چکیده ای از بیوگرافی شهید سبیل اخلاقی
نام:سبیل اخلاقی
نام پدر:خان محمد
محل تولد:نیکشهر
تاریخ تولد:۱۳۵۳/۳/۶
محل شهادت:هورالعظیم
عملیات:اصابت ترکش
دین:اسلام
تاریخ شهادت: بهمن ۱۳۶۴
بیوگرافی شهید سبیل اخلاقی
شهید سبیل اخلاقی در خانه ی محقر روستایی خان محمد اخلاقی در چهارم خرداد ۱۳۵۳ در نیک شهر استان سیستان و بلوچستان در خانواده ای دیده به جهان گشود. پدر سبیل در زمان محرومیت جا مانده از دوران ستم حکومت شاهنشاهی، به شهرهای اطراف سفر میکرد تا رزق و روزی حلال برای خانواده اش به دست آورد. لذا سبیل، تنها مرد خانه محسوب میشد که به رشد عقلانی و اعتقادی، بیش از از همسن و سالهایش رسیده بود.
فعالیت های شهید سبیل اخلاقی
سبیل برای کمک به خانواده اش وقتی که تحصیلات ابتدایی خود را تمام کرد؛ در کار کشاورزی بهمراه مادرش مشغول شد و دیگر به تحصیلات خود ادامه نداد. سبیل با وجود سن کمش، پس از پیروزی انقلاب اسلامی به بسیج رفت و مشغول به فعالیت شد. او با تمام توان و علاقه در نگهبانی ها و مأموریت های محوله حضور داشت.
از ویژگی های بارز سبیل می توان به وفای به عهد بودنش اشاره کرد. او سعی میکرد که در محل خدمتش بدون این که تأخیر کند؛ حضور یابد. سبیل اخلاقی به امام خمینی( ره) و کشورش علاقه وافری داشت.
جبهه رفتن سبیل از زبان مادرش
مادر شهید سبیل اخلاقی، خاطره ای درخصوص فرزندش بیان کرد :شهید سبیل اخلاقی در غروب یکی از روزهای آذر سال ۱۳۶۴ نزد من آمد و گفت:« مادر جان می خواهم در جبهه حاضر شوم.» ولی من با حرفش مخالفت کردم و گفتم که تو تنها فرزند پسر من هستی و در حال حاضر ، جز تو و سه خواهرت کسی را ندارم. اما او به من گفت:« مادرم تحت هر شرایطی باید به جبهه بروم و اگر خداوند بخواهد؛ احتمالا به شهادت می رسم. من شهادت را دوست دارم. پیروزی ما در جنگ به خاطر شهادت و ریختن خون امثال من است». سبیل می گفت:« درصورت مقابله نکران ما با دشمن متجاوز، او به خاک کشورمان جسارت میکند. من با شرکت در بسیج محله به سپاه خواهم رفت. شما بیدار بمانید تا من برگردم.» او در حال جمع کردن لباس هایش این سخنان را می گفت و سپس بسوی مقر سپاه حرکت کرد.
من هم چشم به راه پسرم( در آن زمان ) تا ساعت یک بعد از نیمه شب بودم ولی هر چه انتظار کشیدم، پسرم برنگشت تا این که خوابم برد و با صدای اذان از خواب بیدار شدم.
وقتی که نمازم را خواندم به دخترانم گفتم:« شما صبحانه درست کنید و بخورید، من به سپاه می روم و در مورد سبیل از انها سۆال میکنم که آیا از سپاه آمده است یا نه؟» در سپاه، سراغ سبیل را از آنها گرفتم. آن ها در جواب به من گفتند:« چنین شخصی اینجا نیامده است». من هم به طرف خانه با ناامیدی برگشتم و چشم به راه و منتظر سبیل، در حیاط خانه نشستم. در این زمان ، یکی از آشنایان با دیدن من پرسید:« چرا این جا نشسته ای؟ منتظر کسی هستی؟!» من در جواب به او گفتم:« منتظر سبیل هستم. او از دیشب تابحال به خانه نیامده است».
در همین لحظه به من گفت:« مگر نمیدانی که دیشب ساعت ۱۲، تعدادی از رزمندگان از نیکشهر به طرف جبهه رفتند، من دیدم که آنها حرکت کردند.»
یکی از خانم های فامیل، پس از رفتن سبیل به من گفت:« بیا تا با هم به دنبال سبیل برویم». به او گفتم:« نه من نمی آیم، او را به خداوند سپرده ام، هر چه خدا بخواهد همان می شود»
نامه های سیبیل برای مادرش
شهید سبیل اخلاقی برای مادرش از جبهه دو نامه با این مضمون فرستاده بود که مادرم از بابت شهید شدنم ناراحت نشوید. برای من گریه نکنید و دعا در حق اسلام و رزمندگان اسلام و انقلاب کنید. اینک وضعیت جسمی من خوب است و این جا نسبت به خانه برای من بهتر است. من، دعاگوی شما هستم و نیازمند دعای شما هستم و از تمام زحماتت تشکر می کنم؛ چون شما حق بسیاری به گردن من داری. مادرم شیرت را حلالم کن و مرا درصورت شهید شدنم ببخش. در زمانیکه مرا تشییع جنازه می کنند؛ بگویید شهیدان زنده اند الله اکبر نگویید مرده اند الله اکبر، شهیدان در پیشگاه خداوند روزی می خورند.
سخنان رهبر در مورد شهید سبیل اخلاقی
سخنان رهبر معظم انقلاب درخصوص شهید سبیل اخلاقی به این صورت است:وقتی که برای دفاع از جمهوری اسلامی، یک بچه ۱۱ ساله سُنی به شهادت میرسد؛ این خبر در سیستان و بلوچستان، بزرگترین خبر وحدت و همدلی شیعه و سنّی به شمار می رود.
ماجرای خبر شهادت سبیل به پدرش
پدر شهید سبیل اخلاقی چنین گفت:پس از گذشت ۴۵ روز، شبی حس عجیبی داشتم؛ در آن شب، خوابم نمی برد تا این که مرا از بلندگوی زندان صدا زدند و به من، خبر آزادی ام را دادند، به جناب سروان گفتم:« علت آزاد کردنم چه بود؟» او به من گفت:« پسرت به درجه ی شهادت نائل آمده؛ باید بروی و او را شناسایی کنی».
مرا به سردخانه ای بردند؛ وقتی که به بالای سر« سبیل» رفتم؛ از بویش توانستم او را بشناسم، در کنار پیکر بی جانش اصلاً اشک نریختم. اطرافیانم گفتند:« بچه ات شهید شده، چرا گریه نمی کنی؟» در جواب به آنها گفتم:« او برای حفظ ناموس به جبهه رفت، برای چه گریه کنم؛ من راضی به رفتنش بودم حتی اگر جنازه اش را برایم نمی اورند».
همرزمان سبیل می گفتند:« با وجود کم سن و سال بودن سبیل، او همیشه شجاعانه در درگیری ها می ایستاد و در زمانی که برای نماز خواندن رفته بود؛ تیر به سینه اش اصابت کرد و پس از انتقالش به شهر تهران، در روز نهم بهمن ۱۳۶۴ در بیمارستان به درجه ی شهادت نائل آمد».
نشانی مزار شهید سبیل اخلاقی
روستای گالینک نیکشهر
گردآوری: بخش مذهبی سرپوش
- 10
- 1