هانگ کانگ، نویسنده کتاب گیاهخوار که در دانشگاه در رشته ادبیات کرهای تحصیل کرده در کارنامهاش کتابهایی چون سال سیاه، محکوم به عشق، دوره نقاهت، گیاهخواری و فعالیتهای بشر را دارد. این نویسنده عنوان کرده که نوشتن کتاب گیاهخوار ناشی از دغدغهای است که شاید در جوامع رو به توسعه نظیر کرهجنوبی در حال بروز و ظهور است و میتوان آن را انگاره خودمختارانه و حتی خودخواهانه تحلیل جهان در ذهن انسان مدرن دانست که جهان هستی را ملک طلق خود میداند.
درواقع میتوان گفت گیاهخوار براساس دغدغههای شخصی هانگ کانگ نگاشته شده است. کتاب همانطور که از نامش پیداست روایتگر چالشهای زنی در کلانشهر سئول است که به یکباره تصمیم میگیرد خوردن گوشت را کنار گذاشته و تنها به گیاهخواری بپردازد. این رمان در سه فصل نگاشته شده و به گفته هیأت داوران جایزه من بوکر اثری است دقیق و آشفته که به زیبایی تنظیم شده و ترکیبی شگفتانگیز از زیبایی و ترس را به نمایش میگذارد. قهرمان رمان زنی کاملا معمولی و از طبقه متوسط است که تصمیم میگیرد برای نزدیکتر شدن به زندگی گیاهی از خوردن گوشت خودداری کند.
در این راه پدر و همسرش با بیرحمی و عتاب با او برخورد میکنند و رخدادهای ناخوشایند دیگر در پایان او را به سمت آرزوی تبدیلشدن به یک درخت سوق میدهد. هانگ کانگ تا به حال موفق به کسب جوایز ادبی قابل توجهی شده که از میان آنها میتوان به جایزه نویسنده برتر کتابهای جیبی در سال ۱۹۹۵، جایزه برترین داستان سال کره در سال ۱۹۹۹، جایزه برترین اثر داستانی وزارت فرهنگ و گردشگری کرهجنوبی در سال ۲۰۰۰، جایزه ادبی گرندای سانگ در سال ۲۰۰۵، جایزه ادبی دونگ نی سال ۲۰۱۰ , جایزه مان هی سال ٢٠١٤، جایزه خورشید طلایی سال ۲۰۱۵ و جایزه ادبی من بوکر در سال ۲۰۱۶ اشاره کرد که این آخری البته مهمترین جایزهای است که این کتاب و نویسندهاش به دست آوردهاند.
اهمیت این جایزه اما در این مهم نهفته که اولا این نخستین دورهای بود که جایزه بوکر بینالمللی با جایزه مستقل ادبیات داستانی خارجی ترکیب و به یک کتاب اهدا شد و از سوی دیگر این نویسنده توانست رقبای قدر و مطرحی چون اورهان پاموک برنده نوبل ادبی، النا فرانته نویسنده ایتالیایی که نام واقعی او هنوز معلوم نشده، یان لیانکه چینی، رابرت سیتالر اتریشی و خوزه ادواردو آگوالوسا نویسنده آنگولایی را کنار بزند.
گیاهخوار براساس سوژهای نگاشته شده که نوعی واکنش انسانی در مقابل رفتار تمامیتخواهانهای که بشر با جهان اطراف خود داشته است. این اثر که در بدو امر در فضایی کاملا رئال روایت میشود، در قسمتهای انتهایی شکلی کاملا انتزاعی به خود گرفته و تبدیل به رمانی سوررئال میشود.
گیاهخوار نخستينبار در سال ۲۰۰۷ منتشر شد. نویسنده این کتاب توانسته تا با روایت داستانی زیبا در سه بخش مجزا نظر مثبت اکثر منتقدان ادبی را نسبت به این کتاب جلب كند. بهطوری که از ابتدای نشر کتاب گیاهخوار در کره و همزمان با نقدهای مثبتی که در روزنامهها منتشر شده بود، استقبال مناسبی از کتاب شد و گیاهخوار رفتهرفته به یکی از پرفروشترین کتابهای کره تبدیل شد.
