي به «شرق» گفت، هيچگونه اطلاعي از چنين فايلي، نداشته است و همانطور كه يك خط از نسخه جعلي «زوال كلنل» را -كه سال پيش به بازار سياه آمد- نخوانده، حاضر نيست لحظهاي نيز به اين فايل گوش بسپارد. بهروايت اين نويسنده، خبرنگار «ايسنا»، او را از وجود چنين فايلي باخبر كرده و نظرش را خواسته كه طبعا او اظهار بياطلاعي كرده است.
محمود دولتآبادي معتقد است «اين اتفاق تصميمي است در ادامه تصميمات قبلي مبني بر انتشار نسخه جعلي رمان كلنل يا بهبازارآمدنِ نسخه پيدياف مجموعهداستان «بنیآدم» در آستانه نمایشگاه کتاب سال گذشته، درست همزمان با انتشار اين كتاب و ايندست اتفاقات.» نويسنده رمانهاي مطرحي چون «كليدر» و «جاي خالي سلوچ» در برابر اين پرسش كه چه كساني اين اتفاقات را رقم ميزنند ميگويد: «پرسش من هم اين است: اينها چه كساني هستند؟ نميدانم چه هدف سياسي را دنبال ميكنند اما آزار شخصِ من در تمام حركاتشان مستتر است.»
او معتقد است تمام اين اتفاقات عجيبوغريب و دنبالهدار به هم مربوطاند: «اين كارها پشتوانه دارد و پشتوانه آن مجهول است. البته شخصا علاقهاي به حل مجهولات ندارم و وقت زيادي هم براي چنين كارهايي ندارم.» بااينحال دولتآبادي قصد دارد موضوع را بهطور قانوني پيگيري كند و در اين ارتباط ميگويد: «حتما شكايت خواهم كرد و علاوهبراين، پيگيرِ شكايت قبليام درباره انتشار نسخه جعلي كلنل هم خواهم بود. متهمِ پرونده جعل «زوال كلنل» پيشتر در اين پرونده مجرم شناخته شده و به يك سال حبس محكوم شده است اما هنوز دستگير نشده و براي خودش راست راست ميچرخد.» چنانكه بهنظر ميرسد ساعتي پس از آنكه اين خبر در خروجي سايتها و خبرگزاريهاي بسياري قرار گرفت، سايت منتشركننده فايل صوتي «زوال كلنل»، آن را حذف كرده است. جستوجوگر سايت هيچ فايل يا متني را با نامِ كلنل يا نويسندهاش نمايش نميدهد. پيگيريهاي ما نيز به ارتباط با نويسندگان سايت منجر نشد. يكي از اين نويسندگان و گردانندگان سايت، كه بيشتر كتابهاي صوتي سايت را خوانده، گويا شاعر است و در چند مجله و سايت ادبي اينترنتي شعرهايي منتشر كرده است.
اما ماجراي «كلنل» پيشينهاي غريب نيز دارد. چندي پس از انتشار نسخه جعلي «زوال كلنل» كه در ظاهر ترجمهاي بود از نسخه آلماني آن و فروش آن در بساط دستفروشهاي انقلاب، اينك خبر انتشار فايل صوتي اين رمان براي اين نويسنده و اهل ادبيات چندان باورپذير نيست. دولتآبادي اين اتفاق را جرمي واضح و مكرر ميخواند و شرمآور توصيف ميكند به مسئولان سياستهاي فرهنگي را مسبب اين «اتفاقات» ميداند. او به «ايسنا» گفته است: «کسانی که حقوق میلیاردی میگیرند، باید حقوق خلاقیت، ادبیات و فرهنگ را بشناسند و آن را بهجا بیاورند.»
در جايي از رمان «زوال كلنلِ» محمود دولتآبادي صحنهاي هست كه چند جوان با كلنل نشستهاند در خانهاش، در سكوتي كه از اتفاق قريبالوقوعي خبر ميدهد. جوان در خانه ميچرخد، مقابل قاب عكسهاي روي ديوار ميايستد و لحظات طولاني چشم در چشمِ آدمهاي درون قاب؛ فرزندانِ كلنل ميدوزد كه هريك سرنوشتي غريب داشتهاند. اين سكوت و توقف روي عكسها، چنان كه گويي ارتباطي ميان اين لحظه، آدمهاي عكس و اتفاقِ پيش رو هست، كلنل را به گردابي ميانداخت كه گيجاگيج در آن به دور خود ميچرخيد. آن دو جوانِ ناخوانده اما گويا نگران وقت بودند، چون وقت داشت ميگذشت و هنوز چيزي روشن نشده بود. کلنل اما نگران ابهامي بود که در همه لحظات و در رفتار ناشيانهشان احساس ميكرد و هنوز نميدانست قرار است که ضربه به کجايش وارد بشود؛ فقط حس ميکرد که بايد به انتظار ضربه باشد و در همين انتظار بود. محمود دولتآبادي، نويسنده «كلنل» نيز از اين منظر حالِ كلنل را دارد.
نميداند بايد به انتظار كدام ضربه بماند! او كه ازقضا چند سالي است در آستانه سالِ نو، با خبر شوم ديگري درباره آثارش مواجه ميشود، امسال نيز همزمان با نوشدنِ سال، با خبرِ انتشار فايل صوتيِ رمان مجوزنگرفته و منتشرنشدهاش؛ مواجه شد. اينكه آخرين رمانهاي اين نويسنده مطرح معاصر «زوال كلنل» و «طريق بسملشدن» سالياني است كه از سد مميزي نگذشتهاند به كنار، هرازچندگاهي اين نويسنده با انتشار نسخه جعلي «كلنل» به شكل زيرزميني يا انتشار خبري كذب درباره انتشار «كلنل» و مجوزگرفتن آن مواجه است.
مخاطبانِ آثار اين نويسنده و ادبيات معاصر ايران ديگر ميدانند كه رمان «زوال کلنل» كه برگزيده سال ٢٠١٣ جايزه ادبي «يان ميخالسکي» سوئيس شد و جوايز ديگري را نيز از آنِ خود كرده است، روايتي است از تاريخ و چنانكه نويسندهاش ميگويد درست مانند تاريخ، «قابل حبس نيست». دولتآبادي اين رمان را که تا امروز به زبانهاي آلماني، انگليسي و چندين زبان ديگر ترجمه و خوانده شده، در سالهاي ٦٢ تا ۶۴ نوشته و درطول دو دهه در آن بازنگري كرده است. رمان، سال ٨٧ براي اخذ مجوز به ارشاد رفته و با اينكه تا به امروز امكان انتشار نيافته است، ماجراهاي پيرامونِ آن دستكمي از ماجراهاي خود رمان ندارد و شايد اگر مكتوب شود اندازهاي به قدر و حجمِ خود اين رمانِ پُربرگ و قطور داشته باشد.
دولتآبادي همچنين به «شرق» از احتمال نوشتن نامهاي سرگشاده خطاب به مسئولان فرهنگي كشور خبر داد. روزنامه «شرق» به زودي در گفتوگويي با محمود دولتآبادي، روايت مفصلي از ماجراهاي رمان «زوال كلنل» و مصائب و موانع انتشار آن و پشتپردهها و ناگفتههايي از اين نويسنده را منتشر خواهد كرد.
- 18
- 4