پیت مارا توسط گربههای خیابانی تسخیر شده است. او همهجا آنها را میبیند: زبالهها را بهم میریزند، بدن خود را روی زمین میکشند و با چشمهای وحشی و گرسنه به او چشمک میزنند. مردم بر این باورند که مارا، رئیس مرکز پرندگان مهاجر اسمیتسونیان و نویسنده کتاب جنگ گربه، از گربهها متنفر است؛ اما خودش میگوید من عاشق گربهها هستم، آنها حیوانات شگفتانگیز و شکوهمندی هستند و عشق عجیبوغریبی به آنها دارم، این چیزی است که مردم متوجه نمیشوند، من هم حامی حیوانات وحشی و هم حیوانات خانگی هستم.
با این حال در انظار عمومی اینطور به نظر میرسد که مارا با گربهها دشمنی دارد. سالهاست که این اکولوژیست حیاتوحش تحقیقات گستردهای در مورد اثرات مرگبار گربهها انجام میدهد و از صاحبان حیوانات خانگی میخواهد که از آنها در درون خانه نگهداری کنند. او در کتابی با عنوان پیامدهای ویرانگر یک قاتل دوستداشتنی که به همراه کریس سانتلا نوشته است، مینویسد: زمان برای اقدام جدیتر فرا رسیده است: یک تلاش هماهنگ در سراسر کشور برای حذف گربهها از مناظر شهری. این تلاش یک وجهه ناخوشایند دارد: کشتار هدفمند گربهها. مارا در کتاب خود نتیجهگیری میکند: هیچکس دوست ندارد که گربهها را بکشد، اما گاهی اوقات ضروری است.
مارا ممکن است گربهها را دوست داشته باشد اما از دیدی وسیعتر به موضوع نگاه میکند. او در کار روزانهاش به همراه گروهش در مرکز پرندگان مهاجر حرکات جهانی پرندگان را دنبال و تهدیدات موجود علیه آنها را بررسی میکند. او میداند که پرندهها فقط آواز نمیخوانند، آنها گردهافشانی میکنند، بذر را پخش میکنند، حشرات را کنترل و محیط را در برابر تغییرات اقلیمی محافظت میکنند؛ آنها مانند چسب اکوسیستمهای سالم را با هم مرتبط میکنند. او میگوید وجود پرندگان حیاتی است و از نظر او و دیگر اکولوژیستها، گربههای خیابانی بزرگترین عامل انسانی در مرگ پرندگان هستند!
در سال ١٩٦٢ زیستشناسی به نام راشل کارسون میگوید که در طبیعت هیچ چیزی بهتنهایی معنی ندارد. مارا بشدت با این حرف موافق است، مانند کارسون، او معتقد است که زندگی در زمین مانند یک پرده پرنقش و نگار است که در آن هر نوع گونه، نشاندهنده یک رشته منحصربهفرد است. گربههای خیابانی تهدیدی برای آن هستند. جنایات آنها مشارکت در انقراض ٣٣ مورد در سراسر جهان است و این سیر ادامه دارد، پتانسیل آنها برای انتشار بیماریهای کشنده مانند هاری و توکسوپلاسما هم کاملا آشکار است؛ آنها این پرده را در بین دندانهایشان نگه میدارند و با قدرت میکشند تا این طرح ظریف را از بین ببرند، همانطور که گربه یک کلاف نخ را از هم باز میکند.
پیت مارا میگوید که گربهها یک خطر زیستمحیطی و تهدیدی برای بهداشت عمومی هستند. آمریکاییها حدود ٨٦میلیون گربه یا یک گربه به ازای هر سه خانوار دارند. این باعث میشود که گربهها محبوبتر و اهلیتر از سگها باشند؛ اما همه گربههای خانگی شبیه هم نیستند. بر طبق نظرسنجیها اکثریت آنها، حدود دوسوم تا سهچهارم، گربههایی آرام، بیآزار و زیبا هستند که بهندرت از خانه خارج شدهاند. مارا هیچ مشکلی با این گربهها ندارد. غرایز آنها ممکن است کشنده باشد، اما معمولا فقط فرصت آسیبرساندن به موشهای خانگی را به دست میآورند.