ایده اصلی داستان کتاب گیاهخوار برگرفته از تفکر نویسنده درباره ماهیت انسان است. به اعتقاد هانگ کانگ انسان باید یک گیاه باشد (نه حیوان) و این اعتقاد نشأتگرفته از تفکر ضد خشونت و وحشیگری است. هانگ کانگ در سال ۱۹۹۷ براساس همین ایده داستانی کوتاه با نام میوه بانوی من نوشته بود و به اعتقاد منتقدان کتاب گیاهخوار در اصل نسخه مبسوط همین داستان کوتاه است.
بخش آغازین گیاهخوار داستان زندگی یئونگ و شوهرش و تصمیم وی را تشریح میکند که میخواهد دیگر گوشت نخورد؛ در بخش دوم با عنوان نشانه مغولی علاقه شوهر خواهر خانم یئونگ به وی و سایر جریانات نشأت گرفته از این علاقه روایت میشوند؛ و در بخش سوم یا درختهای آتش گرفته نیز که از زبان خواهر بزرگتر یئونگ بیان میشود، وی روایت میکند که یئونگ درنهایت پس از بستریشدن در بیمارستان و همچنین قرارگرفتن تحت درمانهای روانی بهطور صریح اعلام میکند که خوشحال است که دیگر حیوان نیست.
هانگ کانگ در گفتوگویی با نیویورکتایمز درباره گیاهخوار گفته: کتاب سختی است. همه در آغاز کتاب را افراطی و عجیب تلقی کردند. خوانندگان من از خواندن این کتاب متعجب شدند. اما بعد اتفاقات خوبی افتاد. استقبالی که ناگهان از کتاب شد، عجیب بود. بعد از آن گیاهخوار خیلی سریع در دنیا پرفروش شد. حقوق انتشار کتاب نیز در ٢٠ کشور مختلف به فروش رفت. در سال ٢٠١٠ نیز نسخه سینمایی آن تولید شد. مترجم انگلیسی کتاب خانم دبورا اسمیت نیز که بسیاری از موفقیت و اشتهار کتاب به دلیل انتخاب او برای ترجمه گیاهخوار بوده، درباره گیاهخوار میگوید: داستان بسیار تصویری و مانند نقاشی بود. من به این دلیل تصمیم به ترجمه این کتاب گرفتم که فکر میکنم این نویسنده بهترین نویسنده کشور کرهجنوبی است.
حالا دیگر کتاب گیاهخوار جزو شناختهشدهترین آثار آسیایی دنیاست؛ نقدهای بسیاری در نشریات معتبری چون هفتهنامه ناشران، بوکلیست، و کیرکس دربارهاش منتشر شده که کتاب را بسیار خوب و نگارش آن را استادانه خواندهاند. بسیاری از ناشران آمریکایی هم برای خرید امتیاز آن با هم به رقابت پرداختهاند. و البته داستاننویسان بنامی چون لارن گراف و ایمار مکبراید هم زبان داستان را ستودهاند. ایمار مکبراید، نویسنده کتاب دختر نیمهشکلیافته میگوید تحتتأثیر موضوع وحشیانه و نثر این کتاب قرار گرفته است: تنش بین این دو نفر تأثیر زیادی روی خواننده میگذارد.
احساس غرق شدن و سردرگمی ناگهانی! به نظر میرسد بخت به نویسنده گیاهخوار رو آورده است. اگر این نویسنده در میان خوانندگان آمریکایی محبوب شود، نخستين نویسنده کرهای است که چنین جایگاهی مییابد. ناشران آمریکایی پس از موفقیت تجاری نویسندگانی چون النا فرانت و هاراکی موراکامی مایل به ریسک بیشتر در زمینه ترجمه آثار خارجی شدهاند و نخستينبار است که چنین اتفاقی برای کرهجنوبی رخ میدهد. گیاهخوار را مرضیه ساداتهاشمیپور ترجمه کرده است و این کتاب در انتشارات ماهابه به زیور طبع آراسته شده است.
- 13
- 2