احیاگر مدرسه علمیه و بانی بيمارستان فيروزآبادی آیتالله فیروزآبادی از روحانیون خیری است که در قرن اخیر وجود داشته و در زمان خود در امور خیریه، در میان روحانیون، کمنظیر و بلکه بینظیر بوده است.
حاجی سیدرضا فیروزآبادی (زاده ۱۲۵۱ خورشیدی فیروزآباد شهرری درگذشته نیمه مرداد ۱۳۴۴) سیاستمدار، روحانی و نیکوکار ایرانی بود. وی از نمایندگان مجلس شورای ملی در چهار دوره مختلف و بنیانگذار بیمارستان فیروزآبادی شهرری بود. آنچه در پی میآید براساس نوشتاری از فرزند ایشان است.
قريب دویستسال پيش، شخصي به نام سيدعبدالكريم فرزند سيدمحمد، از فضلا و اهل تقواي عصر خويش از كاشان هجرت نمود و در قريه فيروزآباد نزديك قصبه حضرت عبدالعظيم(س)، شهرري كنوني اقامت گزيد. از وي فرزندي به نام سيدهاشم به دنيا آمد، او نیز داراي پنج پسر شد كه دومين آنها جناب آیتالله آقاي حاج سيدرضا فيروزآبادی احیاگر مدرسه رضائیه (ملا آقارضا) و مؤسس بيمارستان فيروزآبادي شهرری و نماينده ادوار سابق مجلس شوراي ملي است.
محل تولد وی قريه فيروزآباد است. تحصيلات ابتدايي را در زادگاه شروع پس از چندي به قصد ادامه تحصيل به تهران آمده در مدرسه آصفيه نزديك مسجد جامع اقامت گزيد و مشغول تحصيل شد و چون علاقهمند به تحصيل بود با اينكه پدرشان فوت نموده و طبعا اداره مادر و سه برادر كوچك به عهده ايشان محول بود، معذالك روي علاقه، كوشش بسيار نمود تا در فقه و اصول اطلاعات لازم و معلومات كافي بدست آورده و قريبالاجتهاد گرديد، و با زراعتي كه در فيروزآباد داشت امرار معاش مينمود. ايام هفته دو شبانه روز از عصر چهارشنبه تا عصر جمعه در موطن خويش به كارهاي زراعتي خويش و امور حسبي مردم آنجا سعي و كوشش ميكرد، و پنج شبانهروز ديگر ايام هفته را در تهران بسر ميبرد، و به درس و بحث و امور اجتماعي اشتغال ميورزيد. چون سياست را ملازم روحانيت ميدانست، گاهوبيگاه در مواقع فراغت از تحصيل به بحث و مطالعه در امور مملكتي ميپرداخت. در مشروطيت از هواخواهان مشروطه بود و به نفع مشروطهطلبان كوشش ميكرد.
شدت التزام به ترک مناهی و عمل به فرائض (برابر گزارش فرزند ایشان در آستانه نود سالگی روزه رمضان را میگرفت.) سادگي و بيآلايشي، قناعت و صرفهجویی، پشتكار و استقامت در تعقيب مقاصد، تهور و شهامت در ابراز عقايد، بياعتنايي به مدح و ذم اشخاص، حسن سلوك با مردم، اهتمام تام به امور و نیازمندی ضعفا و اقدام در انجام حوائج حاجتمندان، ازجمله صفات آن مرحوم بود.
نخستین دوره نمايندگی
در دوره سوم مجلس اهالي غار و فشافويه ايشان را به سمت نمايندگي مجلس شوراي ملي انتخاب کردند. گويند موقعي كه قرائت آرا پايان يافت و احراز نمايندگي ايشان مسلم شد آقاي حاج معين الواعظين از حضرت عبدالعظيم به فيروزآباد شتافت و مژده نمايندگي ايشان را داد و از ايشان مژدگاني خواست. ايشان اظهار داشت مژده را بايد موكلين من بدهند كه چنين وكيلي پيدا نمودهاند، كه در هر حال حفظ حقوقشان را از وظايف حتمي خود ميداند. باري به مجلس شوراي ملي رفت و هميشه در نطقها و بيانات خويش طرفداري و حمايت از ضعفا و مستمندان را وجهه همت خويش ساخت. بيانات ايشان قبل از دستور و حين طرح لوايح دولت، مستلزم كتاب مبسوطي است كه در موقع خود عرضه خواهد شد. در تمام ادوار نمايندگي از حقوق نمايندگي استفاده ننمود و حقوقشان در صندوق مجلس جمعآوري شد.
