
معتقد است بحرانی در بلوکبندی مخاطبان پیدا شده است و اگر کسی بحران را در محتوای رسانهها میداند، احتمالا رسانههای اصلی را در بلوک قدیمی تحلیل میکند. حسن خجسته، عضو هیئت علمی دانشگاه صداوسیما در گفتوگو با «شفقنا رسانه» تأکید میکند اتفاقهای بزرگی در حوزهی رسانهها افتاده، ولی رسانههای حرفهای همچنان جایگاه خود را دارند. چندان رقابت بین رسانههای رسمی و غیررسمی را درست نمیداند و باور دارد خبرهای رسمی برای خبرنگاران است و خبرهای غیررسمی برای مردم. خجسته فکر میکند برای بهرهبرداری از شبکههای اجتماعی هنوز فرصت وجود دارد چرا که آنها تازه وارد فضای جامعه ما شدهاند. عضو هیئت علمی دانشگاه صداوسیما به آینده خوشبین است و بیش از همه به نسل جوان خبرنگار امید دارد که به اعتقاد او تراکم تجربههایشان در این دوران بسیار زیاد است.
به نظر میرسد رسانههای امروزی در فضای جدیدی که به وجود آمده است، بهنوعی دچار بحران محتوا شدهاند. فکر میکنید این مسئله به نداشتن یک استراتژی و برنامه در این رسانهها برمیگردد؟
نمیتوان گفت رسانههای ما دچار بحران محتوا شدهاند. طی ۱۰ سال اخیر در ایران یک بلوکبندی جدیدی از مخاطب پیدا شد که این بلوکبندی قبلا بین تلویزیون، رادیو و مطبوعات بود و خبرگزاریها از طریق همین رسانهها فعالیت میکردند و ارتباط مستقیم با مخاطب نداشتند. بهتدریج این بلوک تغییر پیدا کرد یعنی الآن برخلاف آن بلوک، ما فضای مجازی و انواع شبکههای اجتماعی را داریم. بهعلاوه این که موبایل هم به عنوان یک رسانه ظرفیت فوقالعادهای دارد و شاهدیم در آن فضای محدود به طور ناگهانی رسانههای قدرتمندی ظهور پیدا کردند. در بلوک قبلی، اگر کل مخاطبان رسانه را در نظر بگیریم؛ به این ترتیب بودند که به طور مثال ۸۰ درصد مخاطب تلویزیون، ۵۰درصد مخاطب رادیو و ۱۰ درصد مخاطب مطبوعات بودند. ولی الآن چه اتفاقی افتاده است؟ در بلوکبندی جدید کسی که با اینترنت سر و کار دارد، ممکن است اصلا وقت روشن کردن تلویزیون را نداشته باشد یا مراودهاش با رادیو و مطبوعات عوض شده باشد. به همین خاطر با بحران محتوا موافق نیستم و باید گفت بحرانی در بلوکبندی پیدا شده است. شاید به این خاطر از بحران محتوا میگویید که رسانههای اصلی را در بلوک قدیمی تحلیل میکنید.
اتفاق مهم دیگر این است که ما سابقا مخاطب داشتیم ولی الآن کاربر داریم حتی دو اصطلاح جدید هم به «کاربر» اضافهشده است به نامهای «produser» و دیگرىprosumer» – که از ترکیب consumer و user و producer ایجاد شده است. یعنی الآن کاربری دارید که خود محتوا را تولید و منتشر میکند و اینجا یک بحران جدید شروعشده است.
محتوای تلگرام را بررسی کنید، میبینید یک سطحی از اطلاعات، ماهیتی تفننی دارند و خواندن و دیدنش لذتبخش است اما اگر آنها را نخوانید و نبینید اتفاق مهمی هم نمیافتد. سطح دیگر اطلاعات،کاربردی است که هر کسی نمیتواند آن را تولید کند و باید فرد یک لایه از دانش و چگونگی کاربرد آن را بلد باشد تا ترکیب کند.
