اشعار ناصر خسرو
ناصر خسرو، در روستای قبادیان بلخ در خراسان بزرگ( در کشور تاجیکستان کنونی) در تاریخ ۹ ذیقعده ۳۹۴ هجری قمری دیده به جهان گشود. او در خانواده ای ثروتمند پرورش یافت. ناصر خسرو از همان زمانی که جوان بود، علوم متداول را یاد گرفت. او در دربار پادشاهان و امیران به عنوان دبیر فعالیت داشت که از این دربارها می توان به دربار سلطان محمود و سلطان مسعود غزنوی اشاره کرد و پس از این که غزنویان شکست خوردند به مرو و به دربار سلیمان سلجوقی رفت و شغل دبیری خود را در آن جا ادامه داد و لقب ناصر خسرو مروزی را به دلیل اقامت طولانی اش در این شهر کسب کرد.
> گزیده اشعار رباعی ناصر خسرو:
ارکان گهرست و ما نگاریم همه
وز قرن به قرن یادگاریم همه
کیوان کردست و ما شکاریم همه
واندر کف آز دلفگاریم همه
> بهترین قصاید ناصر خسرو قبادیانی:
گرگ درنده گرچه کُشتنی است
بهتر از مردم ستمگار است
از بد گرگ رستن اسان است
وز ستمگاره سخت دشوار است
گرگ مال و ضیاع تو نخورد
گرگ صعب تو میر و بندار است
> اشعار ناصر خسرو در مورد خدا:
خداوندی که در وحدت قدیم است از همه اشیاء
نه اندر وحدتش کثرت، نه محدث زین همه تنها
چه گویی از چه او عالم پدید آورد از لولو
که نه مادت بُد و صورت، نه بالا بود و نه پهنا
همی گوئی که بر معلول خود علت بود سابق
چنان چون بر عدد واحد، و یا بر کل خود اجزا
به معلولی چو یک حکم است و یک وصف آن دو عالم را
چرا چون علت سابق توانا باشد و دانا؟
هر آنچه امروز نتواند به فعل آوردن از قوت
نیاز و عجز اگر نبوَد ورا چه دی و چه فردا
> شعرهای ناصر خسرو:
با گشت زمان نیست مرا تنگ دلی
کایزد به کسی داد جهان سخت ملی
بیرون برد از سر بدان مفتعلی
شمشیر خداوند معدبن علی
> تک بیتی های ناصر خسرو:
شکر آن خدای را که سوی علم و دین خود
ره داد و سوی رحمت بگشاد در مرا
گردآوری: بخش فرهنگ و اندیشه سرپوش
- 9
- 5