راهاندازی راسته یا خیابان فرهنگ و هنر و تقاضا برای اینکه سطح شهر صرفاً محل عبور و مرور و ترافیک نباشد و محلی برای ملاقات مردم و مأمن فرهنگ هم باشد، سالهاست که مدنظر مسئولان شهری و مدیران فرهنگی است؛ هرچند جابهجاییهای مدیریتی و البته نبود نگاه دقیق در سیاستگذاریها موجب شده تا این بحث در حد طرح باقی بماند و هرگز به مرحله اجرایی نرسد. هفته گذشته در دیدار وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی و شهردار تهران، باردیگر ضرورت ساخت خیابان فرهنگ و هنر در تهران مورد توجه قرار گرفت.
هدف از این نشست تسهیل و تسریع روند همکاریهای مشترک فرهنگی و هنری این دو نهاد و برطرف کردن نواقص و موانع اجرایی تفاهمنامه همکاری بود که پیش از این در زمان مدیریت علی جنتی بر این وزارتخانه و محمد باقر قالیباف در شهرداری تهران به امضا رسیده بود؛
اما یکی از سه محور اصلی که در این نشست مورد تأکید طرفین قرار گرفت، لزوم راهاندازی خیابان فرهنگ و هنر در پایتخت بود. ایجاد خیابان یا گذرگاه فرهنگ و هنر فروردین امسال در شهر یزد کلید خورد و طبق وعده سیدعباس صالحی قرار بر این بود که شهرهای دیگر هم به ترتیب صاحب این هویت و شناسه فرهنگی شوند؛ اما ماحصل نشست اخیر محمدعلی افشانی شهردار تهران و سید عباس صالحی وزیر فرهنگ و ارشاد طرح ایجاد منطقه فرهنگی رودکی و راهاندازی ۴ راسته فرهنگ و هنر در شهر تهران بود.
راهاندازی پهنه و راستههای فرهنگی در تهران
محمد جواد حقشناس رئیس کمیسیون فرهنگی و اجتماعی شورای شهر تهران در این باره به «ایران» میگوید: «یکی از سه محور اصلی مطرح شده در این نشست ایجاد خیابان فرهنگ و هنر بود؛ اینکه المانهای فرهنگی در یکی از گذرگاههای اصلی شهر مورد توجه قرار بگیرد. این پیشنهاد شاید در شهرهای کوچک جواب بدهد اما در تهران باید بهعنوان پهنه و راستههای فرهنگی مورد توجه قرار بگیرد.»
طبق گفته حقشناس، پیشنهاد راهاندازی ۴ راسته کتاب، سینما و تئاتر، موسیقی و صنایع دستی در این نشست مطرح شده است. راسته کتاب حدفاصل میدان انقلاب تا چهارراه ولیعصر و همچنین در خیابان کریمخان زند حد فاصل میدان هفتتیر تا حافظ؛ راسته صنایع دستی در خیابان ویلا حد فاصل کریمخان تا انقلاب؛ راسته موسیقی در دو محور پیشنهادی خیابان لارستان و میدان بهارستان و همچنین راسته سینما و نمایش در خیابان لالهزار.
این عضو شورای شهر در توضیحات تکمیلی از ایجاد پهنه فرهنگی رودکی خبر میدهد و در ادامه میافزاید: «در این منطقه ما دو اثر مهم معماری شهری که حوزه هنر را پوشش میدهند یعنی تئاتر شهر و تالار وحدت را داریم. همچنین مراکز مهمی مثل انجمن خوشنویسان، هنرستان موسیقی و انجمن خلیفهگری ارامنه، تئاتر شهرزاد و کافههای قدیمی و... که میتواند غنای فرهنگی محیط را افزایش بدهد و محل ملاقاتهای فرهنگی باشد.»