همكاری با آیتاله شهید سيدحسن مدرس
در دوره پنجم زمزمه جمهوريت در ايران پيدا شد. فيروزآبادي چون در آن سال براي انتخاب وكيل ورامين، چند نفر كشته شده بود، معتقد بود كه فعلا جمهوريت به درد مردمي كه براي انتخاب نماينده مجلس چند نفر را ميكشند، نميخورد، به اين دليل در صف مرحوم سيدحسن مدرس كه قهرمان مبارزه با جمهوريت بود قرار گرفت و چون با هيچ تطميع و تهديدي حاضر به ترك رويه خويش نشد، و به علاوه انجمني هم از كليه اصناف تهران تشكيل داد كه در منزلشان اقداماتي عليه جمهوريت داشتند، از طرف حكومت نظامي وقت [مرتضي خان يزدان پناه] در يكی از شبهای جلسه دستگير شد.
تبعيد به كلات و خاطرات آن
در شب دوم دستگيري، به وسيله گاري به كلات نادري تبعيد شد. در راه كلات مأمورين مواظب ايشان، صدمات روحي بسيار به ايشان ميزدند. ليكن ايشان با بردباري تحمل مينمود. چون مأمورين در بعضي نقاط به زور آذوقه تهيه ميكردند، ايشان از خوردن غذاهاي آنها امتناعمي ورزيد، و با پولي كه همراه داشت و مقداري كه به وسيلهاي، قرض نمود، غذايي به قدر ضرورت تهيه و ميل مينمود. اين مسافرت تا شريفآباد نزديك مشهد ادامه يافت. در آنجا مأمورين تغيير يافتند و گاري تبديل به اسب و قاطر و الاغ گرديد. بين راه در اثر اصابت لگد اسب پاي ايشان شكست و چون رئيس مأمورين در اين قسمت مرد شريفي بود، قافله را متوقف ساخت و فرستاد از دهات اطراف پيرمردي را كه در امر شكست و بند مهارت داشت، آوردند و پاي ايشان را بست و پس از چند روز توقف به سفر پرداختند تا به كلات نادري رسيدند. باز مأمورين تغيير يافتند و ايشان را تحويل مأمورين كلات دادند در آنجا طبق معمول از ايشان سؤال نمودند: چه ميخواهيد. ايشان گفتند من ميخواهم نماز را در مسجد ادا نمايم. اول قبول نكردند، بعد حاضر شدند به شرط اينكه با يك نفر ژاندارم موقع نماز برود مسجد، و در آنجا نماز بخواند و با كسي در بين راه و آنجا صحبت نكند، و پس از نماز فورا مراجعت نمايد. خواهش دوم ايشان اين بود كه موافقت نمايند از يكي از كسبه آنجا مبلغي قرض بگيرد، اين هم پذيرفته شد تا اينكه يك شب كه نماز كمي زيادتر از ساير شبها طول كشيد، مأمور محافظ بناي بداخلاقي و اهانت نسبت به وي را گذاشت. اهالي كلات هم كه در مسجد بودند، مشاهده و ناراحت شدند، ولي چارهاي هم نداشتند.
صبح روز بعد مأموري كه بداخلاقي كرده بود موقع پاككردن تفنگ، فشنگي كه در تفنگ مخفي بود منفجر ميشود، و به پايش اصابت كرده ماهيچههاي پايش بيرون ميريزد. مردم كلات با اطلاع از قضاياي شب گذشته و اين تصادف، به ايشان اعتقاد پيدا نموده و نسبت به وي احترام و تكريم بسياري ميگذارند. ٢٢روز بدينمنوال در كلات گذشت، تا به تقاضاي اهالي غار و فشافويه دستور آزادي ايشان داده ميشود. و با مشايعت و تجليل فراوان از كلات عازم مشهد و از آنجا پس از يكماه توقف و رفع كسالت به تهران مراجعت ميكنند. چند نفر از بزرگان قوم از تهران به مشهد ميروند تا از وي استقبال نموده و ايشان را از دلتنگي بيرون آورند.