چرا بحران است؟
چون قبلا تولید محتوا حرفهای بود و هر کسی نمیتوانست محتوا را تولید کند. در واقع یک شغل و یک حرفه داشتیم که هر کدام برای خود درجاتی داشتند و در خود آن حرفه، اخلاق حرفهای وجود داشت. الآن به دلیل همگانی شدن تولید محتوا، دیگر خبرنگاری شغل و حرفه نیست و هر کسی میتواند خبر تولید کند و در رسانه مورد نظر خود بگذارد. اگر الآن محتوای تلگرام را بررسی کنید، میبینید یک سطحی از اطلاعات، ماهیتی تفننی دارند و خواندن و دیدنش لذتبخش است اما اگر آنها را نخوانید و نبینید اتفاق مهمی هم نمیافتد. سطح دیگر اطلاعات،کاربردی است که هر کسی نمیتواند آن را تولید کند و باید فرد یک لایه از دانش و چگونگی کاربرد آن را بلد باشد تا ترکیب کند.
پس معتقدید به خاطر رسانههای جدید، ترکیب نویی از مخاطب و محتوا ایجاد شده و این به منزلهی بحران محتوا نیست؟
بله، همینطور است. هر چند اتفاقهای بزرگی در حوزهی رسانهها افتاده، ولی رسانههای حرفهای همچنان جایگاه خود را دارند. مهمترین ویژگی رسانههای جدید این است که سرعت استثنائی دارند و چون از مزیت سرعت استفاده میکنند، صحت برایشان خیلی اصالت ندارد. مثلا الآن به خبری که در شبکههای اجتماعی منتشر میشود، بیشتر بهعنوان یک شایعه نگاه میکنند و مخاطب آن بیشتر دنبال منبع و لینک اصلی خبر است. شاید بحران از اینجا شروع شده باشد که یک جریان محتوایی قدرتمند تبدیل به اطلاعاتی شده که برای مردم بیشتر جنبه تفننی دارد. البته نباید نادیده گرفت در شرایطى این رسانهها مىتوانند موج خبرى ایجاد کنند که شاید خبر صحیح نباشد ولى مهم و حساس است مانند خبر نادرست زیر آوار ماندن ٣٠٠ نَفَر پلاسکو و خبر درست فوت آقاى هاشمى، البته با وجود موج مردم عموما صحت خبر را از منابع معتبر جستجو مىکنند.
به نظر میرسد رسانههای اصلی ما پیرو رسانههای جدید شدهاند و گاهی حتی به جای استفاده از ظرفیت خبرنگاران خود، اخبار مهم را به نقل از یک کانال غیررسمی منتشر میکنند؟
خب چون ناچار است. الآن وقتی شما با یک مسئله مواجه میشوید میتوانید از طریق رسانه خود آن را به اطلاع همه برسانید اما خبرنگار در مدل قبلی باید سراغ خبر میرفت و در این فاصله حتماً یکی دو ساعت تا انتشار آن زمان میبرد بالاخره یکی از مزیتهای خبر، سرعت آن است برای همین رسانههای رسمی ناچارند و نمیتوانند از این خبرها فاصله بگیرند چون مخاطبانشان را از دست میدهند.
با توجه به این که رسانههای رسمی به منابع اصلی دسترسی بهتری دارند، نسبت به کانالها که این دسترسی را ندارند ولی مطالب را زودتر منتشر میکنند، میتوان گفت اینها با هم در حال رقابت هستند؟
نه، با این حرف موافق نیستم و نباید اصلاً آن را رقابت نامید یا رقابت تام دانست چراکه دو جنس متفاوت هستند. رسانههای رسمی به مراکز رسمی خبر دسترسی دارند مثلاً وزارت کشور از خبرنگاران دعوت میکند ولی مردم را که دعوت نمیکند. بنابراین خبرهای رسمی برای خبرنگاران است و خبرهای غیررسمی برای مردم است. در قدیم، سرعت یکی از مزیتهای رادیو بود درحالیکه الآن این ویژگی از رادیو هم گرفته شده است و جای خود را به رسانههای جدید داده است. درواقع رسانههای قدیمی ناچارند از رسانههای جدید برای عنصر تکمیلی استفاده کنند. برای همین نمیتوان گفت کاملا رقابتی شدهاند بلکه نوعى تداخل کارکردى دارند و در سپهر رسانه هر کدام قلمرو خاص دارند که بىرقیب است و داراى قلمرو مشترکند که در آن جا نوعى تداخل و رقابت است. رسانههای قدیم در حال انجام دادن کار خود هستند ولی اتفاقهای جدیدی در عرصه ارتباطات افتاده است که مهمترین آن بلوکبندی جدید است و تأثیر مهمی بر روی تولید محتوا گذاشته است. رادیو، تلویزیون و مطبوعات مخاطب خود را دارند و حتی گاهی پیشتاز هم هستند. مثلا در مناظره تلویزیونی، تلویزیون پیشتاز بود و شبکهها و رسانههای اجتماعی روایت و بازنمایی خود را از مناظرهها منتشر میکردند. ولی توصیف و تحلیل مناظره از عهدهی رسانهی قبلی برنمیآید چراکه در حال پخش مناظره است و ذاتاً در این قضیه ناتوان است و ظرف ذاتی این رسانه اجازه نمیدهد چند بخش را با هم پخش کند. برای همین در رسانههای جدید صحت خیلی اولویت ندارد ولی سرعت بسیار مهم و در اولویت است. در حال حاضر هر کاری هم انجام شود، رسانهها و سازمانهای رسمى از رسانههای غیررسمی عقب هستند ولى ممکن است معتبر باشند.
