زکات
زکات در لغت، به دو معنا یعنی یکى رشد و نموّ و دیگرى پاکى آمده است. کلمه« زکات» به سهمی گغته می شود که انسان مؤمن از مال خود خارج می کند و به فقرا می دهد، به این علت که امید رشد و افزایش مال همراه با خیرات و برکات در پرداخت آن، دارد و باعث تزکیه و پاکى روح پرداخت کننده می شود.
معناى زکات که در آیات کریمه قرآن بکار رفته، گسترده است. تمامی آیاتی که در قرآن کریم درباره زکات آمده است به زکات واجب اصطلاحی فقهی مربوط نمیشود؛ بلکه زکات با عناوین و معانی متفاوتی مثل زکات واجب، زکات به معنای انفاق و صدقه مستحبی، زکات به معناى پاکى ذکر شده است. هرچند اغلب آیاتی که در قرآن کریم مربوط به زکات است در خصوص زکات مال اعم از واجب یا مستحب است. همینطور در صدر اسلام« زکات» در معناى لغوى( انفاق مال) بکار رفته است، نه در مورد زکات واجب.
موارد زکات
زکات به مواردی مانند گندم، جو، خرما، کشمش، طلا، نقره، شتر، گاو و گوسفند تعلق میگیرد. برخی از مردم سرمایه را به این موارد اضافه کرده اند؛ اگرچه علمای شیعه میگویند که پرداختن زکات سرمایه مستحب است. اگر کسی مالک یکی از این موارد فوق باشد، براساس شرایط باید آن میزانی که در شریعت معین شده را پرداخت کند. نیت در پرداخت زکات لازم است، زیرا زکات یک واجب مالی و عبادی است و زکات دهنده باید برای قربت و امتثال فرمان خداوند آن را پرداخت کند. مراجع تقلید احکامی را برای وجوب و نصاب موارد زکات بیان نموده اند که برای اطلاع دقیق از آن ها باید به رسالۀ توضیح المسائل مراجعه کرد.
اقسام زکات
زکات به دو قسمت تقسیم شده است که شامل زکات مال و زکات بدن است و از آن به زکات فطره نیز تعبیر کرده اند.
موارد مصرف زکات
فقیر و مسکین بنابر احتیاط واجب نباید بیشتر مخارج سال خود و عیالاتش را از زکات بگیرد و درصورتی که قدری پول یا جنس دارد، صرفا باید به اندازه مخارج یک سالش که کسری دارد زکات بگیرد. کسی که مخارج سالش را داشته درصورتی که مقداری از این مخارج را مصرف کند و بعد تردید کند که آنچه باقی مانده به اندازه مخارج سال او هست یا خیر، نمی تواند زکات بگیرد. انسان زکات را در هشت مورد میتواند مصرف کند که در ادامه این موارد را شرح دادیم:
- به کسی که شرایط زندگی اش از فقیر سخت تر است، مسکین گفته میشود بدین ترتیب مسکین می تواند زکات را مصرف کند.
- فقیر یعنی کسی که مخارج سال و عیالاتش را ندارد ولی کسی که میتواند مخارج سال خود را به تدریج کسب کند و صنعت، ملک یا سرمایه ای دارد، بی بضاعت نیست.
- براى آزادی اصناف زیر از بردگان دادن زکات جایز است نظیر برده مکاتبِ ناتوان از پرداخت مال الکتابه؛ برده مسلمان تحت فشار و سختى قرار گرفته و مطلق برده در صورتى که جز برده، مستحقى وجود نداشته باشد. بر اساس گفته برخی، کسى که باید کفاره بپردازد، ولی توان خریدن برده و آزاد کردن آنرا از نظر مالى ندارد، مى تواند از سهم رقاب استفاده کند. برخى نیزمعتقدند که آزاد کردن مطلق برده از سهم رقاب جایز است؛ چه بسا اگر تحت فشار نباشد و مستحق زکات هم باشد.
- کافرهائی که اگر به آنان زکات بدهند به اسلام روی می آورند، یا به مسلمانان در جنگ کمک می کنند و همینطور ایمان بعضی از مسلمانان سست است که اگر به آنان زکات بدهند ایمانشان قوی می شود.
- منظور از کارگزاران (عاملان) به کسانی گفته میشود که از سوى امام علیه السّلام یا نایب او مأمورند که زکات و امور مربوط به آنرا گردآورى کنند. پرداخت زکات به کارگزاران در ازاى کار آنان است. از همین رو، شرط جواز دریافت زکات کارگزاران، فقیر بودن آن ها نیست. کارگزاران زکات باید خصوصیاتی نظیر مکلف( بالغ عاقل)، مؤمن ( شیعه دوازده امامی)، عادل و غیر هاشمى را دارا باشند؛ از این رو ، افرادی که غیر مکلّفند همچون کودک و دیوانه، غیر شیعه از مخالفان، فاسق و هاشمی نمى توانند عامل زکات شوند. در این که آشنا بودن به احکام مورد نیاز و آزاد بودن نیز شرط است یا نه، اختلاف مى باشد.
