این را که ادبیات به چه دردت می خورد، خیلی از کتاب خوانان و نویسندگان و علاقه مندان به ادبیات با زبان و لحنی کنایه آمیز از اطرافیان خود شنیده اند. خب طبیعی است که برای انسان سوداگر و منفعت گرای امروز تا چیزی دارای سود مادی و مالی نباشد، ارزش توجه و تبدیل شدن به دغدغه و از آن مهم تر صرف کردن زمان و هزینه را ندارد. اما آیا می توان بر این مبنا ادبیات را نیز «به درد نخور» دانست؟ جسمین وارد، نویسنده جوان و موفق آمریکایی که هم اکنون در جرگه سلبریتی های ادبیات انگلیسی زبان قرار گرفته، در سال ۲۰۱۱ موفق به دریافت جایزه کتاب سال ادبیات آمریکا شد و یک سال بعد هم جایزه ادبی الکس را از آن خود کرد. او در مقاله ای که برای مجله شعرونوشتن (چاپ آمریکا) ارسال کرده بود، درباره ادبیات و تاثیر آن بر زندگی شخصی مطالبی نوشته است که باهم آن را مرور می کنیم.
این گونه بود که نویسنده شدم
مادر من بسیار وسواسی بود و من می ترسیدم از این که اگر مرا با یک کتاب کثیف ببیند، چه بلایی سرم می آورد. آن چه می ترسیدم سرم آمد اما نتیجه اش برایم غافلگیر کننده بود. مادر و پدرم که متوجه شده بودند من زمان زیادی را در اتاقم به تنهایی می گذرانم، به شیوه ای کاملا پلیسی متوجه شدند که من دارم قاچاقی کتابی کمیک استریپ را نگاه می کنم! نمی دانم چرا شاید دلشان به حالم سوخت! اما به هرحال مادرم مهربانانه از من خواست که بعد از خواندن کتاب به حمام بروم و فردای آن روز پدرم با ۱۰ جلد کتاب کمیک استریپ من را از خوشحالی سکته داد! و این گونه بود که من نویسنده شدم. این اولین تاثیر شگرف کتاب های به دردنخور ادبی در زندگی من بود. من هنوز ۳۵۰ جلد کتاب داستان کمیکم را به دقت نگهداری می کنم و قصد واگذاری آن ها را به کسی ندارم.
جلا دهنده روح است
دومین تاثیر شگرف یا بهتراست بگویم نجات بخش ادبیات برای من در یک دهه بحرانی رخ داد. من در یک بازه تقریبا ده ساله (نه سال و ۱۰ ماه) هم دختر اولم را سقط کردم، هم مادرم فوت شد و بعد هم پدرم در یک تصادف فلج شد و درآخر هم از همسرم جدا شدم! همه این ها در ۹سال و ۱۰ ماه و ۱۱ روز اتفاق افتاد و من از پی این حوادث هنوز هم زنده ام! و این زندگی در عین زنده بودن را عمیقا مدیون ادبیات هستم. ماجرا کمی پیچیده است. ادبیات به گونه ای نامحسوس تلاش می کند در بزنگاه های تاثیرگذار چیزهایی را به یادتان بیاورد که احساسات متفاوتی درباره آن دارید. می تواند نقش نوعی جلا دهنده روح را برایتان ایفا کند. البته اگر اهل کینه و خودخواهی نباشید!
هیچ چیز در این جهان ساده نیست!
سومین تاثیر ادبیات، گسترش افق دیدم بود! اعتراف می کنم تا پیش از خواندن آثار تولستوی و داستایوسکی باوجود این همه کتابی که درباره روان شناسی شخصیت خواندم، در بازخوانی شخصیت انسان ها از نوک دماغم جلوتر را نمی دیدم. خواندن کتاب های ادبی به من فهماند که هیچ چیز در این جهان ساده نیست! و هر اتفاق بیهوده ای مثل بیرون انداختن یک کتاب کمیک استریپ کهنه سوپرمن می تواند زندگی یک دخترک شش ساله را تغییر دهد.
