به گزارش خبر آنلاین، هجدهم تیر در تقویم ایران روز ادبیات کودک و نوجوان نامگذاری شده است. روزی که مهدی آذریزدی خالق اثر ماندگار «قصههای خوب، برای بچههای خوب» دنیای ادبیات را با خاطرات خوبی که بچههای این مرز و بوم از قصه هایش داشت، تنها گذاشت.
به همین مناسبت با مصطفی رحماندوست، نویسنده و شاعر سرشناس درباره وضعیت امروز ادبیات کودک و نوجوان هم صحبت شدهایم.
اوضاع خوب است، اما فاصله زیادی با سطح مطلوب داریم
اولین موضوعی که برای ارزیابی ادبیات کودک و نوجوان باید به آن توجه کرد، بررسی وضع موجود و میزان پیشرفت یا پسرفت در این زمینه است، آیا حال ادبیات کودک و نوجوان در این روزها خوب است؟ نویسندگان این حوزه تا چه حد دغدغه مخاطب دارند و سعی در تولید آثاری درخور و با محتوا برای کودکان دارند.
رحماندوست در این باره میگوید: «هر نویسندهای دغدغه مخاطب خود را دارد، حتی اگر به مسایل مالی هم فکر کند، باید درباره مسایل مخاطب خودش کار کند تا اثرش خریدار داشته باشد. اما یک واقعیتی در کشور ما وجود دارد و نمیشود آن را نادیده گرفت، آن است که هیچ نویسندهای نمیتواند با دریافت حق التالیفهای خودش زندگی خود را اداره کند و بگذراند، هرچی هم که بخواهد زندگی معمولی داشت باشد بازهم نمیرسد و خیلی کم خلاف این اتفاق میافتد. به همین دلیل نوع افرادی که به سمت جذب مخاطب رفتند، کارشان کمی بازاری شده است.»
او میافزاید: «نویسنده خوب به دو دلیل نمیتواند اینطور باشد، یک، از اول میداند که با درآمد این کار نمیتواند زندگی خود را بگذراند، پس خودش را خراب نمیکند، دوم، نویسند به قبول مخاطب نیازمند است و بیشتر میخواهد که مخاطب حرفش را گوش کند. به همین دو دلیل اغلب نویسندگان دندان کسب درآمد از این حرفه را کشیدند و به مخاطب فکر میکنند. حالا ممکن است که در تشخیص نیازها راه غلطی را رفته باشند.»
این نویسنده در باره اوضاع تولید آثار بیان میکند: «ما چیزی حدود ۳۰ میلیون مخاطب داریم، اما تیتراژ بعضی از کتابهایمان ۵۰۰ تا هزار نسخه است و مسلم است که کفاف جامعه ما را نمیدهد، این مسئله به نویسنده و ناشر هم برنمیگردد بلکه از کمرنگ شدن جایگاه مطالعه در کشور ما نشات میگیرد.»
کودکان و اصول اولیه مورد نیاز در زندگی
آشنایی کودکان و نوجوانان در سنین پایین با ادبیات و نویسندگی میتواند زمینهساز تولید تفکری خلاق برای آینده باشد و پشتوانه مطلوبی برای آینده نویسندگی ایران شود. البته نویسندگی و ادبیات البته به تنهایی کافی نیست و برای این موضوع باید کودکان را در حوزههای جانبی دیگری نیز تربیت کرد. اما ارتباط کودکان امروزی با کتاب، مطالعه و ادبیات مطلوب نیست و دلایلی مختلفی هم دارد که یکی از آنها را میتوان توسعه و گسترش فناوری و شبکههای مجازی دانست.
شاعر «صد دانه یاقوت» در این باره میگوید: «لزوما نباید نویسندگی را به کودکان آموزش داد، بلکه باید اصول نویسندگی، موسیقی، نقاشی را به کودکان آموزش بدهیم چون میخواهند زندگی کنند و هرکارهای که میخواهند بشوند، نیازمند این هستند که بتوانند حرف خود را بنویسند، نقد آثار خوب را از ناخوب بلد باشند و با موسیقی و نقاشی هم آشنایی داشته باشند.»
