وزارت امورخارجه ايالات متحده روز پنجشنبه اعلام كرد كه واشنگتن قصد دارد از سازمان علمي، آموزشي و فرهنگي ملل متحد (يونسكو) خارج شود. طبق بيانيهاي كه دولت ترامپ منتشر كرده است اين تصميم به دليل افزايش بدهيهاي يونسكو، نياز به اصلاحات بنيادي در اين سازمان و اقدامات تبعيضآميز و ضد اسراييلي در يونسكو صورت گرفته است.
همزمان بنيامين نتانياهو، نخستوزير رژيم اسراييل نيز روز گذشته به وزارت خارجه اين رژيم فرمان داد تا مقدمات خروج از يونسكو را فراهم كنند. شبيه چنين مفاهيمي در زمان دولت رونالد ريگان در دسامبر ١٩٨٣ نيز مطرح شد، يعني زماني كه ايالات متحده تصميم به خروج از اين سازمان گرفت.
دولت نيز در آن زمان اعلام كرد، يونسكو با هر موضوعي كه با آن روبهرو ميشود، سياسي برخورد ميكند. به خصوص در مورد رويارويي با بازار و مطبوعات آزاد و... اين رويكرد را دنبال ميكند. همچنين دولت امريكا در زمان اعلام اين تصميم عنوان كرد كه يونسكو يك ولنگاري جدي بودجهاي دارد. اما ممكن است دليلي وجود داشته باشد كه نشان دهد چرا ايالات متحده كمكها به يونسكو را از سال ٢٠١١ بهشدت كاهش داد و اين موضوع براي سياست خارجي امريكا نيز به نوعي مهم بود.
كارشناسان اين سازمان عنوان ميكنند كه به لحاظ تاريخي ايالات متحده به اندازه كافي در اين سازمان قدرت ندارد و نتوانسته نفوذ زيادي از خود در اين سازمان به نمايش بگذارد از همين رو ميتوان نتيجه گرفت كه بحث تبعيض عليه اسراييل در يونسكو بهانهاي شد تا امريكا كمكهاي خود به اين سازمان را به حداقل ممكن برساند.
گفتني است، زماني كه ٣٧ كشور جهان در نوامبر ١٩٤٥ يونسكو را به عنوان يك سازمان حقوق بشري در زمينه ارتقاي آموزش و پرورش و علم و فرهنگ تشكيل دادند، اين نهاد اساسا بر مبناي تفكرات غربي شكل گرفت و با بودجه غربي نيز تامين ميشد. كارشناسان معتقدند كه در آن دوره سيستمهاي مدرسهاي در اروپا تحت يك انحصار جدي قرار داشتند و به عنوان بخشي از اين روند، ايالات متحده قصد داشت تا مطمئن شود آنچه در خصوص جنگ جهاني دوم در مدارس آموزش داده ميشود، درست است. به عبارت ديگر يونسكو، راهي براي تاثيرگذاري بر برنامههاي درسي بود.
در طول جنگ سرد نيز مقامات امريكايي يونسكو را به عنوان مدافع سخنراني آزاد در عصر تبليغات كمونيستي معرفي كردند. اما همان طور كه اعضاي اين سازمان روز به روز گسترش پيدا ميكرد نگرانيهاي امريكا نيز بيشتر ميشد.
تا جولاي ١٩٨٣ تعداد اعضاي اين سازمان به ١٦٠ عضور رسيد و سياستمداران ايالات متحده نگران بودند كه صداي آنها ديگر در اين سازمان شنيده نشود و تاثير آن بهشدت كم شود. اعضاي جديد اين سازمان عمدتا دولتهاي مستقل آفريقايي و آسيايي بودند و تمايل داشتند كه از سياستهاي امريكا كمتر حمايت كنند و از موقعيت بلوك شوروي حمايت بيشتري داشتند. از سوي ديگر با حضور اعضاي جديد هرچند امريكا هزينه و بودجه يونسكو را تامين ميكرد اما در اين سازمان تاثير راي كشورهايي كه هيچ حق عضويتي پرداخت نميكردند بيش از امريكايي بود كه هزينه اين سازمان را پرداخت ميكرد و حتي مصوباتي را عليه اين كشور و متحدان آن به تصويب رساند.