به هر حال ممکن است خیلی ها بگویند این تاثیرات کاملاً شخصی اند و نمی توان از همه انتظار داشت تا مهاجرت کنند و بچه خود را سقط کنند و از شوهر خود جدا شوند و... تا بفهمند ادبیات چقدر خوب است! خب راست می گویند. ادبیات فقط برای کنارآمدن با بحران نیست! در ادامه چهار دلیل شاخص تاثیر ادبیات بر زندگی را می توانید بخوانید.
تاثیـر ادبیات بر زنـدگی
۱- ادبیات باعث صرفه جویی در زمان است
این جمله کمی عجیب به نظر می رسد اما واقعیت دارد. در نگاه اول ممکن است خیلی ها گمان کنند خواندن مثلا یک رمان، وقت تلف کردن است. اما واقعیت کاملا عکس این موضوع است. انسان عمر بی پایانی ندارد و نمی تواند شیوه های مختلف و راه های گوناگونی را در مسیر زندگی بیازماید اما شما می توانید با کمک آثار ادبی قدرتمند، به درک مناسبی از تجربیات کرده و ناکرده خود دست یابید و درک ناقص تان از افراد و چیزهای ذهنی و عینی را عمیق تر کنید. مثل خود من که تا پیش از خواندن آثار داستایوسکی درک ابلهانه ای از شخصیت پردازی داشتم.
۲- این یک درمان قطعی برای تنهایی است
لااقل من یکی این دلیل را خوب می فهمم! نویسندگان به واسطه آثار ارزشمند شان می توانند به ما کمک کنند که انعکاس شخصیت خود را در آینه وجودمان ببینیم. همه ما کمی اعجاب برانگیز هستیم و شخصیتی خارق العاده داریم که باید آن را کشف کنیم. گاهی اوقات ممکن است شما تصور کنید که با همه فرق دارید و هیچ کس شبیه شما نیست! اما ادبیات چشمان ما را به این حقیقت باز می کند که هرکسی می تواند شخصیتی اعجاب برانگیز و جالب داشته باشد.
۳- ادبیات باعث افزایش دقت نظر و ظرافت شما می شود
اگر کسی آثار نویسنده ای مثل جویس یا روب گری یه را خوانده باشد، معنای این شاخص را خوب می فهمد. البته بحث فقط برسر جزئیات ظاهری نیست؛ بلکه ادبیات به شما کمک می کند تا به واسطه آشنایی با نقطه نظرات دیگران به شناخت دقیق تری از خود و اطرافیان تان دست یابید و شاید برایتان عجیب باشد، اما باور کنید در صورت تداوم این روند، شما قدرت عجیبی در همدلی با دیگران پیدا خواهید کرد و می توانید با موشکافی های غافلگیرکننده تان به دیگران و حتی خودتان کمک کنید.
۴- ادبیات شما را آماده شکست می کند
ترس از شکست در وجود هر انسان عاقل و سالمی هست. اما وقتی شما با فراز و نشیب های سرنوشت یک کارکتر داستانی مانوس می شوید یا همذات پنداری می کنید، می توانید به خودتان بقبولانید که مثلا ژان وال ژان در نهایت شکست خورد، و این اگرچه یک داستان است اما «جزئی برگرفته از کلیت زندگی ا ست» . ادبیات به شما کمک زیادی در فهم این امر بدیهی می کند واین جمله آخری نقش کلیدی دارد. آن را هیچ گاه فراموش نکنید و هنگامی که بلایی برسرتان نازل شد، آن را به خود بگویید: «این جزئی از زندگی ا ست.»
منبع: مجله ادبی آوانگارد
مترجم: محمد تاج احمدی
- 23
- 5
کاربر مهمان
۱۴۰۱/۱۱/۱۷ - ۱۸:۵۸
Permalink