آنطور که حق شناس میگوید این پیشنهادها قرار است در توافقنامه جدید بین وزارت ارشاد و شهرداری تهران لحاظ و پس از بررسیهای کارشناسانه برای اجرایی شدن مورد توافق طرفین قرار بگیرد. این عضو شورای شهر در پاسخ به سؤالی درباره تفاوت پیشنهادهای مطرح شده با طرح جامع شهرداری که در سال ۸۵ به تصویب رسیده توضیح میدهد: «آن طرح جامع همچنان در اختیار ماست اما، طرح بزرگی است. علیالقاعده باید با توجه به منابعی که در اختیار داریم گامهای نه چندان بلند و جدی برداریم و بعد زمینه اجرایی و گسترش آن را فراهم کنیم. تلاشمان این است که وارد جزئیات شویم، حوزههای ذینفع شناسایی شوند و وضعیت متولیان آن روشن شود. بخشی از این جزئیات دیده نشده و بخشی هم دیده شده و امروز به خوانش جدید نیاز دارد.»
اقتصاد هنر و ساعتهای ماندگار تعامل اجتماعی
«پلازههای شهری یعنی محیطهای فرهنگی یا محیطهایی که اجتماع شهری با هم سرو کار دارند کمک میکند که شهر از حالت عبوری و صرفاً خیابانهایی برای تردد و عبور خارج شده و به وضعیت ساعتهای ماندگار تعامل اجتماعی و گفتوگو بدل شود» این عبارات بخشی از صحبتهای الهام فخاری عضو شورای شهر درباره مبنا و فلسفه این طرح است. او با اشاره به دیدار اعضای شورای شهر در پاییز سال ۹۶ با صنف ناشران و کتابفروشان خیابان انقلاب و طرح تبدیل این مکان به محور گردشگری کتاب میگوید: «باید کارهای ترکیبی و نوآورانه بکنیم تا هم شاهد بازگشت مردم به میدانهای شهر برای تعامل و گفتوگو باشیم و هم گردش اقتصادی حوزه فرهنگ بازسازی شود.»
او معتقد است تهران یک شهر سرمایهدار از نظر سرمایه میراثی شهر و سرمایه فرهنگی و تاریخی است که متأسفانه در املاکزدگی و معاملات قیمت زمین و ساختمان، این سرمایهها کم دیده شده یا در برهههایی به آن بیتوجهی شده است.
او با تأکید بر لزوم بررسی مصوبات گذشته و موانع به فعلیت در آمدن این مصوبات و توقف بخشی از آنها در مطالعات اجرایی میگوید: «مبنای هر کار عمرانی باید برنامههای جامع و تفصیلی باشد اما متأسفانه به گفته شهرداران مناطق بین ۳۰ تا ۵۰ درصد خروج از طرح یا انحراف طرحها وجود دارد چه در مورد ساخت و ساز و چه حوزههای دیگر.» فخاری در بخش دیگر صحبتهایش بر لزوم مشارکت بخش خصوصی در حوزه تصمیمگیری و سیاستگذاری تأکید میکند: «اگر راجع به طرحی تصمیمگیرندگان تصمیم بگیرند و بعد به بخش خصوصی ابلاغ کنند طرح موفق نخواهد بود. بخش خصوصی هم تشخیصها و سیاستگذاری خاص خودش را دارد. باید در همین مرحله و حتی بازخوانی مصوبات گذشته بخش خصوصی، نهادهای صنفی و سازمانهای مردم نهاد نقش فعالانه داشته باشند تا از زاویه نگاه مردم این طرحها شکل بگیرد، شاید دلیل ناموفق بودن برخی طرحها همین اتفاق باشد.»
خوشبینی نسبت به یک عزم مشترک
«برخی علاقهمند به مدینهسازی هستند و بعضی مدیران طرفدار مدنیتپروری، یا همان فرهنگ شهروندی.» گوینده این عبارات مجتبی حسینی معاون امور هنری فرهنگ و ارشاد اسلامی است. او معتقد است امروز بیش از هر زمان دیگری به مدنیت پروری در شهر تهران نیازمندیم؛ یعنی به رویکرد فردی انسانی. حسینی میگوید: «گرچه احداث پل و زیرگذر و تأسیسات شهری ضرورت دارد اما آنچه باعث پیوستگی مجموعه این سازهها میشود فرهنگ است که باید مثل هوای پاک و تازه در شهر جریان داشته باشد» و به اعتقاد او اندیشیدن به نقاطی برای فرهنگ شهر و عرضه آثار هنری به شهروندان زمینه ایجاد نقاط ارتباطی و توسعه مدنیت و فرهنگ در یک شهر است.