- به مسافری که در سفر خسته شده است ابن السبیل، گفته میشود که زکات به آن تعلق میگیرد.
-به کارهایی نظیر ساختن مسجد و مدرسه، که منفعت عمومی دینی دارد، سبیل الله گفته میشود، یا مانند پل ساختن و اصلاح راه، که نفعش به عموم مسلمانان میرسد و آنچه برای اسلام و مسلمین نفع داشته باشد به هر نحوی که باشد.
- بدهکارى که نمیتواند بدهی خودش را پرداخت کند و وام دریافتى را در گناه صرف نکرده باشد می تواند از زکات استفاده کند. بدین ترتیب، اگر در راه معصیت مال را صرف نموده باشد ، زکات به او تعلق نمیگیرد، مگر آنکه توبه کند، که در اینصورت از سهم فقرا به او داده مى شود نه از سهم غارمان. برخى دیگر از افراد در صورتیکه توبه کنند، دادن زکات به وى از سهم غارمان نیز جایز است. برخى، تنها در صورت توبه کردن پرداخت زکات از سهم سبیل اللَّه را به او جایز دانسته اند. البته اعتبار توبه در دادن زکات از سهم فقرا بنابر قول به اعتبار عدالت در فقیر است.
زکات فطره
مالی که پرداخت آن با شرایطی بعد از پایان ماه رمضان و با حلول عید فطر واجب می شود زکات فطره می گویند. مقدار آن برای هر نفر به میزان یک صاع( تقریباً سه کیلو) گندم یا جو یا خرما یا کشمش است و هر فرد مکلف وظیفه دارد این زکات را برای خود و افرادی که نان خور او هسنتد، بدهد. به جای هر یک از این ها میتوان قیمت آنرا نیز به فقیر داد.
زکات مال تجارت
مالی که انسان به عقد معاوضه مالک می شود و برای تجارت و منفعت بردن نگاه میدارد، احتیاط واجب آن است که با چند شرط، زکات آن را بدهد و آن یک چهلم است:
ـ مالک بالغ و عاقل باشد.
ـ به میزان سرمایه یا بیش از آن در تمام سال، خریدار داشته باشد، پس چنانچه در بخشی از سال خریدار به مقدار سرمایه اش، نداشته باشد، لازم نیست زکاتش را پرداخت کند.
ـ در تمام سال قصد منفعت بردن باقی باشد، پس درصورتی که از آن قصد در میان سال صرفنظر کند و به عنوان مثال قصد صرف آنرا در مؤونه نماید، زکات لازم نیست.
ـ از وقتی که قصد منفعت بردن بر آن مال کرده است یک سال گذشته باشد.
ـ مال لااقل به اندازه( ۱۵) مثقال طلای مسکوک یا( ۱۰۵) مثقال نقره مسکوک قیمت داشته باشد.
ـ مالک در تمام سال بتواند در آن تصرف کند.
شرایط واجب شدن زکات
۱. زمانی زکات در نه مورد قبل که گفتیم واجب می شود، که مال به مقدار نصاب برسد و آن مال شخصی انسان باشد و مالک آن آزاد باشد.
۲. انسان زمانی باید زکات را بدهد که بمدت دوازده ماه مالک گاو و گوسفند و شتر و طلا و نقره باشد ولی از اول ماه دوازدهم نمی تواند طوری در مال تصرف کند که این مال ازبین برود و در صورت تصرف کردن ضامن است و چنانچه بدون اختیار وی برخی از شرطهای زکات در ماه دوازدهماز بین برود زکات بر او واجب نیست.
۳. در صورتی زکات بر شخص واجب می شود که مال به مقدار نِصابی برسد که در زیر گفته می شود و مالک آن، باید بالغ و عاقل و آزاد باشد و توانایی تصرف در آن مال را داشته باشد. نصاب اموالی که ذکر شد به شرح زیر است:
الف:زمانی زکات گندم، جو، خرما و کشمش واجب مى شود که به مقدار ۸۴۷ کیلوگرم برسند و اگر این محصولات اکثراً از آب باران یا نهر آبیاری شوند، یک دهم و اگر اکثراً با آب چاه و شبیه آن آبیاری شوند یک بیستم و چنانچه از هر دو بطور مشترک استفاده شود، یک پانزدهم از آن محصول بعنوان زکات پرداخت می شود.
ب. شتر، دارای نصاب مختلفی است، زمانی که تعداد شتر به پنج برسد زکات آن یک گوسفند است و تا زمانیکه تعداد شتران به پنح نرسد زکات ندارد و بعد از آن به ازای هر پنج شتر یک گوسفند، اضافه می شود ولی اگر تعداد شترها به ۳۰ برسد زکات آن یک شتر است.