با این حال یکچهارم تا یکسوم دیگر خیلی بیآزار نیستند.
این گربههای غیراهلی قاتل هستند؛ مجهز به چنگالهایی به سرعت و برندگی لیزر، این قاتلان بالفطره کابوس پرندگان و پستانداران کوچک هستند. اغلب ما آنها را فقط برای این خصوصیتشان دوست داریم که با سختکوشی، بسیاری از موشخرماهای انبار غله را نابود میکنند؛ اما گاهی اوقات، غرایز مرگبار آنها خطری برای حیوانات و اکوسیستمهایی که برای ما بسیار ارزشمند و به گفته مارا حیاتی است، محسوب میشود.
مارا داستان تیبلز، گربهای که با صاحب خود به یک جزیره بکر در جنوب نیوزیلند در سال ١٨٩٤ سفر کرده بود را نقل میکند. در آنجا این گربه به تنهایی باعث انقراض یک پرنده کوچک و بدون بال یعنی چکاوک جزیره استفنز شد؛ پرندهای که تنها در آن قسمت جهان یافت میشد. بیشتر گربهها بهاندازه تیبلز مرگبار نیستند، اما طبق گزارش انجمن حیاتوحش و انجمن آمریکایی حفاظت از پرندگان، هر گربه خیابانی در هر هفته حدود دو حیوان را میکشد. یک راهحل ساده نگهداری از آنها در خانه است و گروه حامی حقوق حیوانات آمریکا نیز با آن موافق است.
تا اینجا همهچیز خوب پیش میرود؛ اما مشکل واقعی گربههای بیصاحب شامل گربههای ولگرد و وحشی هستند که در محلهای متروکه متولد شدهاند؛ گربههای وحشی با انسانها برخوردی نداشتهاند، اما گربههای ولگرد در محیطهای شهری به چشم میخورند و انسانها بهطور مرتب به آنها غذا میدهند و آنها را تحت نظر دارند، به گفته مارا تعداد این گربهها بهحدی زیاد شده که دیگر نمیتوان کنترلشان کرد و گربههای بیصاحب چه وحشی و چه ولگرد بهطور میانگین سه برابر گربههای دارای صاحب، دیگر حیوانات را میکشند.
هیچکس دقیقا نمیداند که چه تعداد گربه وحشی و ولگرد در ایالاتمتحده پرسه میزنند. آنها طبیعتا همیشه در حال جابهجایی هستند. در مطالعهای در سال ٢٠١٢ این تعداد را ٣٠ تا ٨٠میلیون و گروه مدافع حقوق حیوانات ٣٠ تا ٤٠میلیون تخمین زدهاند که محافظهکارانه به نظر میرسد. آدیتیا سامبامورثی از مرکز گزارشگری تحقیقاتی رویل اخیرا گزارش داده است که تعداد گربههای بدون صاحب با تعداد گربههای خانگی برابری میکند و آنها را حدود ٨٠میلیون تخمین میزند. این بدان معنی است که به ازای هر گربهای که کنار ظرف غذای فانتزی خود است، یکی آن بیرون به دنبال غذاست؛ مثل دوقلوهای شیطانی یا نمونهای از ماده و ضد ماده.
برای این گربهها هیچ راهحل سادهای وجود ندارد. اینجاست که طرح غیرعادی مارا به کار میآید. او میگوید که در مناطق دارای اولویت نباید برای گربهها استثنا قایل شد، هر گربهای که در تله میافتد باید از منطقه خارج شود. اگر خانهای برای این حیوانات پیدا نشود و هیچ پناهگاهی در دسترس نباشد، هیچ گزینهای بهجز از بین بردن آنها نداریم. اگر این حیوانات بهوسیله تلهگذاری قابل جمعآوری نباشند، باید ابزار دیگری برای حذف آنها در نظر گرفته شود، مثل استفاده از مواد شیمیایی یا شکارچیان حرفهای.
حامیان گربههای وحشی و متخصصان اكولوژي در این مورد توافق ندارند؛ اما چیزی که هر دوی آنها میگویند این است که تعداد گربهها زیاد است. حامیان گربهها میگویند که این تعداد متراکم، گربهها را هم تهدید میکند و منجر به جنگ و نزاع آنها بر سر غذا میشود. در عین حال، اکولوژیستها نگران قربانیان گربهها هستند و همچنین اینکه گربهها ممکن است بیماری را به انسان و دیگر حیوانات انتقال دهند.