ما باید یاد بگیریم و باور کنیم از دنیا روایت خود را بدهیم و باید در این رابطه متفاوت باشیم. نظام آموزشی دانشگاههای ما ایده مسلط دارند و همان را به دانشجو منتقل میکنند، به همین خاطر روایت ارائه شده در چارچوب آن نظام است.
دربارهی پیشتازی صداوسیما صحبت کردید اما گاهی دیده میشود، یک خبر و تحلیل در همه رسانهها منتشر میشود ولی در صداوسیما انتشار آن بسیار کند است و علاوه بر آن، تحلیل خاصی هم در این رابطه ارائه نمیشود. فکر میکنید دلیل چیست؟ و آیا این اتفاق به خاطر فضای محافظهکارانه سازمان است؟
شاید به درجه و اهمیت ارزش خبری آن برگردد. در پخش معمول برودکست زمان محدودی دارید. این فرصت نیست که هر خبری را منتشر کنید و باید در آن محدوده حرکت کنید. ولی در خبرگزاریها زمان، محدودیت ندارد. سازمانهای رسانهای که برای پخش عمومی هستند، ملاحظات بیشتری دارند. همیشه میگویم هر چه برای خانواده خود مناسب میبینید پس برای مملکت هم مناسب است. در این سازمانها یک سری ملاحظات است که به امنیت مردم مربوط میشود. مثلاً اعلام این خبر که یک گروه تروریستی از دام پلیس فرار کرده، ممکن است در شرایطى وحشت و نا امنى ایجاد کند که هزاران برابر از گروه موصوف براى جامعه خطر و ضرر بیشترى دارد، یا در حادثه پلاسکو آمار غیررسمی را بهکرات از شبکههای اجتماعی میشنیدیم که تعداد زیادی جان خود را از دست دادهاند. ولی رسانه رسمی نیازمند تحقیق و پرسوجوی زیادی در این زمینه است که اطلاعات درست و صحیح به مخاطب برساند، پسکارش زمانبر است.
فکر میکنید چهقدر رسانههای رسمی از فضای رسانههای غیررسمی، درست بهرهبرداری میکنند؟
برای بهرهبرداری هنوز فرصت داریم چراکه شبکههای اجتماعی عمرکوتاهى دارند و تازه وارد فضای جامعه ما شدهاند. هنوز آنها اول راه هستند و همچنین باید فرصت داد ملاحظات اخلاقی در شبکههای اجتماعی رواج بیشتری پیدا کند و هر کسی خبری را منتشر کرد در برابر آن مسئولیت داشته باشد. نسبت به آغاز راه به نظرم رسانههای رسمی از نظر بهرهبرداری بد نیستند، هرچند دارای ضعفهایی هم هستند.