او ادامه میدهد: «در تمام دنیا این سه مورد را به عنوان موضوعات پایهای به کودکان آموزش میدهند؛ در این حد که بتوانند خوب را از بد تشخیص بدهند.»
رحماندوست در مورد علل کاهش علاقه کودکان به مطالعه بیان میکند: «نمیتوان گفت که فضای مجازی در این چند سال باعث شده که کودکان ما از مطالعه جدا شوند، هر چند بیتأثیر نبوده است؛ اما همه عوامل به این موضوع برنمیگردد. دلایل اصلی عدم مطالعه کودکان، مطالعه نکردن والدین و جدی نگرفتن مطالعه از طرف نظام آموزشی است.»
جایگاه تخیل و فانتزی در آثار امروز ادبیات کودک
او می افزاید: «وقتی که از کار برای کودک صحبت می شود، باید به نیازهای آنان توجه کرد و در هر حوزهای باید اثری را تولید کرد که نیاز او را برطرف کند و متناسب با عقاید و سلایق او باشد. در کنار این مسئله باید آثار کلاسیک و قدیمی را نیز متناسب با همین سلایق امروزی بازآفرینی کرد تا کودکان از پیشینه فرهنگی خود آگاه باشند و ارتباطشان با گذشته قطع نشود، این بازگردانی باید به نحوی باشد که در عین حفظ شاخضهای اصلی متن و لطمه نخوردن به موضوع آن، جذابیت خواندن اثر را برای کودکان دو چندان کند.»
نیاز دیگر کودکان، تولید آثاری برگرفته از تخیل و فانتزی است که مخاطب با ذهن جستجوگر و رویاپردازش با آن ارتباط برقرار کند. در کشور ما به این مسئله توجه چندانی نمیشود و تولیدکنندگان بیشتر بر پایه تفکرات خود برای مخاطب کودک دست به تولید میزنند.
رحماندوست دراین مورد بیان میکند: «در اویل انقلاب در حوزه تولید آثار کودک و نوجوان به مسایل رئال و واقعی خیلی فکر میکردند که امروز این مسئله تغییر یافته است و شاهد خلق آثاری متنوع، گیرا و جذاب در حوزه فانتزی برای کودکان هستیم و البته همچنان با سطح مطلوب و آثار مشابه خارجی فاصله داریم.»
او میافزاید: «اما بحث عدم جذابیت آثار داخلی در مقابل آثار ترجمه شده بحث دیگری است که به نظرم طبیعی و منطقی است؛ زیرا که یک مترجم ایرانی امکان گزینش و انتخاب بالایی از آثار نویسندگان خارجی دارد و بهترین آثار را برای ترجمه برمیگزیند. آثاری از ما هم که در کشورهای دیگر ترجمه میشوند بهترینها هستند. پس نمیتوان مقایسهای بین آثار معمولی تولید شده در کشور با آثار ترجمه کرد.»
این نویسنده در مورد ماندگاری آثار کلاسیک و بازگردانی آن میگوید: «آثار کلاسیک ما دارای ویژگی هایی بودهاند که تا الان ماندگار هستند و در آینده هم خواهند ماند؛ بازنویسی این آثار هم خوشبختانه امروز درحال انجام است، اما هم آدمهایی توانمند این کار را انجام می دهند و هم افرادی خیلی ضعیف که کارهای دیگری بلد نیستند به سراغ این حرفه آمدهاند. به همین دلیلی از این آثار یکی میشود «قصههای خوب برای بچههای خوب» و یکی هم اثری میشود که با یک بار خواندن عمرش تمام میشود.»
او درباره قصه خوب و ویژگیهای آن هم اضافه میکند: «قصه خوب باید دو شاخصه اصلی داشته باشد تا بتوان آن را خوب دانست، یک ناظر به مسایل مخاطب باشد و دوم بتواند برای خواننده خود جاذبه داشته باشد.»
