به گزارش ایلنا، ولفگانگ اشپیندلر، خبرنگار شبکه تلویزیون ایراننیوز، چهرهی شناخته شده در فضای رسانه دنیا و فعالان حوزه رسانه در ایران است. وی که بیش از ۳۰ سال است بهعنوان خبرنگار ارشد در شبکه یورونیوز کار میکند؛ تقریبا به تمامی کشورهایی که جشنوارههای الف فرهنگ هنری در آنها برگزار میشود، سفر کرده و از آنها گزارش تهیه کرده است. او امسال برای اولین بار به ایران سفر کرده تا جشنواره جهانی فیلم فجر را برای شبکه یورونیوز پوشش خبری بدهد. گفتگو با اشپیندلر کار آسانی نبود. وقتی پیشنهاد گفتگو و موضوع آن را با او مطرح کردیم از ما خواست تا به صورت رسمی از روسایش کسب اجازه کند. میگفت برای گفتگو در چنین موضوعی حتما باید مدیرانش در جریان باشند و به او اجازه بدهند که با یکی از خبرنگاران ایرانی گفتگو کند. یک روز بعد به ما گفت مدیرانش برای این گفتگو اجازه دادهاند. با اشپیندلر درباره وضعیت فعالیت خبرنگاران در اروپا، آمریکا و همچنین شبکههایی مانند یورونیوز صحب کردیم.
گفته میشود خبرنگاران در ایران برای فعالیت با مشکلات زیادی همراه هستند و خبرنگاران اروپایی از آزادیهای زیادی برخوردارند. آیا شما این مساله را تایید میکنید؟
من خبرنگار سیاسی نیستم و خبرنگار فرهنگی هستم. پیش آمده که گاهی اوقات؛ برخی شرکتها و کمپانیهای فیلمسازی یک فیلم تولید کردهاند و ما میخواستیم راجع به آن محصول خبر بگیریم اما آن شرکت در راه تهیه خبر درباره آن محصول محدودیتهایی ایجاد میکرد اما من باید راههایی را پیدا میکردم تا برای پوشش آن رویداد به آن نزدیک شوم. البته من بهعنوان خبرنگار فرهنگی؛ مسائلی را پوشش میدهم که عمومیت بیشتری دارد مانند سینما، تئاتر، موسیقی، رقص، طبیعتا میتوان برای تهیه مطلب و در حین کار هم هر لباسی که دوست داشته باشم، بپوشم و هر موقع که بخواهم دوربینم را بردارم و به سطح شهر بروم و گزارش تهیه کنم و نیازی ندارم که مثلا از نهادهای مختلف مجوز بگیرم. البته این مساله برای همه کسانی که شغل واقعی آنها خبرنگاریست در اروپا مصداق دارد و خبرنگاران و عکاسان رسانهها در اروپا برای فعالیت در سطح شهر یا تهیه گزارش از یک رویداد نیاز به گرفتن مجوز ندارند مگر آنکه شرایط خاصی در برخی رویدادها حاکم شده باشد مثلا شما به یک منطقه نظامی نزدیک شده باشید که از قبل اعلام شده نزدیک شدن به این منطقه ممنوع است یا در منطقهای؛ پلیس به دلیل شرایط امنیتی اجازه فیلمبرداری یا عکاسی نداده باشد. اما اینکه شما بخواهید در سطح شهر و فضای عمومی گزارشی تهیه کنید، نیاز به مجوز ندارد و فردی نیز از شما برای همراه داشتن دوربین یا تهیه گزارش؛ تقاضای دیدن مجوز نمیکند.
