به گزارش مهر، به تازگی و بر اساس تفاهم نامهای بین دو کشور ایران و چین در حوزه فرهنگ و ادب، مقرر شد گروههایی از نویسندگان ایران و چین به این دو کشور سفر کنند. فروردین امسال این سلسله سفرها از ایران به چین آغاز شد.
روز یکشنبه ۱۹ فروردین ۱۳۹۷، دکتر ابوالقاسم اسماعیل پورمطلق (سرپرست)، جمشید خانیان و مریم برادران به عنوان گروه ایرانی از فرودگاه بینالمللی امام خمینی(ره) راهی پکن شدند. آنچه در ادامه میخوانید گزارشی از رخدادهای سفر چهار روزه این گروه به قلم مریم برادران (نویسنده ایرانی و برگزیده جایزه ادبی جلال آل احمد) است که برای انتشار در اختیار خبرگزاری مهر قرار گرفته است.
روز نخست؛ دوشنبه ۲۰ فروردین
ساعت ۷:۳۰ صبح به وقت پکن در فرودگاه با خانم دکتر یو گویی لی، عضو هیئت علمی دانشگاه مطالعات خارجی پکن بهعنوان مترجم، و آقای لی چینگ، مدیر بینالملل انجمن نویسندگان به عنوان راهنما و همراه و آقای الماسیه، رایزن فرهنگی ایران در چین ملاقات کردیم و به سمت هتل هالیدی، در بخش شمالی پکن، حرکت کردیم. بر اساس توضیحات، برنامه اینطور تدارک دیده شده بود که روز نخست بیشتر به گشت و گذار بگذرد و روزهای دیگر نیمی از روز به نشست و بازدید ادبی و نیمی دیگر به گردش در شهر اختصاص یابد.
بعد از استراحت نیم ساعته در هتل، راهی معبد آسمان شدیم. معبد آسمان که در محوطهای پر از درختان کهنسال دارای شناسنامه است برای نیایش امپراطوران مینگ و چینگ، به عنوان رابطان آسمان و زمین، ساخته شده است. بر اساس این تفکر که زمین را مسطح و آسمان را گرد میدانستند، معابد چوبی دارای ساختمانی استوانهای و سقفی مدور است که بر محوطهای مستطیلی بنا نهاده شدهاند. کسی اجازه ورود به معابد را ندارد، جز معبدی سرگشاده که رابطه آسمان و زمین بدون واسطه برقرار است و با نیایش بر سکوی سنگی آن یکی از دعاهایتان برآورده خواهد شد.
نخستین ناهار را در رستورانی در محله مسلمانان خوردیم؛ با چوبهای سنتی بر گرد میزی که شیشه متحرکی در میانه آن بود. غذاهای رنگارنگ را به تدریج روی بخش شیشهای گردان قرار میدادند. شیشه را می چرخاندند تا به سادگی در دسترس قرار بگیرد. این سنتی بود که تا آخر سفر در همه رستورانها با آن مواجه شدیم. و البته تشریفات جالب و تنوع زیادی که در غذا خوردن وجود داشت تا انتهای سفر باقی بود.
بعد از ناهار راهی دیوار چین شدیم؛ دیواری تاریخی که برای مقابله با حمله دشمنان از خاک کوبیده بنا شده بود. بیش از چهارصد پله کوتاه و بلند دیوار را تا یکی از باروها طی کردیم، باد شلاقی پکن را به جان خریدیم و از مناظر زیبا حظ کردیم و با دیواره هایی که بر آن یادگاری نوشته یا کنده شده بود، عکسهایی انداختیم.
قبل از رفتن به هتل، شام را در رستوران غذای سنتی پکن، به صرف غذای مخصوص این سرزمین یعنی هوآ خوآ (ظرف آتشین) مهمان شدیم؛ ظرف آبی که با شمعکهایی در زیر خود میجوشید و ما انواع سبزیجات را با چوبهای سنتی در آن نگه میداشتیم تا آب پز شود و بعد با سس مخصوص میخوردیم. به طور هیجان انگیزی، غذاهای چینی بخشی از عجایب این سرزمین است.
