ادیب الممالک فراهانی، شاعر توانا و نویسنده ادیب، فعال سیاسی، روزنامه نگار اواخر دوره قاجار و از حامیان تأثیرگذار و فعال جنبش مشروطه خواهی در ایران است که تاکنون جایگاه وی آن چنان که شایسته اوست، شناسانده نشده است. شاعری که در برهه خطیری از تاریخ ایران، شعرش را وسیله ای برای بیدار کردن مصیبت زدگان خواب رفته و زمامداران سلطه جو و ظالم قرار داد و زندگی و فعالیت های ادبی خود را وقف مبارزه با بی عدالتی ها و دریدن پرده های جهل و بی خبری مردم کرد.یازده مرداد سالروز تولد این شاعر آزادی خواه و مهجور بود؛ به همین بهانه به بررسی اجمالی ادبیات عصر مشروطه و نقش آن در بیداری مردم و تاثیراتش بر ادبیات نظم و نثر ایران می پردازیم.
نهضت مشروطه چه بود؟
اواخر دوران صد و پنجاه و یک ساله قاجار بود که نهضت مشروطه که برخی از آن به انقلاب مشروطه نیز یاد می کنند، اتفاق افتاد. انقلاب مشروطه، به دنبال نارضایتی و مخالفت شدید مردم آن عصر با رفتار ظالمانه پادشاهان قاجار، تعدی و تجاوز شاهزادگان و وابستگان دربار، حکومت حاکمان ولایات و از سوی دیگر مداخله بی حد و حصر دولت های روس و انگلیس در امور ایران، شکل گرفت و روند حکومت را که تا پیش از آن، بر اساس تفکر فردی و استبدادی و سلطه پادشاه بر کشور حاکم بود، به روندی قانونی تبدیل کرد.
نهضت مشروطیت از این جهت که باعث کاهش قدرت استبدادی پادشاه شد، جایگاه ویژه ای در تاریخ سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و حتی ادبی معاصر ایران دارد. چرا که موفق شد پایه های قدرت بی چون و چرا و استبدادی پادشاهی را در هم شکند و مفاهیم عمیق تری از خواست و اراده انسانی به بطن زندگی مردم وارد کند.
ادبیات مشروطه چرا و چگونه؟
ادبیات، آینه تمام نمای زندگی اجتماعی، روحیات و احساسات مردم روزگار و اوضاع حاکم بر احوال آنان است. در هر دوره ای از تاریخ، ادبیات دستاویزی برای خلق یک اثر هنری توسط نویسندگان و شاعران آن دوره بوده است. اثری که از وضع جامعه و رویدادهای پیرامون آن نتیجه بگیرد و بازتاب تأثرات خود را به موثرترین شیوه بازگو کند. چرا که رسالت ادبیات، بیداری و ایجاد تفکر میان توده مردم است.
در این رهگذر، دوران مشروطیت را می توان نقطه عطفی در تاریخ و ادب ایران به شمار آورد. نویسندگان و شاعران ایرانی پس از مدت های طولانی که شعر و نثر خود را در خدمت دربار و پادشاهان وقت قرار داده بودند، برای نخستین بار از ادبیات تملق گویانه دوران قاجار دست کشیدند و آثار خود را مجالی برای به تصویر کشیدن خواست و اراده توده های محروم ایرانی برای رسیدن به آزادی و دموکراسی قرار دادند.
در این دوره، ادبیات از قلمرو مضامین کهن ادبی خارج می شود که در چارچوبی از قواعد یکنواخت و تکرار ملال آور فرسوده شده بود و اندیشه های نوینی در آن پدیدار می شود که زمینه ساز شکل گیری موتیف های (Motife) اصلی ادبیات مشروطه، نظیر ستیز با استبداد، تشویق به استقلال و خودکفایی، وطن پرستی، آزادی خواهی، طرفداری از حقوق مدنی زنان، دفاع از حقوق کارگر و دیگر مسائل خاص اجتماعی می شود.
این اتفاق، سرآغار تجدید حیات ادبی ایران شد و آثار متنوعی را به وجود آورد که با وجود برخورداری از مایه های گذشته ادبی، دارای ویژگی ها و خلاقیت هایی بودند که خود، بازتابی از تحولات حیات اجتماعی و چشم اندازها و آرمان های ملت ایران در یک صد سال گذشته بود.
