به گزارش ایران، که خاطرات آنها امروز نیز فضای کافه را تحتالشعاع قرار داده و در ملقمه کافی شاپهای مدرن و رستورانهای نو ظهور به یک جاذبه فرهنگی ارزشمند در قلب پایتخت تبدیل شده است.
تصور کنید در دورانی که رضا خان به بهانه مدرنیته استبدادی خویش و به تبعیت از فرنگ، تمامی آثار عصر قجر را یکی پس از دیگری به ورطه نابودی میکشاند و از دل ویرانههای آن، خیابانهایی به سبک اروپایی میساخت و فروشگاهها، هتلها و کافه رستورانهای جدید، بنا میکرد، مهاجری ارمنی میهمانخانهای دایر کرد که زیر طبقات آن در باریک، مشتریان را به کافهای دنج و پر رمز و راز هدایت میکرد.
کافهای که مشتمل بود بر رستوران و تریایی با طاقی بلند که به حیاطی پر دار و درخت اشراف داشت و به محلی برای گپهای روشنفکری و گفتوگو درباره مسائل جاری کشور بدل شده بود. اما سالهای دهه بیست و اوایل دهه سی، با موج اول و دوم فارغ التحصیلان تازه از فرنگ برگشته مصادف شد که برای مباحثات خود پناهگاهی امنتر از کافه نادری نیافته بودند و از میان دود سیگار و عطر قهوههای فرانسه و ترک معرکهای که گارسونهای کارکشته ارمنی برایشان آماده میکردند، اندیشههای خود را انتقال میدادند و به گفتوگو میپرداختند.
البته از این واقعیت نیز نمیتوان براحتی گذشت که استیکهای خوش طعمی که در ظرفهای آهنی مخصوص به همراه سس بشامل و قارچ و سیب زمینی و هویج سرو میشد، شنیتسلهای گوشت و مرغ، شاتو بریان و زرشک پلو و مرغهای لذیذش در تبدیل شدن این کافه رستوران به یک پاتوق همیشگی بیتأثیر نبود.
برای اهالی فرهنگ و هنر خاصه هنرمندان حوزه شعر و ادبیات داستانی نیز، کافه نادری از کارکردی بیش از یک کافه برخوردار بود. خاصه از سالهای ابتدایی دهه سی که با کودتای ۲۸ مرداد همراه شد و متعاقب آن جو خفقانی بر جامعه سایه افکنده بود و گردهمایی و بحث بر سر مسائل سیاسی، اجتماعی و حتی فرهنگی با محدودیتهای شدیدی مواجه میشد، همین فضا کافی بود تا کافه نادری به میعادگاه اهالی فرهنگ وهنر تبدیل شود.
از «نیمایوشیج»گرفته تا ادیبان و شعرایی مانند: «صادق هدایت»، «احمد شاملو»، «فروغ فرخزاد»، «فریدون مشیری»، «جلال آل احمد» و...در این فضا و روی همین صندلیهای چوبی لهستانی و پشت همین میزها مینشستند و در لابه لای همهمه سایر مشتریان و صدای قاشق و چنگالها فکر میکردند و حتی در خلق برخی از آثارشان از لوکیشن همین کافه وام گرفتند و تحت تأثیر این فضا آثارشان را قلمی کردند.
اما کافه نادری که این روزها ۹۰ سال از تأسیس آن میگذرد، علاوه بر خاطرات دراماتیکی که برای مشتریان خود خلق کرده، در سال ۱۳۸۶ با یک تراژدی همراه شد، رسانهها با تیترهای تأثیرگذاری مانند: «تلخی قهوه در کام کافه نادری» از تعطیلی یکی از خاطره انگیزترین کافه رستورانهای پایتخت خبر دادند.
اتفاق به قدری تلخ بود که از فردای آن روز، بسیاری از اصحاب فرهنگی کشور از تعطیلی کافه نادری گلایه کردند و خواستار بازگشایی مجدد آن شدند. در اصل کافه نادری علاوه بر اینکه به بخش انکارناپذیری از تاریخ تهران مبدل شده است، آمیزشی ناگسستنی با هویت فرهنگی ایران دارد، تا جایی که نام «کافه نادری»را میتوان در قطعات موسیقایینیز شنید.
امروز نیز، با گذشت سالها، هنوز کافه نادری در همان فضای قدیمی، با همان چراغ دانهای دیواری که در گذشته با یک زنجیر کوتاه، روشن و خاموش میشد، با همان صندلیهای لهستانی که پایه بعضی از آنها به مرور زمان کمی خوردگی پیدا کرده است و کاغذ دیواریهای قدیمی که با عکس برخی از شخصیتهای فرهنگی برجسته که جوانی شان را در این مکان میگذراندند، مزین شده و قهوههایی که عطرشان مشام را پر میکند و مشتری را به زمان بیزمانی میبرد، به دنیایی که صدای چرخهای درشکه در خیابان هنوز جای خود را به زوزه اتومبیلها نداده بود و مرغ عشقها روی شاخه درختان حیاط کافه در قفس غبار و دوده و آلودگی گرفتار نیامده بودند.
از جذابیتهای دیگر کافه نادری در این روزها، میتوان به حضور گارسونهای قدیمی و سن و سالداری اشاره کرد که سابقه فعالیت بعضی از آنها در این مکان به بیش از پنجاه سال میرسد و هر کدام شان مملو از خاطرات تلخ و شیرینی هستند که میتواند برای هر شنوندهای جالب باشد، ضمن اینکه تمامی ظروفی که برای صرف غذا یا نوشیدنی در کافه نادری به کار گرفته میشود، همان ظروفی است که با آنها، از مشتریان کافه در سالهای اولیه تأسیس آن پذیرایی میشده است.
در طول تاریخ، برخی از اماکن بواسطه حضور پررنگ شان در زندگی مردم، کارکردی فرا ساختاری پیدا میکنند، به این معنا که عملاً به بخشی از خاطرات یک نسل، یک شهر و حتی یک سرزمین تبدیل میشوند. در چنین شرایطی نمیتوان آنها را نادیده گرفت و فارغ از اینکه مالکیت خصوصی یا عمومی دارند، باید در حفظ و حراست از آنها نهایت توجه را مبذول داشت تا به هویت فرهنگی یک جامعه لطمهای وارد نشود. کافه نادری نیز از چنین کارکرد فرا ساختاری برخوردار است و حفظ آن عملاً حفظ یک مکان فرهنگی و با نگاهی عمیقتر حفظ یک جاذبه توریستی و گردشگری است که میتواند رابطه نسل امروز را با تاریخ معاصرشان حفظ کند.
- 15
- 3