سازمان رسانهای که در آن کار میکنید چه میزان در زندگی شخصی شما بهعنوان خبرنگار دخالت میکند مثلا راجع به زندگی آنها یا محل کارشان نظر میدهد؟
به هیچ عنوان در زمان استخدام یا فعالیت در یک رسانه درباره زندگی شخصی شما تحقیق نمیشود همچنین اصلا به ما گفته نمیشود که مثلا چه لباسی بپوشیم یا با چه ظاهری گزارشهای خود را تهیه کنیم البته اگر مثلا شما بخواهید با یک شخصیت مهم سیاسی مانند رئیسجمهور یا وزیر مصاحبه کنید و با تیشرت به محل مصاحبه بروید؛ یا در حین مصاحبه پیراهنی پوشیده باشید که دو دکمه بالایی آن باز باشد؛ قطعا امر پسندیدهای نیست و رئیس من نیز در رسانهای که در آن کار میکنم، این رفتار را تایید نمیکند اما من در محل کار میتوانم با هر لباسی حاضر شوم. حتی برخی خبرنگاران با شلوارک و دمپایی به محل کار خود میآیند و رئیس آنها حق ندارد بپرسد چرا با این لباس یا این ظاهر با سرکار آمده است؟
در ایران؛ مثالی بین اهالی رسانه وجود دارد که میگویند در اروپا و آمریکا دو گروه شغلی هستند که از امنیت مالی و آزادیهای خوبی برخوردار هستند؛ اول سفرا و دوم خبرنگاران رسانهها. تصور این است که این دو گروه از درآمدهای خوبی هم برخوردارند و حتی هیچ نهادی اجازه بازداشتشان را ندارد. آیا در واقعیت اینطور است؟
شاید وضعیت کار خبری از لحاظ برخی آزادیها در اروپا و آمریکا نسبت به دیگر کشورها مانند بهشت باشد. یعنی اگر شما خبرنگار رسانهای باشید یا سفیر کشوری؛ قطعا رسانه مطبوع شما یا کشورتان از شما به خوبی حمایت میکند و شما میتوانید براساس این حمایت از طرف رسانه در مقام خبرنگار به هر موضوعی که میخواهید نزدیک شوید و آن را پوشش دهید یا درباره آن خبر و گزارش تهیه کنید اما اگر شما بخواهید که مثلا خبر یا گزارشی درباره تخلفهای یک فرد شناخته شده و مهم سیاسی یا فردی که از ثروت و سرمایه بسیاری برخوردار است، در همین کشورها یعنی اروپا و آمریکا؛ تهیه کنید قطعا به اندازه بزرگ بودن آن خبر و آن فرد به شما و رسانهتان فشار مالی و تبلیغاتی وارد میشود و لابیهای قدرت سریعا وارد عمل میشوند تا جلوی انتشار خبر شما را بگیرند. البته این ورود از منظر دستوری نیست و شما همیشه این حق را دارید که خبر خود را منتشر کنید و از حقوق اجتماعی خوبی هم بهرهمند هستید و قانون نیز از شما حمایت میکند. همچنین انجمن صنفی روزنامهنگاران در اروپا و آمریکا از شما در راه عمل به وظایف خبرنگاری کاملا حمایت میکند.
وضعیت حقوق و دستمزد خبرنگاران در رسانههای اروپایی و آمریکایی نسبت به سایر شغلها چگونه است و آیا آنها میتوانند از راه فعالیت در شغل خبرنگاری به رفاه نسبی برسند؟
میزان دستمزد و حقوق بهعنوان خبرنگار در اروپا و آمریکا کاملا به این مساله ارتباط دارد که شما با چه رسانهای و با چه قدرت مالی فعالیت میکنید. البته بهصورت کلی میزان دستمزد رسانهها و خبرنگاران در سالهای گذشته به دلیل وضعیت بد اقتصادی و همچنین گسترش اینترنت و فضای مجازی بسیار کاهش پیدا کرده است و اگر امروز شما بخواهید بهعنوان یک خبرنگار آزاد در اروپا فعالیت کنید، مجبور هستید خبرتان را بهعنوان یک محصول به چند رسانه بفروشید تا درآمد خوبی داشته باشید. البته نمیتوان گفت سطح رفاه دقیقا شامل چه بخشهایی میشود زیرا تعریف رفاه در کشورهای مختلف متفاوت است. مثلا از منظر گروهی؛ داشتن یک آپارتمان ۵۰ متری رفاه تلقی میشود و از نظر برخی دیگر داشتن خانهای ۲۰۰ متری با استخر نشانه رفاه است. اما مثلا من امروز یک خبرنگار آلمانی هستم که در شبکه یورونیوز کار میکنم که باید در فرانسه زندگی کنم، طبیعی است اگر مثلا من در آلمان زندگی میکردم از درآمد بیشتری برخوردار بودم.