مدیریت این گربهها موردی است که این دو دسته بر سر آن اختلاف دارند. برای بسیاری از طرفداران رفاه حیوانات، راهحل تیانآر (TNR) یا به دام انداختن، عقیمسازی و برگرداندن آنها به محیط است (تیانآر شامل به دام انداختن گربههای ولگرد و وحشی، عقیمکردن آنها و بازگرداندن آنها به محیط شهری با امید به کاهش جمعیت آنهاست). در دهه گذشته، تیانآر در بسیاری از شهرها گسترش پیدا کرده است و بهوسیله کمکهای مالی وسیع از شرکتهای غذای حیوانات خانگی مانند پتکو و پِت اسمارت حمایت شده است، با این فرض ساده که گربهها به زندگی خود ادامه دهند، اما تولیدمثل نکنند.بکی رابینسون، رئیس گروه حمایت از گربهها با نام حامیان گربههای خیابانی و یکی از طرفداران اصلی تیانآر این روش را «کنترل موثر و انسانی» میداند.
برخی از محققان موفقیتهای شگفتانگیزی را با استفاده از تیانآر ثبت کردهاند. دکتر جولی لوی از دانشگاه فلوریدا در گینه سویل و همکارانش، یکی از نخستین مطالعات طولانیمدت در مورد اثربخشی تیانآر را انجام دادند و نتایج آن را در مجله انجمن دامپزشکی آمریکا در سال ٢٠٠٣ منتشر کردند. آنها در این مطالعه به بررسی میزان اثربخشی روش تیانآر بر کنترل جمعیت گربههای ولگرد در کلونی محیط دانشگاه فلوریدا پرداختند.
محققان ابتدا در مورد نتایج این مطالعه تردید داشتند و به اعتقاد آنها تقریبا هیچ اطلاعاتی وجود ندارد که بتواند تأثیر عقیمسازی بر کنترل جمعیت گربههای ولگرد را در درازمدت اثبات کند. با اینحال امروز، بیش از ١٠سال پس از مطالعه آنها، فقط پنج گربه در محوطه دانشگاه وجود دارند که خیلی مسن و بیمار هستند و باید تحت مراقبت قرار بگیرند. حتی لوی نیز از نتایج بهدستآمده متعجب شده و میگوید موفقیت ما از آنچه پیشبینی کرده بودیم بیشتر بود.
با وجود این نوع موفقیتها، بسیاری از اکولوژیستها معتقدند که تیانآر کارایی ندارد.
مشکل این است که برای اینکه روش تیانآر بتواند در جمعیتهای بزرگ موفقیتآمیز باشد، حداقل ٧٥درصد از گربهها در یک کلونی باید عقیم شوند که این امر بهندرت اتفاق میافتد؛ معضل اینجاست که صاحبان بیملاحظه حیوانات خانگی همچنان گربههای خانگی خود را در محیط رها میکنند و سپس این گربهها به کلونیهای موجود میپیوندند؛ علاوه بر این، گربههای ولگرد عقیمنشده ممکن است به کلونیهای دیگر بروند.
مانند تلاش برای واکسیناسیون مدارس در برابر عفونت طیور؛ تعداد اندکی گربه میتوانند یک برنامه جامع تیانآر را بیاثر کنند. بنابراین، هرگونه کاهش کوتاهمدت در اندازه کلونی، بهسرعت برگشتپذیر است. این گزارش نتیجه کار گروهی از محققان ازجمله لوی و اکولوژیستی به نام پاتریک فولی پس از مطالعه نزدیک به ١٥هزار گربه وحشی و ولگرد است.
به نظر مارا، تا زمانی که هیچ راهحل دیگری وجود نداشته باشد، تیانآر راهحلی مناسب است؛ راهحلی موقتی که برای جلوگیری از گسترش گربهها در نظر گرفته شده است. او و برخی دیگر از اکولوژیستها خواستار رویکردی سختتر هستند: حذف گسترده گربههای وحشی و ولگرد با استفاده از روشهایی مثل اوتانازی.