روز دوم؛ سه شنبه ۲۱ فروردین
صبح زود پس از صرف صبحانه و تحویل اتاق، راهی شهر ممنوعه شدیم. در مسیر از محله قدیمی چینیها و میدان تیانآنمن] میدان مشهور دارای آثار و جاذبههای گردشگری و مکان کشتار گسترده دانشجویان در ۱۹۸۹ [گذشتیم و متاسفانه به دلیل کمبود زمان، نتوانستیم این بخشهای مهم را از نزدیک ببینیم.
شهر ممنوعه در خندقی بزرگ محصور است که به گفته آقای چینگ، با خاک این خندق، تلی درست شد مانند کوه که قابل مشاهده است. محل بسیار شلوغی است که از همه ملیتها حضور دارند. سه ساختمان اصلی در این شهر قرار دارد که اولی محل ملاقاتهای بینالمللی و آخری محل برگزاری آزمونهای استخدامی است؛ آزمونهایی که توسط امپراطور تنظیم و برگزار میشد و افتخار برگزیدگان را برای حضور در مناصب دولتی به همراه داشت. بر اساس قدمت موجود، معتقدند آزمون استخدامی رایج در حال حاضر از اینجا الگوبرداری شده است.
پس از بازدید از شهر ممنوعه به سفارت ایران در چین رفتیم. با همراهی آقای الماسیه به ملاقات آقای خاجی، سفیر ایران در چین رفتیم و در حین صرف ناهار به همراه سایر حاضرین از جمله آقای خانی، معاون رایزن فرهنگی ایران در چین، درباره برنامههای فرهنگی انجام شده و پیش بینی شده بین ایران و چین گفتگو شد؛ مانند برنامه نمایشگاه بینالمللی کتاب در تهران و حضور نمایندگان چینی، نشستهایی در حوزه ادبیات کودک و نوجوان، معرفی ادبیات معاصر ایران در چین بر اساس تفاهم نامه، برگزاری همایش مولانا و لائوتسه و پذیرش یا تبادل دانشجوی چینی و ایرانی.
برای رفتن به آکادمی لوشون آقایان الماسیه و خانی همراهمان شدند. ابتدا محوطه آکادمی را که به مجسمه بزرگان ادبی معاصر چین مزین شده بود گشتیم. داخل آکادمی، بر دیوارهای دو طرف دو ردیف تصویر و معرفی کوتاه نویسندگان بزرگ به چشم میخورد: در ردیف بالا نویسندگان چینی و در ردیف پایین نویسندگان مشهور سایر کشورها که همگی تصویر بزرگ لو شون را در برگرفته بودند. ما را به کافه به اصطلاح خودشان ادبی لو شون دعوت کردند که پر از هدایای بازدیدکنندگان یاآموزش دیدگان آکادمی بود. ضمن صرف قهوه، آقای چینگ از بازدید گروه چینی که سال گذشته به ایران آمده بودند و مهمان شهر کتاب شده بودند تشکر و رضایت حاضران را اعلام کرد و ما برای آشنایی با انجمن نویسندگان چین، سئوالهایی پرسیدیم.
آکادمی لوشون
بر اساس توضیحات، انجمن نویسندگان چین دارای سه بخش است: خلاقیت، تحقیقات و مطالعات و بینالملل. انجمن کمیتههای متعددی دارد که از جمله میتوان به کمیته شعر، کمیته ادبیات، کمیته ادبیات کودک و نوجوان، کمیته ارزیابی اشاره کرد. با توجه به اینکه چین دارای ۵۶ قومیت و اقلیت است، هرکدام نمایندهای در کمیتهها دارند. با وسعت اینترنت، بسیاری از نویسندگان به فعالیت در فضای مجازی پرداختهاند که انجمن تمایل جذب این افراد را نیز دارد.
