جنگ کرمان
در سال ۱۲۰۹ هجری قمری و به روایت غالب در ۱۷ ژوئن ۱۷۹۴ میلادی، حادثه کشتار مردم در شهر کرمان به وقوع پیوست. وقتی که آقا محمدخان قاجار، شهر کرمان را در این واقعه فتح کرد؛ دستور داد تا تمام مردان شهر را کور کنند و به ۸ هزار تن از زنان و دختران کرمان، تجاوز کنند، بدین دلیل که مردم کرمان از آخرین شاه سلسله زندیه به نام لطفعلی خان زند، حمایت می کردند.
حاکم بم، پس از این حادثه لطفعلی خان را دستگیر کرد و آغامحمدخان به طرز فجیعی او را در تهران کشت.
تلاش های آقامحمدخان برای نفوذ به شهر
- ترفند استفاده از توپ:
تصمیم آقامحمدخان پس از محاصره کرمان این بود که حصار شهر را با توپ هایی که همراهش داشت؛ ویران کند. این طرح بخاطر روش خاص ساخت حصار در ایران، بی نتیجه ماند؛ به این دلیل که ساخت قسمت های تحتانی دیوار نسبت به قسمت های فوقانی، ضخیم تر بود و مدافع می توانست سریعا قسمت های فوقانی اسیب دیده را ترمیم کند.
- ترفند حفر نقب( راه باریک از زیر زمین):
تصور آغامحمدخان این بود که افرادش را از طریق حفر نقب به زیر دیوار شهر برساند و دیوار شهر را با انفجار باروت، تخریب کند و وارد کرمان شود. از این رو افراد آغا محمدخان توانستند نقب را تا زیر دیوار کرمان با تلاش بی وقفه و شبانه روزی گسترش دهند ولی نقب توسط ۱۰۰ نفر از سربازان لطفعلی خان به وسیله باروت از بین رفت و تلاش خان قاجار به ثمر نرسید.
قحطی کرمان
از عوامل مؤثر در قحطی کرمان می توان به پیشنهادهای کارشناسان اقتصادی مبنی بر امکان به درازا کشیده شدن محاصره، عدم توجه لطف علی خان به توصیه ها و کمبود آذوقه اشاره کرد. آغا محمدخان، پس از آغاز محاصره کرمان دستور داد تا تمام قنواتی را کور کنند که آبشان به کرمان میرسد و از این طریق، باعث تشنگی و بی آبی مردم کرمان شوند اما چنین کاری توسط لطفعلی خان پیش بینی شده بود و چاه ها و قنواتی به دستور او در شهر حفر شد تا مردم کرمان از نظر آب در طول مدت محاصره در مضیقه قرار نگیرند.
مجتهد کرمان در این دوران برای آغا محمدخان، نامه ای نوشت و درخواست مجوز بازگشت ۹ یا ۱۰ هزار نفر از غربا ساکن در کرمان به دیارشان را داشت، با اینکه انتظار موافقت آغا محمدخان با چنین خواسته ای وجود نداشت و از لحاظ جنگی به ضررش بود اما با این که از نظر خودش فردی متدین و اهل فضل بود؛ با این خواسته موافقت کرد و نامه ای در پاسخ به این خواسته به خط خودش نوشت و برای مجتهد کرمان فرستاد.
مردمی که موفق به خروج از کرمان نشدند؛ به قدری وضعیتشان بد شده بود که لاشه اموات را از شدت گرسنگی می خوردند و طعام معمول آن ها چیزهایی نظیر تراشه های نجاری، هسته خرما و برگ درختان بود.
تحریک آغا محمد خان
لطفعلی خان زند و اطرافیانش، آغا محمد خان را تحریک کرد و همین امر باعث شکل گیری این رخداد شد. تمسخر شاه قاجار و شعله ور ساختن بیش از پیش آتش کینه وی، باعث تحریک او شد. مردم و زنان کرمانی، هر شامگاه، اشعاری در هجو آغامحمدخان از فراز برج های متصل به دروازه می خواندند و خواجگی وی را تمسخر میکردند. همچنین این عمل و اقدام لطفعلی خان در ضرب سکه به نام خود سبب شد تا آغا محمد خان، چشمان فرزند هفت ساله لطفعلی خان( فتح الله) را با دستانش درآورده و سرش را ببرد.