این ایده آنقدر که به نظر میرسد افراطی نیست. استرالیا قصد دارد تا سال ٢٠٢٠ با استفاده از رباتها، لیزرها و سم، دومیلیون گربه را از بین ببرد. نیوزیلند اقدامات گستردهای را در زمینه نجات پرندگان انجام داده است. طبق گزارش انجمن آمریکایی پیشگیری از خشونت علیه حیوانات، حامیان آمریکایی در سال بیش از ١,٤میلیون گربه را از بین میبرند. این بدان معنی نیست که مشکلی با این موضوع نداشته باشیم، اما راهحلی مناسب برای کنترل گونههای خارج از کنترل است؛ این گفته استنلی تمپل در ضرورت ریشهکن کردن گونههای مهاجم در مقالهای در سال ١٩٩٠ با نام «ضرورتی ناخوشایند» است.
مارا برای همراه کردن دیگران با خودش علاوه بر استفاده از روشهای علمی، به برانگیختن حس ترحم دیگران نسبت به پرندگان هم دست میزند و داستانی را درباره نجاتش توسط پرندگان میگوید. در سال ٢٠١١ او مقالهای در مجله مطالعات پرندگان منتشر کرد که سرنوشت طرقه کوهی خاکستری آمریکایی در حومه مریلند را بررسی میکرد. ٧٩درصد از این پرندگان بلافاصله پس از خروج از لانه توسط شکارچیان، عمدتا گربهها، کشته شدند که جسد قربانیان را با سرهای جداشده برجای میگذاشتند.
سال بعد، مارا بلندپروازتر شد و تصمیم گرفت خساراتی را که گربههای موجود در فضای باز در سطح ملی به حیات وحش وارد میکنند، محاسبه کند. او و همکارانش از مدلهای ریاضی برای تجزیهوتحلیل دادههای بهدستآمده از مطالعات روی گربههای محلی مهاجم استفاده کردند که به بررسی موارد موجود در ٥٠سال اخیر بازمیگردد. پس از بررسی دادهها به منظور نشان دادن روند ملی، نتایج بسیار شگفتانگیز بود. طبق محاسبات آنها، گربههای موجود در فضای باز بهطور سالانه بیش از ٢,٤میلیارد پرنده و ١٢.٣میلیارد پستاندار کوچک در ایالات متحده آمریکا را کشتهاند که هر ساله بیش از هر عامل دیگرِ مرگومیرِ ناشی از انسان مانند آفتکشها یا برخورد با پنجرههاست.
مارا هنگامیکه با تعداد ٢,٤میلیارد مواجه شد، به این نتیجه رسید که راهی جز خشونت وجود ندارد. حق با او بود. در روز ٢٩ ژانویه سال ٢٠١٣، همان روزی که این مقاله در نشریه ارتباطات طبیعت منتشر شد، نیویورکتایمز مقاله اول خود را به این عنوان اختصاص داد: «این قاتل دوستداشتنی بیشتر از آنچه فکر میکنید مرگبار است.» در یک هفته بیش از هزاران نفر در مورد این مقاله اظهارنظر کردند.
مارا همه آنها را بررسی کرد. بسیاری از توهینهای شخصی علیه او بود. مارا درک میکند که افراد گربهدوست ممکن است در مورد این حیوانات اظهارنظری احساسی داشته باشند، اما او به کارش اعتقاد دارد و به نظرش این کار باید انجام شود.
او همزمان با انتشار مقالهای در مجله ارتباطات طبیعت، درحال نوشتن کتابی با عنوان «میدانستم این موضوع باعث بروز تنشهای زیاد میشود» بود، اما همچنان به گفتوگو اعتقاد داشت و به نظرش باید با بررسی همه جوانب موجود همگی به یک توافق کلی برسند.
گربهها بیماری را نیز گسترش میدهند. گربههای خارج از منزل میتوانند طاعون، هاری، لوسمی و انگل مرموزی به نام توکسوپلاسما را انتقال دهند. به نظر میرسد انقراض کلاغ هاوایی یا الالا در سال ٢٠٠٢ به دلیل گسترش توکسوپلاسما از طریق گربههای ولگرد بوده باشد.
