امالبنین، یعنی مادر پسران و امروز به روایتی، سالروز درگذشت امالبنین است؛ همسر امیرالمومنین (ع) که بنا به روایتی بعد از شهادت حضرت زهرا (س) به خانه حضرت علی (ع) آمد و برای او چهار پسر به دنیا آورد که هر چهارتای آنها در واقعه کربلا به شهادت رسیدند.حضرت عباس(ع) یکی از آنها بود و عبدا...، جعفر و عثمان سه پسر دیگر او بودند که با امامحسین(ع) راهی کربلا شدند و همگی دلاورانه جنگیدند و به شهادت رسیدند.
ویکی شیعه درباره امالبنین و حادثه کربلا نوشته است: امالبنین در واقعه کربلا حضور نداشت. هنگامی که کاروان اسیران کربلا وارد مدینه شد، شخصی خبر شهادت فرزندانش را به او داد، اما او از سرنوشت امام حسین(ع) پرسید. امالبنین وقتی خبر شهادت چهار فرزندش و امامحسین(ع) را شنید، گفت: «ای کاش فرزندانم و تمامی آنچه در زمین است، فدای حسین میشد و او زنده میماند.»
ام البنین پس از باخبر شدن از شهادت فرزندانش، هر روز با نوهاش عبیدا... فرزند حضرت عباس (ع) به قبرستان بقیع میرفت و آنجا اشعاری را که خود سروده بود، میخواند و میگریست. اهل مدینه گرد او جمع میشدند و همراه او گریه میکردند. حتی گفته شده مروان بن حکم یکی از حاکمان مدینه نیز با آنان همراه میشد.
امروز به مناسبت پاسداشت حضرت امالبنین، صبوری و از خودگذشتگی خودش و فرزندانش روز تکریم مادران شهید نامگذاری شده است.مادرانی در حوادثی که منجر به پیروزی انقلاب شد، در دوران جنگ تحمیلی و بعد از آن به مناسبتهای مختلف، فرزندانشان را به میدان فرستادند تا از ایران اسلامی دفاع کنند و فرزند یا فرزندان آنها شهید شدند.
مادران و پدرانی که فرزندان آنان دوران جنگ شهید شدند، اکنون یا دوران کهنسالی را سپری میکنند یا از دنیا رفتهاند و دیگر در دسترس نیستند که بتوان درباره فرزند شهیدشان با آنها همصحبت شد و سبک زندگی آنها را شناخت.به قول مرتضی سرهنگی، پژوهشگر و نویسنده، ما در این مورد زمان را از دست میدهیم.فرهنگ و هنر موثرترین راه برای معرفی شهدا و والدین آنها هستند، اما واقعیت این است که هیچکدام از شاخههای فرهنگ و هنر( ادبیات، سینما، تئاتر و ...) دین خود را به شهدا و پدر و مادر آنها ادانکردهاند.گاهی موسسه یا نویسندهای از روی علاقه شخصی دست به قلم شده، فیلمنامهای نوشته، فیلمی ساخته شده یا کتابی منتشر شده که در آنها گوشهای یا بخشی از زندگی شهدا و خانواده آنها روایت شده است.
الناز عباسیان، درس حقوق خوانده و روزنامهنگار است، یکی از همان افرادی که بنا به علاقه شخصی وارد حوزه مادران شهید شده از تجربیات روزنامهنگاری خود استفاده کرده و چند کتاب درباره مادران شهید نوشته که معروفترین آنها کتاب « ننه علی؛ مادر همه شهیدان» است.
ننه علی، مادر شهید قربانعلی رخشانی مهماندوست، بود که سوم اسفند سال ۹۰ از دنیا رفت. زندگی ننه علی و عشق او به تنها پسرش آنقدر شگرف و عجیب بود که بیشتر به رویا شبیه بود؛ رویایی که مردم برای یکدیگر تعریف میکنند. عباسیان که برای نوشتن کتابش مدتی با ننه علی همراه بوده و زندگی او را از زوایای مختلف بررسی کرده، درباره او به نکتهای خاص اشاره میکند که ذکر آن در سالروز وفات خانم امالبنین جالب است. او میگوید: ننه علی میگفت، حضرت امالبنین به خوابم میآید. ایشان مدام به شهدا سر میزند.