تاثیر جشنوارهها و جوایز در رونق ادبیات کودک
جشنوارههای زیادی در طول سال در حوزه ادبیات کودک و نوجوان برگزار میشود. اما آیا این جشنوارهها در افزایش تولید آثار با کیفیت نقش داشته و توانستهاند جوانان زیادی را به نویسندگی علاقهمند و استعدادهای تازهای را معرفی کنند؟
رحماندوست دراین باره توضیح میدهد: «جشنوارهها به تنهایی کافی نیستند، باید واکنش اجتماعی باشد، کتابی که گزیده جشنواره میشود باید خریدار بیشتری داشته باشد و به مردم معرفی شود، این اتفاق نمیافتد و ما حتی روی کتابها هم نمیبینیم که نشانی از برگزیده شدنشان باشد. این نشانگر این مسئله است جشنوارهها فقط برنامه گذرایی هستند که اتفاق عمدهای ایجاد نکردهاند. دلیلش هم مشخص است چون فقط به خود جشنواره فکر شده و اینکه چگونه از اعتباری که جشنواره به کتاب میدهد استفاده شود، توجهی نشده است.»
او در مورد تربیت نسلی از جوانان علاقهمند به نویسندگی اضافه میکند: «نویسندگان جوان هر فرهنگسرایی بروند مقدمات کار را میتوانند آموزش ببینند اما از این مقدمات نمیتوان انتظار داشت که نویسنده خوبی شوند.اصل چیز دیگری است. باید بعد از یادگیری این مقدمات به سراغ این بروند که خودشان خود را بسازند.»
جایگاه ادبیات کودک ایران در جهان
ارتباط و تبادل فرهنگی میان نویسندگان کودک ایران با همتایان خارجی خود میتواند زمینه انتقال تجربیاتی موثر در این زمینه باشد و ایدهها و خلاقیتهای جدیدی را به همراه بیاورد. برگزاری نشستهای چند جانبه و برگزاری کارگاههای مشترک میان کشورها از جمله فعالیتهاییاند که میتوانند در این زمینه تاثیرگذار باشند.
رحماندوست این مسئله را اینطور بیان میکند: «صد در صد ارتباط با نویسندگان و اهالی ادب فرهنگ دیگر کشورها زمینهساز توسعه ادبیات است و در این سالها اقداماتی در حوزه کودک انجام شده است و ارتباط هایی شکل گرفته که شروع خوبی بوده است، البته نیاز به استمرار دارد تا تاثیرگذاری بیشتری داشته باشد. جایگاهی که در حوزه ادبیات کودک در جهان داریم با تواناییها و پتانسیلهایمان فاصله دارد.»
او ادامه میدهد: «اگر نویسندهای با ادبیات جهان و از آنچه رخ میدهد، اطلاع نداشته باشد، موفق نخواهد شد، دلایلی که باعث موفقیت یک نویسنده میشود زیاد است که دو مورد آن خواندن آثار جهان و ارتباط با آخرین دستاوردهای دانش موضوعِ مربوطه است؛ کسی که دنبالش میرود در کارش موفق میشود و کسی که دنبال نمیکند، پیشرفتی ندارد.»
این نویسنده در پایان درباره نظارت سازمانهای فرهنگی بر روند تولید آثار حوزه کودک و محتوای آن بیان میکند: «نظارت وزارت ارشاد در حد نبایدهاست، نه در حد اینکه کار خوب تولید شود، مثلا فقط میگویند در کتابها اسم خوک نباشد و ... برای همین شاهد هستیم که بسیار بسیار قصههای ضعیفی چاپ شده و از انتخاب وزارت ارشاد هم گذشته است. من معتقد به این نظارت نیستم و به نظرم قواعد نظارت وزارت ارشاد خوب و درست نیست.»
مهدی درستی
- 17
- 3