به گزارش خبرآنلاین، مراسم رونمايی از كتابهای شنيداری «ادبیات مکتبخانهای»، عصر روز چهارشنبه ۳۰ فروردين در فروشگاه مركزی شهر كتاب رونمايی شد.
حسن ذوالفقاری، استاد دانشگاه در ابتدای اين نشست با بيان اينكه ادبيات مكتبخانهای شامل ۷۰ رساله كوتاه و بلند به نثر و نظم بوده است كه در مكتبخانهها خوانده می شده، گفت: «مهمترين ويژگی اين كتابها اين بوده كه دارای چاپ سنگی بودهاند بنابراين به غير از مكتبخانهها در جاهای ديگر هم خوانده میشده است. ادبيات مكتبخانهای در واقع ميراث ماست و نشان میدهد چه نوع تربيتی در مدارس آن زمان رايج و حاكم بوده است.»
او افزود: «حتی برای معلمان امروز هم جالب است بدانند كه چرا در گذشته، بچهها زبانی تا اين اندازه شيرين و پربار داشتهاند و از سوی ديگر، مردم هم همواره از ضربالمثلها و حكايات مختلفی در گفتوگوهایشان استفاده میكردهاند.»
اين استاد دانشگاه در بخش ديگری از سخنانش گفت: «ادبيات مكتبخانهای شامل ۷۰ رساله میشود كه تاكنون منتشر نشده است و البته اين را هم نبايد فراموش كنيم كه در مكتبخانههای ما حافظ و بوستان و جامی هم خوانده میشده است. هرچند كه همواره نسبت به نظام مكتبخانهای، انتقادهای جدی وارد میشده اما اين نظام، محاسنی هم دارد كه كمتر به آن توجه شده است و البته ما تلاش كرديم كه در مقدمه كتاب، از آن سخن بگوييم؛ چيزهايی مثل ابزارهای آموزشی و كمك آموزشی و مراحل آموزش.»
او ادامه داد: «وقتی امروز به شيوه آموزش نظام مكتبخانهای نگاه میكنيم، متوجه محاسنی می شويم كه واقعا نمی توانيم آنها را ناديده بگيريم. مثل نوع نشستن. واقعيت اين است كه در نظام مكتبخانهای، معلم بر كلاس مسلط بوده و همچنين، توجه به ادبيات بيش از ديگر مواد درسی بوده است.»
ذوالفقاری همچنين گفت: «با همه اينها مهارتهای شفاهی بيش از مهارتهای نوشتاری تقويت میشده و به همين علت هم مواد خواندنی برای مكتبخانهها بيشتر فراهم شده است. حالا هم موسسه نوين كتاب گويا، اين مواد خواندنی را در اختيار نسلی قرار داده كه ارتباطش با كتاب قطع شده است.»
ذوالفقاری افزود: «خود من هم با وجود مشغلههای زيادی كه دارم، فكر میكنم اين كتابها بسيار مفيد هستند و میتوان از آنها در زمانهای متفاوت و به شكلهای گوناگون استفاده كرد.»
او در پاسخ به اين سوال كه آيا كتابها در هنگام جمعآوری دچار تغيير شدهاند يا خير، گفت: «ما كتابها را تغيير نداديم، فقط غلطهای فاحش كتاب را درست كرديم و رسمالخط امروزی را مد نظر قرار داديم. يا مثلا حسين كرد شبستری، چندين روايت دارد اما ما روايات قديمی يا بهترين نسخه را مد نظر قرار نداديم بلكه نسخهای را منتشر كرديم كه در مكتبخانه تدريس میشده است.»