باري در دوره ششم براي بار دوم از تهران به نمايندگي مجلس انتخاب شد و در آن دوره نيز عقايد خويش را بيواهمه بيان ميداشت. در دوره بعد به علت اينكه از اوايل عمر از ديدن مرضاي دهات و عدم وجود وسايل معالجه بسيار رنج ميبرد، و آرزومند داشتن محلي براي بستري نمودن و معالجه مرضي بودند، از حقوق جمع شده در صندوق مجلس، باغ حرمتالدوله را خريداري، و شروع به ساختن بيمارستان فيروزآبادي به گنجايش يكصد تختخواب نمود. با عدم قدرت مالي و عدم تكافوي ذخيره حقوقشان، از آنجايي كه خدا ميخواست اين كار به دست ايشان انجام يابد كساني را وادار به كمك كرد، و با كمك مردمان نيكوكار كه مايل به ذكر نام نيستند، و صرفهجوييهايي كه كردند، به طوري كه اغلب، از حضرت عبدالعظيم تا فيروزآباد كه يك فرسنگ فاصله دارد، پياده ميرفتند. ايشان اظهار ميداشتند كه با پول كرايه اتومبيل خود ميتوانم يك كارگر و عمله براي ساختمان اضافه نمايم، و سعي خستگيناپذيرشان بيمارستان فيروزآبادي را به صورت كنوني كه داراي قريب به چهارصد تختخواب است و روزي حدود يكهزار نفر بيمار سرپايي تحت درمان قرار ميگيرد، تأسيس كردند. و عنقريب بناي هزار تختخوابي بيمارستان كه از هر حيث آماده براي قبول بيمار است و تمام لوازمش نيز تهيه شده است، به كار خواهد افتاد، و داراي متجاوز از هزار تختخواب خواهد شد. بيمارستان بسيار مورد حاجت مردم مستمند است. از تمام نقاط كشور از شهرها و دهات بلكه گاهي هم از عراق عرب مريض در آن بيمارستان بستري ميباشد.
احداث ابنیه خیریه توسط آیتالله فیروزآبادی
آیتالله سیدرضا فیروزآبادی در تمام مدتی که نماینده مجلس بود، حقوقی از مجلس دریافت ننمود و تنها هنگامی که تصمیم گرفت بیمارستانی در شهرری و حضرت عبدالعظیم بسازد، حقوق خود را از مجلس شورای ملی گرفت و آن را به مصرف [بخشی از] مخارج و هزینههای بیمارستان رسانید. فیروزآبادی، باغ حرمتالدوله را که مساحتی حدود ۶۲۰۰۰ مترمربع داشت، از وراث او، از قرار متری یک قران خرید و شروع به احداث ساختمانهایی برای امور خیریه نمود. ساختمانهایی که آیتالله فیروز آبادی احداث نمود، عبارتند از: بیمارستان صد تختخوابی، بیمارستان سیصد تختخوابی، و بالاخره شمار تختهای بیمارستان مزبور را، به ۶۴۰ تختخواب رسانید. این بیمارستان که در روز دوم آذرماه ۱۳۱۳ به همت سید رضا فیروز آبادی افتتاح شد، امروزه هنوز هم با نام بیمارستان فیروزآبادی دائر میباشد و یکی از بهترین بیمارستانهای تهران به شمار میآید. فیروزآبادی بعد از اتمام بنای بیمارستان، یک زایشگاه مدرن و یک مسجد بزرگ نیز، در جنب بیمارستان خویش، احداث نمود. سپس پرورشگاه و دارالایتامی بزرگ نیز، در جنب مسجد و بیمارستان احداث نمود.
به هنگام طرح لايحه منع بردهفروشی
از مطالبات قابل ذكري كه اشاره بدان اجمالا بيمناسبت نيست، بيانات ايشان در مجلس هنگام طرح لايحه منع بردهفروشي است. ايشان پس از مقدماتي چنين بيان داشتند: «اسلام براي تعليم و تربيت كساني كه راهي بدين مقام نداشتند جايز دانسته كه مردمان بيعلم و اطلاع را بياوند و به آنها علم و دانش و صنعت بياموزند، و با آنها با كمال عدل و انصاف و مهرباني رفتار نمايند. به قسمي كه بزرگان اسلام يك روز كار خانه را خود عهدهدار ميشدند، و يكروز به كنيزشان واميگذاشتند. يا در مسافرت مسافتي خود سوار ميشدند و غلامشان مهار شتر ميكشيد، مسافتي را هم عكس اين رويه معمول ميگرديد. با اين حال چنانچه تخلفي در امور مذهبي مرتكب ميشدند، موظف بودند كه يك برده را آزاد نمايند. به قدري راه براي آزادي آنها درست شده بود، كه يك غلام و كنيز باقي نميماند. چندي است يكي از دوستان من ميخواهد يك برده آزاد نمايد. هر چه سعي كرده پيدا نشده است. خوب است استعمارطلباني كه ميليونها نفر بيگناه را زير يوغ استعمار گرفته و هر آن با آنان رفتاري هزار بار بدتر از غلام و كنيز معمول ميدارند. آنها اين رويه را ترك گويند، و ملل مستعمره را از قيد استعمار رها سازند. اين بيانات چنان مجلسيان را تهييج كرد كه دوست و دشمن با صداي بلند تحسين نمودند. فيروزآبادي داراي دو عيال بود كه از يكي هشت اولاد (چهار پسر و چهار دختر) و از ديگري چهار اولاد (دو پسر و دو دختر) مجموعا داراي دوازده فرزند است. پسران ايشان به ترتيب سن عبارتند از: آقاي حاج سيدمحمد، آقاي سيدحسن، آقاي حاج سيدمحمدتقي، آقاي سيدعبدالله، آقاي سيدجعفر، آقاي سيدصادق.