منظور از رفاه؛ داشتن حداقل زندگی متوسط است مثلا خط فقر زندگی در شهری مانند تهران دریافت چهار میلیون تومان حقوق در ماه است درحالیکه خبرنگاران حرفهای در رسانههای خصوصی حقوقی کمتر از این دریافت میکنند، گرچه بنا به نوع رسانه و وابستگی آن به نهادهای عمومی یا دولتی میزان حقوق خبرنگاران نیز افزایش مییابد. این وضعیت در اروپا و آمریکا چگونه است؟
من حدود ۳۰ سال است که برای یورونیوز کار میکنم و ۵۸ سال سن دارم و حقوق نسبتا خوبی دارم و ساپورت مالی خوبی نیز از طرف رسانه خود میشوم اما حقوق و دستمزد اهالی رسانه روزبهروز کاهش پیدا میکند و متاسفانه افرادی که به تازگی وارد این حرفه شدهاند با قیمتهای بسیار پایینتر حاضر به کار در رسانه هستند. از طرف دیگر به دلیل گسترش اینترنت و فضای مجازی میزان استقبال از روزنامهها و رسانههای مکتوب بسیار کاهش پیدا کرده است و صاحبان نشریات؛ کالای خود را به سختی میتوانند بفروشند همچنین امروز دیگر مدیران رسانه نیازی نمیبینند که برای پوشش یک رویداد؛ خبرنگاران خود را از اروپا و آمریکا به کشورهای دیگر اعزام کنند بلکه میتوانند از خبرنگارانی که در داخل کشور مقصد فعالیت میکنند، بخواهند تا مثلا یک گزارش تهیه کنند و شما فقط کافی است که موضوع و سرفصلهای آن گزارش را به آنها بدهید و آنها نیز بعد از تهیه گزارش از طریق اینترنت آن را برای شما ارسال میکند. همین مساله باعث شده تا صاحبان رسانه برای زحماتی که قبلا توسط خبرنگاران کشیده میشد و پول خوبی هم بابت آن میگرفتند، دیگر پولی ندهند. اما وضعیت مالی خبرنگاران در آمریکا بسیار بهتر از خبرنگارانی است که در اروپا و رسانههای اروپایی فعالیت میکنند. مثلا اگر شما خبرنگار حرفهای شبکه تلویزیونی NBC باشید میتوانید حتی در سال تا ۲۰ میلیون دلار حقوق دریافت کنید اما این اتفاق در اروپا رخ نمیدهد و خبرنگاران اروپایی و اصحاب رسانه هرگز مانند همکاران خود در آمریکا پول دریافت نمیکنند. به همین دلیل من امروز بعد از ۳۰ سال کار در شبکه یورونیوز هرچند همچنان میتوانم کار کنم اما اگر بخواهم خودم را بازنشسته کنم دیگر نمیتوانم زندگی خودم را از طریق حقوق بازنشستگی اداره کنم.
هر رسانهای درباره هر موضوعی یک دیدگاه مشخصی دارد و گاهی نگاه و موضع خبرنگار با نگاه مدیران رسانه تفاوت دارد. آیا شما در یورونیوز یا سایر خبرنگاران در اروپا این آزادی عمل را دارند که اگر درباره موضوعی با مدیران خود اختلاف نظر داشتند، نظر و دیدگاه مخالف خود را در شبکههای اجتماعی همچون فیسبوک و توئیتر بیان کنند؟
البته که این آزادی برای خبرنگاران در اروپا و رسانهها وجود دارد که نظر شخصی خود را کاملا بیان کند اما شاید این بیان نظر مخالف و آزادانه منجر به جدایی من بهعنوان خبرنگار از آن رسانه بشود. به همین دلیل رابطه خبرنگار و رسانه در یورونیوز و بسیاری از رسانههای اروپایی مانند رابطه زن و شوهر در خانواده است یعنی نباید اختلافاتی که در درون رسانه وجود دارد، علنی شود و در بیرون از محیط شغلی بیان شود. اگر خبرنگاری با مدیران رسانه خود دچار اختلاف دیدگاه و نظر شود به راحتی میتواند از آن رسانه جدا شود و این؛ امری کاملا طبیعی است. وقتی ما بهعنوان خبرنگار قبول میکنیم که با یک رسانه و شرکت همکاری کنیم؛ باید بپذیریم که به آن رسانه وفادار باشیم زیرا این امر؛ یکی از اصول اساسی حرفهای بودن است و خبرنگار نمیتواند در رسانهای کار کند که خط مشی آن را قبول نداشته باشد یا به آن وفادار نماند. طبیعتا آن سازمان نیز از شما بهعنوان خبرنگار خود کاملا حمایت میکند همچنین نهادهای صنفی و سندیکاها شما را پشتیبانی میکنند و اگر حتی به اختلاف نظری برخورد کنید، اینگونه نیست که مثلا با انتشار یک توئیت شما اخراج شوید. اما اصول حرفهای این است که شما نظری را بیان نکنید که با سبک کار شما در رسانهای که در آن فعال هستید، متفاوت باشد.