مضامین و بن مایه های اصلی ادبیات مشروطه
ادبیات ایران در کوران انقلاب مشروطیت، به شدت تحت تأثیر تحولات اجتماعی، سیاسی بود. این تحولات به نوبه خود ریشه در رفت و آمد نخبگان سیاسی و فکری جامعه ایران به غرب از قبیل سیاحان، بازرگانان، دیپلمات ها، دانشجویان و از سوی دیگر آمد و شد اتباع مغرب زمین به ایران، به ویژه در ساحت ایران شناسی یا شرق شناسی داشت.
تعامل اقتصادی و فرهنگی با غرب که از نیمه دوم قرن نوزدهم میلادی، به طور گسترده رو به فزونی گذاشت، یکی از عوامل اصلی ممالک مشرق زمین و از جمله ایران در گذر از سنت به مدرنیته بود. ادبیات هم تحت تاثیر این جریان و همچنین دانش زبان و ادبیات اروپایی، تعلیم و تربیت غربی و همپای آن گرایش انتقادی به واقعیت های ملی قرار گرفت که قالب های اصلی ادبیات آن دوره را شکل داد و ادبیاتی پرخاشگر و ستیزگر به وجود آورد که در آن، توده های وسیعی از مردم را به قصد آموزش و آگاهی از عقب ماندگی و بی ارادگی شان مخاطب قرار می داد.
چهره فرهنگى ایران در آستانه مشروطیت کاملا تغییر یافته بود و تحصیلکردگانی که از طریق مطبوعات، آثار خود را منتشر مى کردند نیز به جریان نوگرایى اجتماعى و فرهنگى این عصر، سرعت بیشترى بخشیدند. بی شک، مرحله تحولى که شعر و ادب عصر بیدارى پشت سر گذاشت، در همه دوره هاى تاریخ ادبیات فارسى تا آن روز بى سابقه بود؛ چرا که تغییرات ایجاد شده در شئون جامعه بزرگ ایران، به انقلابى ادبى در عرصه هاى شعر و نثر انجامید. در درون مایه شعر فارسى، دگرگونى هاى ژرف و چشمگیرى به وجود آمد و شعر این دوره، دیگر نه به عنوان پدیده اى تجملى و منحصر به طبقه ای خاص، بلکه همچون امرى عمومى و متعلق به گروه هاى وسیع جامعه، از طریق مطبوعات متعدد و با محتواى سیاسى و انقلابى مورد علاقه عموم مردم، مخاطبان راستین خود را در گوشه و کنار کشور یافت.
ویژگی های بارز و تاثیرگذار ادبیات مشروطه
مهم ترین ویژگی ادبیات جدید در دوره مشروطه، استفاده از زبان محاوره ای و ساده برای ارتباط فکری با توده های مردم بود. نثر گذشته، متکلف و رسمی و به تعبیر بهتر درباری بود که پاسخگوی نیازهای روز متجددان و عوام نبود و نیاز به ادبیاتی فراگیر و همه فهم را ضروری می ساخت. از این رو، در این دوره است که به تدریج، شاهد مردمی شدن نثری سهل و فراگیر میان ادبا و حتی انقلابیون می شویم. نظیر آن چه در آثار قائم مقام فراهانی و مجدالملک سینکی در نیمه های قرن ۱۳ می بینیم که هنرمندانه، سادگی و روانی را وارد نثر جدید کردند.
از سوی دیگر در زمینه نظم نیز به دلیل روی برتافتن شاعران جدید از شعر گذشته، شاهد تغییرات بنیادی هستیم. در شعر گذشته شاعر به ستایش شاه و دربار و شاهزادگان و تصویرگری مجالس طرب و جنگ ها و هر مسئله ای مربوط به رأس هرم قدرت، مبادرت می ورزید اما در این دوره، حوادث اجتماعی، مشکلات و گرفتاری های عامه و فقر و تنگدستی توده ها موضوع شعر بود. به همین دلیل، شاهد به کارگیری مضامینی شبیه به آن چه در نثر آمده بود، در ساحت شعر نیز هستیم. شاید به همین علت است که امروزه از شعر عصر مشروطه به شعر واقع گرا، نام برده می شود.