همگي به كارهاي آزاد مشغول ميباشند. اولاد و نواده و احفاد ايشان درحال حاضر به يكصد نفر بالغ هستند. اشتغال ايشان همواره رسيدگي به وضع بيماران و بيمارستان و انجام امور آنها در تهيه داروهايي كه داروخانه بيمارستان فاقد آن است. به طوري كه اغلب در جيبهاي خود انواع داروهاي مورد احتياج فوري موجود دارند. هر دكتري كه دارويي را براي بيماري تجويز نمايد كه در داروخانه نباشد، فورا ايشان تحويل ميدهد تا معالجه بيمار به عذر نداشتن دارو به تعويق نيفتد.
نمایندهای که حقوق مجلس را دریافت نمیکرد
تعدادی از علما و شخصیتهای فرهنگی با اشاره به شخصیت اخلاقی آیتالله سیدرضا فیروزآبادی گفتند: ایشان هیچگاه حقوق نمایندگی مجلس را دریافت نکرد.
آیتالله فیروزآبادی؛ مصداق یک فقیه سالمِ سیاستمدار
آیتالله سیدرضا حسینی مازندرانی، تولیت مدرسه علمیه، امام جماعت مسجد امام حسین و نماینده حضرات آیات عظام در شهرری با اشاره به روایت «العلما باقون و ما بقی الدهر»، اظهار داشت: تاریخ سیاست نشان میدهد كه فقاهت میتواند یک سیاستمدار را حتی در بالاترین مراتب و جایگاهها از سیاستزدگی و فسادها دور کند؛ واقعیتی که در شخصیت آیتالله فیروزآبادی مصداق عینی یافت.
آیتالله فیروزآبادی که در دورههای سوم، ششم، هفتم و چهاردهم مجلس شورای ملی حضور داشتند، هیچگاه حقوقشان را دریافت نکردند و همه صرف تأسیس بیمارستان بزرگ، مسجد و مدرسه علمیه فیروزآبادی شد.
عالمی سادهزیست و متواضع
تولیت مدرسه علمی امام حسین(ع) با تأکید بر سادهزیستی و روحیه متواضع و اخلاقی آیتالله فیروزآبادی اخلاص، تدین، تقوا و خدمتگزاری نسبت به مردم را مهمترین عوامل ماندگاری آیتالله فیروزآبادی دانست و گفت: ایشان به عنوان عالمی سیاستمدار، چهرهای ماندگار و کامل از همراهی دین با سیاست تصویر کردند.
مداح پیشکسوت اهل بیت(ع) با اشاره به عدم استفاده آیتالله فیروزآبادی از حقوق نمایندگی مجلس خاطرنشان کرد: تأسیس بیمارستان بزرگ فیروزآبادی یکی از خدمات ماندگار ایشان و مطمئنا باقیات صالحات است. وی اضافه کرد: ایشان خود را خدمتگزار مردم میدانست و جمله مشهور «این مریضخانه وقف است بر فقرا و رعایا و غربا و بیچارگان، لعنت بر کسانی که تخلف نمایند» موید این حقیقت است.
تمام هم و غم آیتالله فیروزآبادی خدمت به فقرا بود
علیرضا محجوب، نماینده مجلس شورای اسلامی با اشاره به تکریم آیتالله سیدرضا فیروزآبادی توسط شخصیتهای سیاسی، فرهنگی و علمی کشور گفت: آنچه از ایشان باقی مانده است، مانند بیمارستان و مسجد فیروزآبادی موید شخصیت عظیم و خدمتگزار ایشان است. وی در پایان با تأکید بر اینکه تمام هم و غم آیتالله فیروزآبادی خدمت به فقرا و مستضعفین بود، اظهار داشت: اینکه یک نماینده مجلس از حقوق ۴ دوره حضورش در مجلس هیچگونه استفادهای نکند به تنهایی نشاندهنده وسعت و عظمت شخصیت وی است.
- 13
- 1