معاون هنری ارشاد هم بر این باور است که گرچه گذر فرهنگ و هنر ایده خوبی برای استانهای مختلف است اما با توجه به تراکم جمعیت و کثرت حضور هنرمندان رشتههای مختلف در پایتخت، تهران به راستهها و پهنههای مختلف فرهنگی و حتی با رویکردهای موضوعی نیاز دارد. ضرورتی که دو سه ماهی است دستگاههای مختلف شهرداری و شورای شهر و معاونت هنری را دور یک میز جمع کرده تا در جلسات مشورتی هفتگی عملیاتی شدن طرح پهنه فرهنگی رودکی را مورد بررسی قرار دهند. او میگوید: «موقعیت تالار وحدت و بنیاد رودکی تا تئاتر شهر یکی از ویژگیهای این منطقه شهر تهران است. از دهه ۷۰مطالعات متعددی در سال های مختلف درباره پهنهها انجام شد و حتی اولین نسخه نهایی شده درباره پهنه رودکی سال ۸۳-۸۲ نهایی شد.»
همانطور که مجتبی حسینی در گفتوگو با «ایران» میگوید، طرحهایی مشابه این طرح در سالهای گذشته نیز بررسی شده، اما متأسفانه هیچ گاه به مرحله اجرا نرسیدهاند. او در پاسخ به چرایی اجرا نشدن این طرحها توضیح میدهد: «این طرح از مجموعه طرحهایی است که موفقیت آن کاملاً به همافزایی دستگاههای مختلف وابسته است و هیچ دستگاهی با تکیه بر ظرفیتها و امکانات خودش و به تنهایی نمیتواند در تحقق چنین طرح معظم و بزرگی توفیق کامل کسب کند. اگر مطالعاتی در گذشته انجام شده اما در حد طرح باقی مانده به این علت است که همافزایی و درک متقابل بین دستگاههایی که در آن موضوع باید تشریک مساعی کنند شکل نگرفته بوده است. اگر انتظار تحقق این طرحها را داریم باید بر نقاط مشترک و همافزایی امکانات و ظرفیتها تأکید کنیم.»
از او درباره خوشبینیاش نسبت به سرنوشت مطرح شدن دوباره احداث راستههای فرهنگی، بخصوص در پایتخت، سؤال میکنیم و او پاسخ میدهد: «طبعاً با توجه به مقدمات کار گامهای اولیه برداشته میشود. مطالعات تا به حال روی کاغذ بوده اما تا به امروز جلسات متعددی برای اجرایی شدن آن شکل گرفته است که البته من به این عزم مشترک در شورای شهر و شهرداری تهران و وزارت ارشاد بسیار امیدوارم.»
یادداشتبا کدام بودجه؟
شادمهر راستین
معمار و فیلمنامه نویس
طرح پهنه فرهنگی قبل از انقلاب برنامهریزی و پس از آن با شرایط روز تطبیق داده شد. شرق این پهنه لالهزار بود و غربش خیابان کارگر، بخش شمالی آن بلوار کشاورز بود و از جنوب به خیابان جمهوری وصل میشد. اگر قرار است این طرحها اجرایی شود باید با وضعیت امروز و شرایط موجود بررسی شود.
شاید سی سال پیش که سینما کریستال و ایران و... فعال بود «لالهزار» راسته خوبی برای سینما بود اما الان تبدیل به انباری شده و با وضعیت موجود چطور میخواهید بخش خصوصی را علاقهمند کنید.
نکته مهمتر شکل جغرافیایی این پهنه است؛ اگر این پهنه عمودی باشد مثل خیابان لاله زار؛ نمیتواند حرکتی را در سطح شهر ایجاد کند. پهنه فرهنگی باید افقی باشد تا جابهجایی داشته باشد.