فاطمه محمدی، مدير موسسه نوين كتاب گويا، ديگر ميهمان اين نشست بود و درباره انتشار كتابهای ادبيات مكتبخانهای گفت: «چالش جدی ما درباره انتشار داستانهای ادبيات مكتبخانهای اين بود كه ماهيت ادبيات شفاهی استفاده از اصطلاحاتی است كه ارزشی نيست و نمیدانستيم كه آيا بايد اين اصطلاحات را حذف كنيم يا نه. نظر دكتر ذوالفقاری اين بود كه حذف نكنيم و ما هم به اين فكر كرديم كه حذف، به نفع كار نيست بنابراين نهايتا ترجيح داديم كه اين كتابهای صوتی با همان اصالت نوشتاری خودشان منتشر شوند. هرچند كه تا انتشار همه ۷۰ نسخه، راه بسيار زيادی در پيش داريم.»
اردلان ضرغام، گوينده كتابهای صوتی داستانهای مکتب خانهای نيز درباره همكاری اش برای خواندن داستانهای ادبيات مكتبخانهای گفت: «از راه فيزيك امرار معاش میكنم اما همواره، علاقهای شخصی به داستان و ادبيات و تاريخ و به خصوص ادبيات كهن داشتهام؛ درواقع هميشه فكر میكنم مردم ۲۰۰ سال قبل كه اينترنت و برق نداشتند، چگونه خودشان را سرگرم می كردند.»
او افزود: «داستانهای ادبيات مكتبخانهای، المانهای روشن داستاننويسی دارد كه بديع است. مثلا اگر داستان حسين كرد شبستری را بخوانيد، پر است از قتل و آدمكشی و .. اما خواننده را ناراحت نمیكند و او حس نمیكند كه داستان ترسناكی خوانده است. يا مثلا اين داستانها المان زمانی و مكانی مشخصی ندارند و آنقدر روند داستان طبيعی است كه آدم متوجه تغييرات آن نمی شود و اينها، مشخصاتی است كه دست كم من در نوع داستانهای ديگری نديدهام.»
مصطفی رحماندوست، نويسنده و شاعر نيز اظهار داشت: «برخلاف بقيه، من قصه حسين كرد شبستری را قبلا خوانده بودم چون نمیتوانستم انتخاب كنم و هر كتابی را كه كتابفروشی ابن يمين در همدان می آورد، قرض میگرفتم و میخواندم.»
او در ادامه درباره ادبيات عاميانه صحبت كرد و گفت: «ادبيات عاميانه از نظر نويسندگان كودك و نوجوان، مادر ادبيات كودك و نوجوان است. به علاوه ادبيات عاميانه، حرفهای زيادی برای گفتن دارد به عنوان مثال در همين داستان حسين كرد شبستری، ظاهرا داستان درباره جنگ شيعه و سنی است ولي درحقيقت، هيچ كدام از طرفين، مسلمان واقعی نيستند و به شريعت پايبندی ندارند؛ طوري كه آدم را ياد انسانهای پليد حال حاضر میاندازد كه بهانهای برای آدم كشی پيدا میكنند.»
رحماندوست همچنين گفت: «اگرچه ادبيات عاميانه، نكات فراوانی را برای جامعهشناسان و زبان شناسان مشخص می كند اما نكته مهم ديگر آن، اين است كه آنچه اين نوع ادبيات را ماندنی كرده است، قصه است نه داستان. درواقع داستان، در جامعه داستان و كتابخوان میماند اما قالب قصه كه ادبيات عاميانه است، مخاطب عام را بيشتر و عميقتر تحت تاثير قرار می دهد و مسلما پايدارتر خواهد بود.»
مهدی زارع، آهنگساز اثر نيز در پايان گفت: «در آهنگسازی اثر، سعی كردم موسيقی با اثر، همراه باشد و با تغيير جغرافيايی تغيير كند و از سوی ديگر، با حس و حال و هوای ايرانی كه هميشه در ذهن داريم، متفاوت باشد چون به نظرم آمد كه داستانها فراتر از زمان و مكان خاصی هستند. در حقيقت تلاش كردم موسيقی اين كارها، ساختار ذهنی ديگری برای شنونده ايجاد كند.»
- 16
- 4