مدفوع گربه که ١,٢میلیون تن در یکسال است، حاوی توکسوپلاسماست و این انگل تکسلولی وارد مغز میشود و رفتار حیوانات طعمه مانند موشها را تغییر میدهد. این انگل از طریق تماس با سطلهای زباله، مصرف آب آشامیدنی آلوده یا خوردن گوشت نپخته وارد بدن حدود ١٠ تا ٢٠درصد از آمریکاییها نیز میشود. برخي از دانشمندان معتقدند که توکسوپلاسما میتواند ارتباط بين عصبهای ما را تغییر دهد و بر میزان دوپامین اثرگذار باشد و باعث تغيير شخصيت و حتی بروز بیماریهایی مثل اسکیزوفرنی در افرادی که از لحاظ ژنتیکی مستعدند، شود.
مارا توکسوپلاسما را آلودگی در حد دِدِتِ میداند؛ آفتکشهای شیمیایی گستردهای که برای کنترل حشرات و مبارزه با بیماریهای عفونی تا سالهای ١٩٦٠ استفاده میشد. (ددت سالها در محیط باقی میماند که میتواند سلامت انسان و حیوانات را تهدید کند.) همانطور که راشل کارسون در کتاب خود به نام «بهار خاموش» به ارایه مستنداتی در اینباره پرداخته است. درواقع، مارا معتقد است که گربههای موجود در فضای باز آلودگی مانند ددت را در محیط اطراف خود گسترش میدهند. تفاوت این آلودگی با ددت این است که ددت تابهحال موجودی را منقرض نکرده است اما این آلودگی دستکم ٣٣ گونه را منقرض کرده است.
مارا میگوید تهدید توکسوپلاسما، خطر گربههای موجود در فضای باز را به یک تهدید برای بهداشت عمومی تبدیل میکند. او توصیه میکند که دولتهای مرکزی برای ریشهکن کردن گربهها از طریق مراکز کنترل بیماریها اقدام کنند و برنامههای آموزشی عمومی، نصب بیلبوردهایی با موضوع خطرات این بیماری و تأکید بر اهمیت نگهداشتن گربهها در داخل منزل و برنامههای ریشهکنی گسترده در مناطق آسیبپذیر مانند هاوایی باید انجام شود.
در دل این بحث، مسألهای که از منظر زیباییشناسی، ایدئولوژیک و فلسفی میتوان به آن پرداخت، این است که چه کسی گفته است پرندگان و حیوانات خانگی بومی حق بیشتری برای زندگی نسبت به گربهها دارند؟ آیا هدف این است که چشمانداز طبیعت را به پیش از ورود اروپاییها برگردانیم و آیا این امکانپذیر است؟
از منظر مارا، گربهها یکی از آثار مخرب انسان بر طبیعت هستند و برای برگرداندن تعادل باید کمی خشونت به خرج داد. این کار برای محافظت از موجوداتی است که نمیتوانند از خود حفاظت کنند. او میگوید نجات دادن این گونهها ضروری است و در فصل آخر کتابش به این نکته اشاره میکند که آمریکاییها دیر یا زود خطر انقراض پرندگان آوازخوان و حتی همه انواع پرندگان را درک خواهند کرد، همانطور که پیشبینی بهار خاموش توسط کارسون در ابتدا مورد توجه قرار نگرفت (مانند کاساندرا که پیشبینی و هشدارش نادیده گرفته شد) اما کمکم آثار آن همانطور که پیشبینی میشد، آشکار شد.
از نظر مارا، روشن است که گربههای موجود در فضای باز سفیر بهار خاموش زمان ما هستند. گربهها بزرگترین تهدید انسانی برای پرندگان و نیز یک مشکل ساده قابل رفع هستند. با اینحال، مارا میداند که متقاعد کردن دیگران برای دیدن دنیا از دید او بسیار دشوار است. به گفته او ایجاد تغییرات اقلیمی از کنترل گربهها سادهتر است.
نویسنده: راشل ای. گروس
ترجمه محمد توانا
منبع: وبسایت اسمیتسونیان
- 12
- 4