ج. نصاب اول گوسفند، برابر با چهل رأس است وزکات آن یک گوسفند میشود و تا زمانیکه تعداد گوسفندان به چهل نرسیده زکات ندارد. همچنین نصاب دوم گوسفند، معادل ۱۲۱ رأس است که مقدار زکات آن دو گوسفند می باشد. نصاب سوم گوسفند، برابر با ۲۰۱ رأس است که زکاتش سه گوسفند میشود و برای موارد بالاتر از آن، باید گوسفندان را صد تا صد تا حساب کند و یک گوسفند به ازای هر صدتاى آن ها بدهد.
د. نصاب گاو، معادل سی رأس می باشد، که زکات آن به مقدار گوساله ایست که داخل سال دوم شده باشد و زمانی که تعداد گاوها به چهل رسید زکات آن گوساله ماده اى است که داخل سال سوم شده باشد و اگر تعداد گوساله ها به شصت رسید، باید دو گوساله اى که داخل سال دوم شده است را بدهد.
ه. نصاب نقره، ۱۰۵ مثقال معمولى است که حدود ۴۸۴ گرم می شود و اگر نقره به مقدار ۴۸۴گرم برسد انسان باید به میزان ۵/۲ درصد نقره را زکات بدهد و هر ۲۱ مثقال معمولی که به این مقدار زیاد شود ۵/۲ درصد نقره ی اضافی را باید بعنوان زکات بدهد.
خ. نصاب طلا، بیست مثقال شرعی است که به قول معروف حدود هفتاد گرم می شود و در اینصورت زکات آن ۵/۲ درصد است و هر چهار مثقال شرعی که به آن زیاد شود، ۵/۲ درصد طلای اضافی را باید بعنوان زکات بدهد.
۴. وقتى زكات گندم و جو تعلّق مى گیرد كه عرفاً به آن ها گندم و جو گفته شود و وقتى زكات كشمش تعلّق مى گیرد كه به آن انگور گفته شود همینطور وقتى زكات خرما تعلّق مى گیرد كه عرب به آن تمر بگوید، و وقت دادن زكات در گندم و جو موقع جدا كردن كاه از دانه است، در خرما و كشمش موقعى است كه خشك شده باشند و اگر اداى زكات را از آن وقت بدون عذر با وجود مستحق تاخیر بیندازد، ضامن است.
۵. اگر در تمام سال صاحب گاو و گوسفند و شتر و طلا و نقره دیوانه باشد، زكات به وی تعلق نمیگیرد ولى درصورتی که در مقدارى از سال دیوانه باشد و سرانجام در آخر سال عاقل گردد اگر دیوانگیش بقدرى كم باشد كه مردم بگویند در تمام سال عاقل بوده، بنابر احتیاط باید زكات را پرداخت کند.
۶. درصورتی که انسان گندم، جو، خرما یا انگور را بخرد و بداند كه فروشنده زكات آنرا داده یا در پرداخت آن شك كند، چیزى بر وی واجب نیست و درصورتی که بداند كه زكات آنرا پرداخت نکرده چنانچه حاكم شرع معامله مقدارى را كه باید از بابت زكات داده شود اجازه ندهد معامله آن مقدار باطل است و حاكم شرع مقدار زكات را مىتواند از خریدار بگیرد و در صورتیکه معامله مقدار زكات را اجازه دهد معامله صحیح است و خریدار باید به حاكم شرع قیمت آن مقدار را بدهد و در صورتى كه نرخ آن مقدار را به فروشنده داده باشد مى تواند از وی پس بگیرد.
۷. اگر طلا و نقره یا چیز دیگرى را كه زكات آن واجب است قرض كند و یك سال نزد وی بماند، باید زكات آنرا بدهد و بر كسى كه قرض داده چیزى واجب نیست.
۸. چنانچه موقع تعلّق زكات گندم و جو و كشمش و خرما ـ كه در مسأله پیش گذشت ـ صاحب آن ها بالغ و عاقل و آزاد و متمكّن از تصرّف باشد، باید زكات آن ها را پرداخت کند ـ هر چند پیش از آن واجد تمام یا بعضى از این شرایط نباشد ـ و اگر فاقد یكى از این شرایط باشد باید زكات بپردازد.
۹. اگر صاحب گاو، گوسفند، شتر، طلا و نقره در مقدارى از سال مست یا بیهوش شود، زكات از او ساقط نمى شود و همینطور اگر موقعیکه زكات گندم و جو و خرما و كشمش بر وی واجب شده است، مست یا بیهوش باشد.
۱۰. مالى را كه از انسان غصب كرده اند و توانایی تصرّف در آنرا ندارد، زكات به وی تعلق نمیگیرد، ولى چنانچه غصب شده زراعت گندم و جو و درخت خرما و انگور باشد و درهنگام تعلّق زكات در دست غاصب باشد، هر موفع که به صاحبش بازگشت ـ بسته به احتیاط واجب ـ باید زكاتش را بدهد.
گردآوری: بخش مذهبی سرپوش
- 11
- 5