پسر ننه علی مرداد سال ۵۷ اعلامیههای امامراحل را به اهواز میبرد که ماموران ساواک او را دستگیر میکنند و زیر شکنجه شهید میشود.ننه علی وقتی خبر شهادت پسرش را میشنود به اهواز میرود و سرمزار پسرش میماند. بعد از پیروزی انقلاب به دستور امام راحل، پیکر پسر ننه علی به بهشت زهرا(س) تهران منتقل میشود، اما ننه علی باز هم حاضر نیست مزار پسرش را ترک کند. او آلونکی بر سر مزار پسرش میسازد و همانجا ساکن میشود.
عباسیان میگوید: سواد نداشت، اما قرآن بزرگی داشت که بیشتر اوقات مقابلش باز بود و او سوره «یس» را میخواند، نه تنها برای پسر خودش بلکه برای همه شهدا.این پیرزن که سالها قبل از خلخال به تهران آمده بود، حرمت زیادی برای مزار شهدا قائل بود و وقتی راه میرفت هرگز پای خود را روی سنگ مزار آنها نمیگذاشت.سرما و گرما باعث نشد او از تصمیم خود کوتاه بیاید و مزار پسرش را ترک کند تا اینکه کهنسالی زمینگیرش کرد و او مجبور شد بهشتزهرا را ترک کند.
عباسیان که تاکنون پنج کتاب درباره شهدا و خانواده آنها نوشته است، تحقیق درباره زندگی مادر شهیدان خالقیپور را نیز به پایان رسانده و بهزودی نگارش آن را شروع میکند.این مادر، سه جوان خود را به میدان جنگ فرستاده که هر سه شهید شدهاند. عباسیان میگوید: هر سه پسر او بسیار با استعداد و درسخوان بودهاند که اگر شهید نمیشدند حتما دانشمند میشدند.عباسیان به نقل قول مادر شهیدان خالقیپور اشاره میکند که بارها از رادیو و تلویزیون پخش شده است. آنجا که شهید مرتضی آوینی از مادر شهیدان خالقیپور درباره حس و حالش درباره پسران شهیدش میپرسد و او در پاسخ میگوید: کاش به اندازه موهای سرم پسر داشتم تا آنها را در راه خدا هدیه میکردم.
عباسیان میگوید: برای معرفی شهدا به نسل آینده،باید درباره خانواده شهدا بهخصوص پدر و مادر آنها بیشتر کار کنیم.باید درباره آنها فیلم بسازیم و کتاب بنویسیم.به نظرم باید واقعیت زندگی آنها نوشته شود و آدمهای ماورائی و دور از دسترسی معرفی نشوند.اگر درباره شهیدان کار نکنیم، به مرور سبک زندگی آنها از یادها خواهد رفت.
حضرت ابوالفضل (ع) و سه برادرش چنان استوار پشت امام حسین (ع) ایستادند و برایش جان را فدا کردند که تا روزگار بر مدار شب و روز میچرخد،آدمیان به مادر آنها که خانم امالبنین است، افتخار خواهد کرد؛ مادری که چهار پسر خود را با امام حسین (ع) راهی میکند و وقتی بازماندههای کربلا وارد مدینه میشوند و به امالبنین خبر شهادت چهار پسرش را میدهند او احوال امام حسین (ع) را جویا میشود و آنقدر قلبی بزرگ و روحی گسترده دارد که میگوید: کاش پسرانم کشته میشدند و امام حسین (ع) زنده میماند.
الگوی مادران شهید کشورمان حضرت زینب(س) و حضرت امالبنین هستند و چه خوب است تا در قید حیات هستند، به عنوان الگوهای زنده به مردم و نسل آینده معرفی شوند.
- 15
- 2