در چین انجمن نویسندگان نهادی دولتی است که دو جایزه اعطا میکند؛ جایزه ادبی لو شون که همه زمینههای ادبی از جمله شعر و داستان و رمان را در برمیگیرد و جایزه ادبی مادون شه که به داستان بلند و رمان اختصاص دارد. نیز مجله ادبیات خلق را به ده زبان چاپ میکند که امیدواریم در آینده نزدیک به فارسی هم ترجمه شود. تاکنون به چهل کشور هیأتهایی از نویسندگان را فرستاده است. در بخش آموزش، مایلند از نویسندگان ایرانی برای دورههای آموزشی حضور یابند و تبادل فرهنگی صورت گیرد.
رییس انجمن نویسندگان چین خانم کی ین است و در بسیاری از شهرستانها هم رؤسای انجمنها را خانمها برعهده دارند. نویسندگان زن در چین از نظر تعداد کمتر و از نظر اثرگذاری در سالهای اخیر قدرت بیشتری یافتهاند و پیشرفت چشمگیری نسبت به مردان داشتهاند. اما در انجمن بخش مستقلی به این فعالیت اختصاص ندارد.
نشست گروه ایرانی با حضور شش تن از نویسندگان جوان آکادمی با موضوع حفظ و نوآوری فرهنگی برگزار شد. آقای چو هادونگ، معاون اول انجمن نویسندگان چین، خبر تجدید چاپ ۱۸ جلدی شاهکارهای ادبیات ایران را داد که شامل ادبیات کلاسیک(شاهنامه، حافظ، نظامی، سعدی، خیام و...) است. در گفتگوها آنچه بیش از هرچیز به چشم میخورد، آشنایی نویسندگان جوان چینی با ادبیات کلاسیک ایران و فیلمهای ایرانی مانند طعم گیلاس زنده یاد عباس کیارستمی و بچههای آسمان مجید مجیدی بود.
فقدان آشنایی با ادبیات معاصر از جمله مواردی بود که در گفتار همگی حاضران ابراز میشد و در نشستهای بعدی نیز تکرار شد. تنها کتاب ادبیات معاصر ترجمه شده بوف کور صادق هدایت است که امیدوارم به درستی ترجمه شده و قابل فهم باشد. نشست با اهدای هدایا (یک قلم، تی شرت، دو نسخه مجله PathLight دو زبانه چینی-انگلیسی درون کیف ساده اما با کیفیت) برای حضور در ضیافت شام آقای جیدی ماجیا، شاعر معروف و معاون انجمن نویسندگان چین اتمام یافت.
در این ضیافت، پس از اهدای هدایایی از سوی دکتر اسماعیل پور به آقای جیدی ماجیا و تقدیم نسخههایی از فصلنامه تخصصی کاغذ رنگی که به معرفی ادبیات چین با تصویر روی جلد جیدی ماجیا، گفتگوهایی درباره امکان و استقبال از حضور نویسندگان ایرانی در کارگاههای نویسندگی انجمن نویسندگان چین صورت گرفت.
روز سوم: چهارشنبه ۲۲ فروردین
شب قبل با پروازی دو ساعته به شانگهای رسیدیم. صبح چهارشنبه به موزه تاریخ رفتیم که به تازگی افتتاح شده است. این موزه دارای چهار طبقه است که از به بخشهای کهن و معاصر تقسیم شده است. در بخش کهن اشیای کشف شده، ظروف، سکهها، ابزار کشاورزی و صنعتگری، اشیای زینتی، وسایل حمل و نقل مانند کجاوه و گاری، ناقوس و ساعتها به چشم میخورند. تاریخچه صنعت چاپ و تاریخ تحولات صنعتی چین، ادوات جنگی، معرفی جنگاوران و لباسهایشان و پخش تصاویری از اتفاقات تاریخی در جنگها از بخشهای دیدنی این موزه است. جذابترین بخش این موزه، به چگونگی شکلگیری و ظهور حزب کمونیسم و قدرت یافتن مائو و همراهان حزب میپردازد.
