۱- به روز می نویسد
«ما باید به روز شویم»؛ این جملهای است که هوشنگ مرادیکرمانی هفتاد و چند ساله هم بر آن تاکید میکند. او در تمام سالهای کارش به این نو شدن فکر میکرده و در اینباره میگوید: «مطمئن باشید تا وقتی مینویسم، همیشه به این فکر میکنم که مطلب تازه و متفاوتی بنویسم.» مرادیکرمانی میگوید هیچوقت در داستانهایش خودش را تکرار نکرده است و بابت هر جملهای که مینویسد جان میکند.
۲- از کودکی اش پله ای برای پیشرفت می سازد
مرادی کرمانی یک روستا زاده است. کسی که با از دست دادن پدر و مادرش، زندگی سختی را گذرانده تا امروز که «هوشنگ مرادیکرمانی» شده است. او به ریشهاش پایبند است و میگوید: « شاید کودکیام را دوست نداشته باشم اما بالاخره وجود داشته است. نگارش اتفاقهایی که در آن دوران برایم پیش آمده، دردهایم را تسکین میدهد. شاید بشود اسم آن را نگارشدرمانی گذاشت.»
۳- حس درونی اش را مینویسد
هوشنگ مرادیکرمانی ساده و روان مینویسد؛ آن قدر ساده و روان که وقتی نوشته هایش را میخوانیم، خودمان را جای شخصیتها میگذاریم. شخصیتهایی که انگار در همسایگی ما و در همین شهر زندگی میکنند. اوخودش این موضوع را رمز موفقیتش میداند و میگوید: «وقتی مینویسم نه به گروه سنی فکر میکنم، نه به این که جایزه بگیرم یا حتما کتابم ترجمه یا براساس آن فیلم ساخته شود. هیچ کدام از این ها برایم مهم نیست. فقط حس درونی خودم را مینویسم. مثل زنی که باردار است و میخواهد بچهاش را به دنیا بیاورد یا هستهای که ناگزیر از سبز شدن است. بنابراین یکجور حس تخلیه و راحت شدن است.»
۴- از کوچک ترین مسائل درس می گیرد
مرادیکرمانی میگوید: در سال ۴۸ اولین داستانش در یک مجله ادبی چاپ شد اما نویسندگیاش از زمانی آغاز شد که توانست اطرافش را نگاه کند. مرادیکرمانی تاثیر دنیای بیرون را در موفقیتش انکار نمیکند و مثل خیلی از نویسندههای نسل جدید، برای نوشتن، خود را در اتاقش حبس نمیکند. او معتقد است: «نویسندگی از آن زمان شروع نمیشود که مطلبی چاپ شود؛ نویسنده حتی زمانی که از پنجره به بیرون نگاه میکند، مشغول نوشتن است.»
۵- صادقانه می نویسد
هوشنگ مرادیکرمانی حتی از گفتوگوهایی که شبها از رادیو ۷ پخش میشد، می توان صداقتش را فهمید. او حتی کسانی را که با دنیای کتاب سر و کاری ندارند، به بخشی از علاقهمندانش تبدیل کرده است. هوشنگ مرادیکرمانی معتقد است: «صداقت معجزه میکند.» او میگوید:«حسی در من هست که میگوید باید بنویسم. اولین چیزی که برای هنرمند مهم است، این است که خودش باشد و دوم این که اسیر شعارها و ظواهر دنیا نشود.»
- 9
- 6