نخستين چالش واقعي ميان يونسكو و امريكا در سال ١٩٧٤ رخ داد، زماني كه اين سازمان راي داد كه اسراييل حق حفاري در مناطق تاريخي اورشليم را ندارد و عملا عضويت اسراييل به حالت تعليق درآمد. كنگره نيز بلافاصله معافيتهاي يونسكو در امريكا را لغو و تحريمهايي را عليه آن اعمال كرد و بودجه اين سازمان را نيز به حالت تعليق در آورد. در سال ١٩٧٦ اسراييل مجدد در اين سازمان پذيرفته شد و در سال ١٩٧٧ نيز بودجه ايالات متحده از سرگرفته شد.
در سال ١٩٨٠ و در كنفرانس عمومي يونسكو در بلگراد اكثر كشورهاي كمونيست و كشورهاي جهان سوم خواستار دستورالعملهايي جديد در راستاي دسترسي به اطلاعات جهاني شدند. تا بتوانند جلوي نفوذ بنگاههاي خبري غربي را به كشورهاي خود بگيرند. از جمله آن مجوز روزنامهنگاران، كد بينالمللي مطبوعات و افزايش كنترل دولت بر محتواي رسانهها بود. هرچند يونسكو تحت فشار غرب قرار گرفت و نتوانست اين قانون جهاني را به تصويب برساند، اما با اين وجود اين سازمان براي دو سال، ١٦ ميليون دلار در راستاي اصلاحات قوانين رسانهاي دريافت كرد.
از طرفي آمارها نشان ميدهد به نسبت بروكراسياي كه اين سازمان دارد و با وجود حضور اين كشور در بيشتر كشورهاي جهان سوم، اما تعداد كمي از كاركنان در محل ماموريت خود مستقر هستند. در واقع از ٤٢٢٨ نفر كارمند اين سازمان ٣٣٨٠ نفر آن در دفتر اصلي اين سازمان در پاريس مشغول كار هستند و حداقل حقوق آنها به طور متوسط در ماه به ٢٥٠٠دلار ميرسد كه نيازي به پرداخت ماليات هم ندارند. كشورهاي غربي همچنين اين نگراني را دارند كه همين شرايط به سازمان ملل نيز سرايت پيدا كند و راي آنها به حدي برسد كه بتوانند دبيركل سازمان ملل را در راستاي تامين منافع كشورهاي جهان سوم نيز تعيين كنند.
از طرفي ديگر زماني كه ريگان نيز در سال ١٩٨٤ از يونسكو خارج شد، اين كار در راستاي سياست اقتصادي بود كه دولت ريگان در پيش گرفت چراكه او ميتوانست به آساني به مقدار كمي پول را صرفهجويي و ثابت كند كه دولت ايالات متحده به صورتهاي مالي اهميت ميدهد. با اين حال وقتي كه ريگان كاخ سفيد را ترك كرد به نظر نميرسيد بازگشت به يونسكو يك اولويت اصلي براي امريكا باشد.
زيرا ايالات متحده به اهدافي كه از يونسكو انتظار داشت، دست يافته بود و ديگر شوروي نبود كه بخواهد از اين سازمان براي محو آن كمك بگيرد. اما به نظر ميرسيد كه يك بار ديگر پس از يازده سپتامبر اين نياز براي ايالات متحده احساس شد كه بايد جامعه جهاني را با خود همراه كند و خود را كشوري ضد جهاني شدن نشان ندهد از همين رو به يونسكو بازگشت و در طول درگيريهاي عراق و افغانستان، يونسكو كه در حفظ ميراث جهاني مسووليت دارد، نقش مهمي را در بازگرداندن مراكز ويران شده فرهنگي ايفا كرد.
اكنون نيز با توجه به اينكه امريكا مشاهده ميكند كه تاثير زيادي نميتواند در اين سازمان داشته باشد، به بهانه عضويت فلسطين و تبعيض عليه اسراييل كمكهاي خود را به اين سازمان در سال ٢٠١١ به حالت تعليق درآورد و حالا به بهانه نمايشي كه دونالد ترامپ براي حمايت از اسراييل به راه انداخته و قصد دارد تمامي تعهدهاي امريكا را در هرجايي از دنيا كه ميتواند زير پا بگذارد، تصميم گرفته تا از يونسكو نيز هرچه زودتر و به هر بهانهاي كه شده خارج شود.
ميثم سليماني
- 11
- 3