نمایی از موزه جنگ شانگهای
بعدازظهر با اعضای انجمن شانگهای دیدار کردیم؛ مدیر انجمن، مدیر بین الملل، دو نفر از نویسندگان (یک خانم و یک آقا) و آقای خدابین، معاون کنسولگری ایران در چین، حضور داشتند. در این نشست، درباره فعالیت انجمن، وضعیت گرایش به ترجمه در شهرهای بزرگ و کوچک به نسبت کتابهای تالیفی، تمایل و گسترش چاپ الکترونیک، وضعیت ادبیات کودک و نوجوان، زنان در عرصه ادبیات و سبکهای رایج ادبی در چین گفتگو شد. در نهایت پس از حضور در محوطه زیبای انجمن و ادامه گفتگوها به صورت غیررسمی و گرفتن عکسهای دسته جمعی، به دعوت انجمن، شام را در غرفهای اختصاصی در یکی از رستورانهای اسلامی صرف کردیم.
روز چهارم: پنجشنبه ۲۳ فروردین
پس از صرف صبحانه و تحویل اتاقها، راهی شهرک دانشگاهی سی چوان، خارج از شانگهای شدیم. در این شهرک به دانشگاه مطالعات بینالملل، دانشکده مطالعات آسیا و آفریقا، بخش ادبیات فارسی رفتیم و جمعی صمیمی و مشتاق را ملاقات کردیم: خانم لیو مدیر گروه که در دانشگاه شهید بهشتی تحصیل کرده بود، دو استاد جوان سوسن (لیسانس و دکترای روابط بین الملل دانشگاه مطالعات بین الملل شانگهای و فوق لیسانس ادبیات و فرهنگ ایران در هلند) و راستین (که به طب اسلامی علاقمند است و نسخه ای از طب سنتی اسلامی خویی را به چینی ترجمه کرده است) و دو نفر از دانشجویان که اسامی فارسی ژاله و فرشاد را انتخاب کرده بودند. روی میز پرچم ایران و چین و بقایای سفره هفت سین (تخم مرغهای رنگ شده) به چشم میخورد و در گوشه اتاق تمثالی از درویش که هدیه رایزنی بوده است.
دکتر اسماعیل پور گزارشی از سفر داد و هرکداممان با معرفی خود زمینههای ممکن همکاری را بیان کردیم. خانم لیو، پس از بیان تاریخچه گروه (تاسیس ۱۹۹۷) و قدردانی از همکاری دانشگاه بهشتی، از فارغ التحصیلان گفت که تاکنون در مدت ۲۰ سال ۱۰۰ فارغ التحصیل داشتهاند که همگی مشغول به کار هستند؛ در وزارت امور خارجه، پژوهشگاه و دانشگاه، رادیو پکن، تلویزیون مرکز چین و شرکتهای ایرانی. از ۲۰۰۷ دورههای فوق لیسانس و از سال جاری امکان جذب دانشجوی دکتری فراهم شده است و حضور اساتید ایرانی را میطلبد.
در این گروه کتابخانه ای وجود داشت که به نظر میرسید نیازمند غنی سازی در حوزه ادبیات معاصر است. بخشی از کتابهای موجود در قفسه های این کتابخانه که از سوی ایران ارسال شده بود، به درستی انتخاب نشده بودند و فیلمهای موجود غنیتر از کتابها بودند. به گفته اساتید حاضر، در زمینه ادبیات نوجوان، ادبیات داستانی معاصر و نیز درباره اصطلاحات دینی برای درک متون ادبیات فارسی، نیازمند راهنمایی برای انتخاب صحیح و بهینه هستند. مانند سایر افرادی که در این سفر ملاقات کردیم، فیلمهای ایرانی بیشتر از ادبیات در بین ایشان مشهور و جذاب بود و ارتباط خوبی برقرار کرده بود، به طوریکه با اشتیاق از سریال شهرزاد یاد میکردند.
در نهایت پس از تبادل کتاب و کارت و عکس دسته جمعی با این گروه دوست داشتنی، زمان باقیمانده را در محله قدیمی شانگهای گذراندیم. ترافیک شانگهای را که مانند پکن ما را به یاد تهران خودمان میانداخت، پشت سر گذاشتیم و بعد از جدا شدن از دوستان خوب چینی، با پرواز ۹ ساعته ماهان روز جمعه در ساعت ۵ صبح وارد فرودگاه بین المللی امام خمینی شدیم.
- 12
- 6