چه ضعفهایی؟
یکی از مهمترین این ضعفها، برندینگ و تشخصات سازمان رسانه است یعنی این سازمان ها نتوانسته کانال خود را به یک برند معتبر تبدیل کند. برندسازی الزاماتی دارد که بدون آن الزامات، اعتبار سازمان فراهم نمیشود. شاید به همین دلیل است که کانالهای خبری رسانههاى رسمی در فضای مجازی خیلی پرمخاطب نیست. یعنی هنوز نتوانسته ضرورتهای جدید رسانه خود را تأمین، و خود را برند کند. ضعف دیگر تولید محتوا است. یکی از موارد خیلی مهم برای رسانهها تولید خبر بینالمللی است. در هیچکدام از خبرگزاریهای ما تولید خبر در این بخش وجود ندارد و غالباً ترجمه شده است. شاید ده سال پیش این کار خیلی هزینهبر بود، اما الآن میشود در هرکجای شهر نشست و تولید خبر کرد نه فقط ترجمه. مثلاً زمان اوباما مجلس آمریکا سه یا چهار بند در برنامه دولت تصویب کرد. دولت باید براى اجرا طرحی بیاورد و البته هر چندماه گزارش اجرا را به مجلس ارائه کند. خوب بندها برای خبرگزاریها روشن بود و آنها میتوانستند در این زمینه تحلیل ارائه کنند. این مهمترین خبر بود که هیچکس آن را تولید نکرد درحالیکه کار کردن روی چنین موضوعی باعث برجسته شدن آن خبرگزاری میشد. الآن همه خبرگزاریهای اخباری شبیه به هم تولید میکنند. یکی از مشکلات اخبار ترجمهشده این است که آنها بر مبنای ایده خود دنیا را روایت میکنند مگر این که فردی بتواند آنتی مدیای قوی پیدا کند که آن هم محدود است.
به نظر شما آیا خط قرمزها در به وجود آمدن این ضعف در فضای رسانهای مؤثر است؟
نه، ما آنقدر در رسانهها از این کارها انجام ندادهایم که وقتی با یک آدم خارجی یا تحلیلگر از کشوری دیگر مصاحبه میشود، عجیب به نظر میرسد.
اگر بخواهیم با نگاهی به آینده بحث نیروی انسانی را مطرح کنیم، فکر میکنید خبرنگاران چه ضعفهایی دارند؟
ما باید یاد بگیریم و باور کنیم از دنیا روایت خود را بدهیم و باید در این رابطه متفاوت باشیم. نظام آموزشی دانشگاههای ما ایده مسلط دارند و همان را به دانشجو منتقل میکنند، به همین خاطر روایت ارائه شده در چارچوب آن نظام است. در قضیه ۵سال پیش سوریه روایت مسلط جهانی این بود که دولت سوریه دیکتاتوری است، آنقدر این روایت قدرتمند و مسلط بود که در ایران همه آن را پذیرفته بودند تا این که متوجه شدند، بحث این نیست و ما کمکم روایت دیگری از سوریه ارائه دادیم و روایت ما تقریباً غلبه پیدا کرد.
معتقدید روایت تولیدی رسانههای ایرانی مؤثر بود یا روایت سیاستمداران ایرانی؟
بالاخره سیاستمداران ما نقش دارند ولی رسانهها مهم هستند. برخی میگفتند سوریه باید سقوط کند ولی بعد از مدتی نگاه به این کشور و دولت عوض شد. رسانههای غربی علاوه بر روایت مسلطی که به جهانیان ارائه میدهند، حتی ارزشهای خبری را هم جابهجا میکنند. خبرنگارهای امروزی باید بتوانند در چارچوب روایتگری خود حرکت کنند.
منظورتان از این روایتگری، برداشت شخصی روزنامهنگار است یا روایت حاکمیتی؟
اولین دروازهبان خبر، خبرنگار و گزارشگر است که همهچیز را میبیند و میشنود نه بالادستیها.
فکر میکنید فضای سیاسی ما این ظرفیت را دارد که روایتهای مختلف را بشنود؟
نه، متأسفانه این ظرفیت نیست و روایت حاکم در حال حاضر، روایت مسلط است.
منظورتان از روایت مسلط چیست؟
روایت مسلط حاکمیتی زیر فشار روایت مسلط جهانی است و این روایت بسیار قدرتمند است. به حدی بمباران خبری آنها زیاد است که خیلیها اخبارشان را واقعیت ناب مىدانند و باور میکنند. ما باید روایتی از پدیدهها بویژه پدیدههای جهانی ارائه دهیم که در چارچوب ایده خودمان باشد و بتوانیم از روایتهایی رد شویم که آنها به ما تحمیل میکنند.
آیندهی رسانهها را با توجه به وضع موجود چگونه ارزیابی میکنید؟
آینده روشنی را برای رسانهها متصورم. و در این راه بیشتر به نسل جوان خبرنگار امیدوارم چراکه این نسل آنقدر تراکم تجربههایشان زیاد است که فعالیتشان در یک سال در حد فعالیت ۱۵ سال خبرنگاران قبلی است و میتوانند تجربههای زیادی را کسب کند.
- 18
- 1