یکی دیگر از شاخصه های ادبیات مشروطه، پدیدار شدن جدی طنز در حیطه نظم و نثر فارسی است. طنزی که تا پیش از این دوره، حالت هجو و استهزای فردی داشت، به وسیله ای برای انتقاد از جامعه و دستگاه حکومتی تبدیل می شود. شاعرانی چون «نسیم شمال» و نویسندگانی چون « علی اکبر دهخدا » از پیشروان این حرکت ادبی هستند.
به تبع این تاثیرات، داستان نویسی و نمایش نامه نویسی نیز در ایران، به شکلی نوین و به تقلید از اروپاییان پدید می آید و داستان گویی از حالت قبلی خود یعنی روایت صرف یک قصه و جنبه سرگرم کننده اش بیرون می آید و به شکل داستان کوتاه و رمان هایی درمی آید که در لایه های پنهان خود پیام های انسانی و اجتماعی فراوانی دارد.
از دیگر ویژگی های زبانی و مهم ادبیات این دوره، می توان به توجه به زبان مردم و کاربرد واژگان، ترکیبات و اصطلاحات عامیانه در نظم و نثر فارسی و نیز آشنازدایی و توجه به باستان گرایی (آرکاییسم) اشاره کرد.
مشروطه سازان ادبی
از میان افرادی که اندیشه آزادی و آزادی خواهی و نیز مبارزه با ظلم و استبداد، محور اصلی و دستمایه آثار ادبی شان بود و توانستند با آثار خود عامل مؤثری در روشن کردن افکار و ترغیب مردم به کسب آزادی و بیداری باشند، می توان از ملک الشعرای بهار (سیاستمدار، روزنامه نگار، محقق و استاد دانشگاه)، ایرج میرزا (که زبان شعری او از روزگار سعدی تا به امروز، سلیس ترین زبان شعری به شمار می رود)، ادیب الممالک (که در ترکیب انواع شعر سنتی و زبان کهن، مهارت و تجربه دارد)، عارف قزوینی (بهترین تصنیف ساز سیاسی این دوره)، میرزاده عشقی (روزنامه نگار جوان انقلابی)، علی اکبر دهخدا (سیاستمدار، ادیب، محقق و نویسنده و پدر زبان قصه نویسی)، سید اشرف گیلانی (سردبیر روزنامه مردمی نسیم شمال)، ابوالقاسم لاهوتی (سیاستمدار و شاعر)، فرخی یزدی (شاعر چپ گرا و روزنامه نگار آزادی خواه)، پروین اعتصامی (از مستقل ترین و موثرترین شاعران زن فارسی) و نیما یوشیج (پدر شعر نو زبان فارسی) نام برد.
کلام آخر
جنبش مشروطه، در تمامی دوران و تحولاتش وابسته به مردم بود و با تمامی ابزار و امکانات اطلاع رسانی (نظیر مطبوعات و شب نامه ها) به تهییج و بسیج کردن همین نیروهای مردمی پرداخت. ادبیات دوره مشروطه نیز، اعم از شعر و نثر، نقش بزرگی در فراز و فرود نهضت مشروطه و به دنبال آن در بیدارگری مردم آن عصر، ایفا کرده است.ادیبان این دوره، موفق شدند به دل ها و خانه های مردم راه یابند و تمامی فریادهای درگلو مانده را به گوش برسانند. مردم نیز بر پایه آگاهی های به دست آمده در کنار آزادی خواهان و سردمداران مشروطه قرار گرفتند و قیام های بزرگی را رقم زدند.
در ادبیات انتقادی و سیاسی دوره مشروطه، استبداد حاکم، نقد و از آزادی، قانون و وطن، تعریف و تمجید شد و در مجموع، شیوه نوینی را در عرصه ادبیات پی ریخت که به آهنگ تجددطلبی در ایران، دامن زد. به گونه ای که می توان گفت که متجددان دهه های بعد نیز به شدت، تحت تأثیر تغییرات این دوره قرار گرفتند.
منابع:
* کسروی، احمد. انقلاب مشروطه ایران
* سفری، محمدعلی. مشروطه سازان
* آژند، یعقوب. انواع ادبی در ایران امروز
* آرین پور، یحیی. از صبا تا نیما
بهار احمدی
- 19
- 2