قبل از اینکه به ایران سفر کنید چه تصوری از ایران داشتید و آیا این سفر تغییری در تصورات شما به وجود آورد؟
همه امروز میدانند که وقتی راجع به ایران صحبت میکنیم درباره کشوری حرف میزنیم که تاریخ طولانی و فرهنگ باقدمتی دارد و سینمای آن نیز امروز در دنیا جزو سینماهای مهم است. وقتی از بیرون به اینها نگاه میکنیم همیشه این خبرها وجود دارد که فیلمسازها و خبرنگاران برای فعالیت در ایران دچار مشکلات زیادی هستند البته واقعیت این است که مشقتها و مشکلات کار تقریبا در همه کشورها برای فیلمسازان به شکلهای مختلف وجود دارد. اما زمانی که من به ایران سفر کردم، متوجه شدم که مشقت فیلمسازان در ایران به دلیل آنکه باید برخی قوانین و عرف را در آثار خود رعایت کنند؛ بیشتر از برخی کشورهای دیگر است. در سالهای اخیر وضعیت اجتماعی ایران نسبت به سالهای گذشته بسیار تغییر کرده و ما شاهد گامهای ملموسی در جهت حرکت به سمت مدرنیته و تغییر برخی نگاهها به حوزه فرهنگ و جامعه هستیم اما این تغییرات بسیار آرام و کند صورت میگیرد. آنچه برای من در ایران و بسیاری از فعالان رسانهای اروپایی و غربی جالب بود، این است که زندگی خصوصی مردم در ایران و بهخصوص زندگی زنان با زندگی آنها در جامعه و رفتاری که در نهادهای اجتماعی و ادارات دارند بسیار متفاوت است و ما تقریبا شاهد دو نوع زندگی در ایران توسط مردم هستیم. این مساله در فیلمهای سینمایی نیز کاملا وجود دارد. مثلا درحالیکه زنان ایرانی در خانه و در جلوی افراد خانواده خود هرگز روسری به سر نمیکنند یا حجاب ندارند ما در آثار سینمایی میبینیم که زنان تحت هر شرایطی در خانه حجاب دارند. فیلمسازان ایرانی در طی سالها آموختهاند که برای گفتن حرف خود و رد شدن از موانع چگونه عمل کنند. من یک آلمانی هستم و مثلا اگر بخواهم حرفم را بزنم خیلی صریح میگویم اما در ایران مشاهده کردم که فعالان فرهنگی و هنری رفتارشان با موضوعات داغ اجتماعی مانند رفتاری است که ما با یک کیک داغ انجام میدهیم یعنی به دلیل آنکه نمیتوانیم مستقیم به آن کیک دست بزنیم؛ دائم به حاشیه آن میپردازیم.
شما در بین جشنوارههای جهانی فیلم در دنیا به جشنوارههایی همچون کن، ونیز و برلین بسیار سفر کردهاید. جشنواره جهانی فیلم فجر در مقایسه با آن جشنوارهها از لحاظ اجرا چه جایگاهی میتواند داشته باشد.
به نظر میرسد که این جشنواره، جشنواره بزرگی باشد. سالنهای متعدد فیلمهای زیادی را نمایش میدهند و بخشهای مختلف زیادی برای جشنواره طراحی شده است. مهمانهایی که از سینمای دنیا به این جشنواره آمدهاند همچون اولیور استون و فرانکونرو چهرههای شناختهشدهای هستند. زمانی که آمدم؛ متوجه شدم که جشنواره فراتر از ذهنیت من است. مهمترین نقطه ضعف این جشنواره در برابر جشنوارههای دیگر دنیا برگزار نشدن فرش قرمز (ردکارپت) برای فیلمها و به خصوص فیلمهایی است که برای اولین بار نمایش داده میشود اما حضور بازیگران و هنرمندان در کنار مردم و اهالی رسانه نکته جالبی است که من کمتر در جشنوارههای دیگر دیدهام.
گفتگو: علی زادمهر
ترجمه: جواد منتظری
- 15
- 1