۱۸ اسفند مصادف با ششمین سالگرد درگذشت "سیمین دانشور" نویسنده و مترجم ایرانی بود، به همین مناسبت زندگی ۹۰ ساله این نویسنده مطرح کشورمان را با هم مرور می کنیم. سیمین دانشور در سال ۱۳۰۰ در شیراز و در خانواده ای اهل ذوق و هنر به دنیا آمد و در ۲۷ سالگی در حالی که اولین کتاب داستان کوتاهش به نام "آتش خاموش" چاپ شده بود، در اتوبوسی که از تهران به سمت شیراز می رفت با "جلال آل احمد" که در آن زمان داستان نویسی مشهور بود آشنا شد و دو سال بعد با او ازدواج کرد. ازدواج آن ها با مخالفت شدیدی از طرف خانواده جلال همراه بود به طوری که پدر جلال تا ده سال بعد از ازدواج، پا به خانه آن دو نگذاشت!
شاید برایتان جالب باشد بدانید سیمین دو سال از جلال بزرگ تر بود. جلال آل احمد در ۴۶ سالگی درگذشت و در آن زمان سیمین ۴۸ سال داشت و تا پایان عمر خود یعنی ۹۰ سالگی حلقه ازدواج جلال را از انگشتش بیرون نیاورد.
سووشون شاهکار تحسین شده سیمین دانشور
سیمین دانشور نویسنده رمان سووشون است و این رمان اولین رمان چاپ شده از یک نویسنده زن ایرانی است که تا کنون به هفده زبان مختلف دنیا چاپ شده است. کاری را که "فروغ فرخزاد" در شعر انجام داد، سیمین دانشور در داستان اجرا کرد. وی در سووشون به زبانی ساده، زندگی فئودالی در زمان اشغال ایران توسط انگلیس را روایت می کند. وقایع این رمان در شیراز می گذرد و در متن آن از برخی واژه های عامیانه شیرازی استفاده شده است.
واژگان و اصطلاحات شیرازی به کار رفته در سووشون
- خدیجه آمد لب ایوان گفت: خانم! بچه ها گراته [بهانه] می گیرند (ص ۶۶).
- زری خندید و گفت: تا تو منع موکردی، مو [من] شمردم صد و سی مورچه رفت تو ای سوراخو! (ص ۲۹).
- دختر عامو [عمو] را شو [شب] عید عقد بستیم (ص ۸۲).
- زری از میان اشک گفت: خوب عنکم کردی [دستم انداختی] (ص ۱۳۱).
انتخاب نام کتاب سووشون
نام کتاب از سووشون یا سیاووشان گرفته شده که عنوان مراسمی است که از پیش از اسلام در سوگ سیاوش، قهرمان اسطوره ای ایران باستان برگزار می شده است. سیاوش به صورتی غریبانه کشته شد و کسی برای او عزاداری نکرد. تشابهی که سرنوشت یکی از شخصیت های داستان با سرنوشت سیاوش پیدا می کند، علت نام گذاری این کتاب است.
نویسنده ای که آشپزی نمی کرد
جالب است بدانید از قول خواهر سیمین دانشور نقل شده است که سیمین هیچ گاه آشپزی نمی کرد یعنی فرصتی برای آشپزی نداشت و غذا یا از بیرون می گرفتند یا در خانه نیمرو و تخم مرغ آپ پز می خوردند.
جدایی جلال از سیمین!
چهار سال بعد از این ازدواج، سیمین دانشور برای یک بورس تحصیلی به آمریکا می رود. نامه های این دو نفر به همدیگر در آن دوره تبدیل به کتاب شده است، نامه هایی به شدت عاشقانه که نشان می دهد رابطه این زوج چطور بوده است. اولین نامه سیمین چنین است: «جلال عزیزم، قربانت گردم. رفتم و از سخت جانی های خود سخت شرمنده ام. بی تو یک دم زیستن شرط وفاداری نبود. وقتی از تو جدا شدم همان طور که پیش بینی می کردم، مثل جفت مرغان مهاجر چنان اندوهی مرا فرا گرفت که از گریه نتوانستم خودداری کنم. در طیاره با وجود متلک های این و آن که آمریکا رفتن گریه ندارد و غیره، باز تا مدتی یعنی تا وقتی از مرز ایران دور شدیم، گریه می کردم. زن مهماندار که اشک های مرا دید پرسید از معشوقت جدا شده ای؟»
زندگی بدون فرزند
سیمین و جلال زندگی پرباری داشتند. همدیگر را دوست داشتند و مکمل هم بودند. از زندگی شان هم راضی بودند. تنها ناراحتی شان نداشتن بچه بود! اما سیمین اسم دو تا از فرزندان خواهرش را انتخاب کرد. مانی و مرجان فرزندان خواهر سیمین بودند.
جلال کتابی دارد با عنوان «سنگی بر گوری» که در آن از بچه دار نشدن خودش و سیمین شاکی است. این کتاب ۱۲ سال بعد از مرگ جلال و توسط برادرش شمس آل احمد منتشر شد. سیمین دانشور هرگز درباره این کتاب صحبتی نکرد و فقط در مقدمه ای بر کتاب «غروب جلال» نوشت: « پس از چاپ سنگی بر گوری به سراغ نامه های جلال رفتم تا با خواندن آن ها تلخی بی وفایی منعکس در سنگی بر گوری را با شیرینی وفای مندرج در نامه ها جبران کنم.»
ویکتوریا دانشور کوچک ترین خواهر سیمین دانشور در این مصاحبه می گوید: «ظاهرا این کتاب جزو یادداشت های شخصی آقای آل احمد بود و ایشان نمی خواست تا زمان زنده بودن خانم سیمین چاپ شود یا تصمیم داشت تغییراتی در آن بدهد و بعد چاپش کند اما متاسفانه آقای شمس آل احمد این کتاب را در زمان نامناسبی چاپ کرد و واقعا باعث رنجش سیمین خانم شد، طوری که سیمین خانم هرگز ایشان را نپذیرفت و عذرخواهی اش را هم قبول نکرد.»
فرنگیس یاقوتی
- 13
- 2