اشتباهات لطفعلی خان در جنگ کرمان
اشتباهات پی در پی لطفعلی خان زند، از دیگر عوامل اثرگذار در این کشتار محسوب میشد. مهمترین اشتباهات مرتکب شده ی وی عبارتند از:
> از اشتباهات لطفعلی خان می توان به حمله ی او به دوستداران و هواخواهان آغا محمد خان اشاره کرد. وی با تهیه ی لیستی از دوستداران آغا محمد خان، اقدام به صدور دستور مصادره اموال و دستگیری و قتل آنان کرد، مثلا یکی از یاران آقا محمد خان، آقاعلی کرمانی نام داشت که فرزندانش به دستور لطفعلی زندانی شده بودند و دو دخترش که ازدواج را بدون اذن پدر باطل می دانستند؛ به عقد خود و عمویش درآورد.
> کارشناسان اقتصادی تا پیش از آغاز درگیری ها به لطفعلی هشدار دادند که احتمال طولانی شدن محاصره و کمبود آذوقه در شهر وجود دارد. بنابراین بهتر است که از اطراف شهر به اندازه کافی گندم و مایحتاج عمومی را تهیه کند و در انبارهای شهر ذخیره کند اما لطفعلی خان در جواب به آن ها گفت که ممکن است چنین کاری، مردم را وحشت زده کند و این پیشنهاد را قبول نکرد.
> لطفعلی خان زند پس از اثبات خیانت یکی از فرماندهان نظامی شهر به نام« قاسم خان جوپاری»، حکم اعدام وی را صادر کرد درحالیکه نیمی از تفنگچیان زبده شهر از خویشان قاسم خان و اهل جوپار و ماهان بودند، وی حتی خویشان قاسم خان را پس از صدور چنین دستوری، از پست های کلیدی عزل نکرد؛ به همین خاطر، نگهبانان حصار شرقی شهر( خویشان قاسم خان) موجب هموار کردن راه ورود احمد خان ماکویی و سایر لشکریان آقا محمد خان به شهر شدند.
> لطفعلی خان زند که به اطلاعات ناکافی و اندک خود بسنده کرده بود؛ میخواست با آغا محمد خان بجنگد. بیانات او در آخرین روزهای مقاوت کرمان که بیانگر سقوط آن بود، به این شرح میباشد :
در تصور من نمی گنجید که آغا محمد خان با اینهمه لشکر به ما حمله کند و فکر نمی کردم که او شخصاً فرماندهی سپاه شود و در جمع مهاجمین شرکت کند.
سرانجام نبرد کرمان
آقامحمدخان در نتیجه خیانت نگهبانان دیوار شرقی به شهر رفت و به جنایاتی نظیر کور کردن تمام یا اکثر مردمان شهر و همچنین کور کردن لطفعلی خان زند پرداخت. او نیز دستور داد تا به زنان و دختران شهر، حمله کنند؛ چون آن ها از لطفعلی خان، حمایت میکردند.
آقامحمدخان، پس از آن که پیکر نیمه جان لطفعلی خان را با خود در شهرهای گوناگون ایران به نشانه پیروزی دربرابر دیدگان مردم گرداند؛ به تهران برد و تحت آزار و شکنجه ی بیشتری قرار داد. سپس دستور داد تا نهمین و آخرین پادشاه سلسه زندیه را بکشند؛ به این صورت که دستمالی با چوب در گلوی او فرو کردند و او را خفه کردند. همچنین باور برخی از افراد اینست که او خودکشی کرده است. پیکر او در بازار قدیمی تهران و در امامزاده زید دفن شده است. امروزه بازاریان تهران با هزینه ی خود، سنگ قبری بر روی خاکش نهاده اند.
گردآوری: بخش فرهنگ و اندیشه سرپوش
- 10
- 4