در تحقیقی که خانه سینما در سال ۸۴ انجام داد مسیر فرهنگی از اولین لوکیشنهای تاریخ سینما در خیابان سردار در نزدیکی خیابان شیخ صفی در بهارستان شروع میشد و در مسیر آن اولین استودیو و لوکیشنها در پیچ شمیران، خانه سینما در خیابان سمنان و چندین دفتر جشنواره و سینمای جشنواره همچون سینمای عصر جدید وجود داشت و به دانشکده هنرهای زیبا منتهی میشد.
مسیری که میتوانست به احیای خیابان طالقانی کمک کند و بنبستی را که در لالهزار وجود داشت، آزاد کند. خیابان لاله زار در حال حاضر مسیر پرتردد سینمایی نیست مگر اینکه سینما ایران و متروپل و کریستال و مجموعه سینماهای خیابان تمدن احیا شود که با توجه به هزینههای بالایی که دارد، عملاً پهنهسازی فرهنگی را متوقف میکند.
سه نهاد بیپول دور هم جمع شدهاند و میخواهند لالهزار دهه ۳۰ را احیا کنند، چطور؟ شدنی نیست. اگر قرار است با مشارکت بخش خصوصی صورت بگیرد باید در سیاستگذاری هم از آنها دعوت به مشارکت شود و با شناخت از مشکلات بخش خصوصی، مسیر تسهیلات را مشخص کنند. دیگر مطالعه از بالا به پایین جواب نمیدهد، وقتی بودجهای هم نیست.
یادداشتمحوریت بخش خصوصی
سیدمحمد بهشتی
رئیس پژوهشگاه میراث فرهنگی
در طرح جامع شهر تهران پیشبینی شده بود که ۷ طرح جامع موضوعی برای تهران برنامهریزی شود که یکی از آنها طرح جامع فضاهای فرهنگی تهران بود.
سال ۸۵ با سفارش شهرداری تهران و همکاری کارشناسانی که سالها سابقه مدیریت فرهنگی در مدارج عالی در وزارت ارشاد داشتند این طرح به سرانجام رسید و مراحل تصویب را طی کرد. یکی از مواردی که در این طرح پیشبینی شد این بود که در شهر تهران از آنجا که پایتخت فرهنگی- هنری کشور نیز هست بر اساس سابقه تاریخی فعالیتهای فرهنگی در مناطق این شهر، محورهایی را فراهم کنیم تا درمقیاس ملی و کلانشهری فضای فعالیت برای آن رشته فراهم شود. بهعنوان مثال از تئاتر شهر تا تالار وحدت برای محور نمایش و موسیقی پیشبینی شده بود و از موزه هنرهای معاصر تا فرهنگستان هنر برای محور هنرهای تجسمی، خیابان منوچهری، ارباب جمشید و سی تیر برای محور سینما و جلوی دانشگاه و خیابان کریمخان برای محور کتاب پیشبینی شده بود.
راهاندازی راستههای فرهنگی خوب است اما اگر قرار است کاری در این خصوص انجام شود بهتر است به همان مطالعات و برنامههای قبلی مراجعه شود البته که آن طرح نیازمند به روزرسانی است اما این گونه نباشد که فقط روی ذوق و سلیقه محورهایی را انتخاب کنند.
نیرو و سرمایه بسیاری صرف آن برنامه جامع شده و مراحل تصویب را هم طی کرده است. این طرح در اختیار شرکت توسعه فضای فرهنگی است و مراجعه به آن میتواند راهنمای خوبی باشد برای کار بسیار پسندیدهای که قرار است با همت شهرداری و شورای شهر و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی کلید بخورد.
یکی از نکات مهم مطالعاتی در این محورها دارا بودن ظرفیت بالقوه فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی بود و در نتیجه لازم نبود که صرفاً به سرمایه شهرداری و دولت تکیه شود و کل این محور توسط فعالیتهای بخش خصوصی زنده میشود.
نرگس عاشوری
- 9
- 3