پنجشنبه ۲۷ دی ۱۴۰۳
کد مقاله: ۹۵۰۷۰۰۰۳۴

سعید صادقی:سعید قبل از شهادت شهید شد/در روزنامه جمهوری رفتار خوبی با جانبزرگی نشد

آرم صفحه جبهه و جنگ روزنامه جمهوری اسلامی را سعید جانبزرگی طراحی کرد اما رفتار خوبی با او نکردند. به طوری که از سعید خواهش کردم دیگر پایش را آنجا نگذارد. صفحه جبهه و جنگ روزنامه جمهوری اسلامی مدیون جانبزرگی است.

 

به گزارش خبرگزاری فارس، سعید صادقی از عکاسان به نام جنگ تحمیلی است که از نزدیک با شهید سعید جانبزرگی آشنا بوده است. وی در مورد این شهید عزیز می‌گوید:

 

*قبل از این که شهید شود، شهید شده بود

سعید یک فرشته بود؛ فرشته­‌ای که به ­سرعت از کنار ما گذشت. قبل از این که شهید شود، شهید شده بود؛ کاراکتر و نگاهش، همه چیزش متفاوت بود. اولین بار او را در بدترین موقعیت جنگی دیدم. شکست خورده بودیم. با خستگی شدید و دهانی کف کرده، مسیری طولانی­ را از منطقه به طرف کانال ماهی فرار کردم. خیلی دویدم. از شدت ترس شاید نزدیک به بیست کیلومتر راه را دویدم. هوا بسیار گرم بود. مرداد ماه بود؛ عملیات رمضان. وضع وحشتناکی بود؛ هلی­کوپترها با گلوله‌­های k75 نفر را می­زدند. در مسیر، تعداد زیادی از بچه­‌ها شهید شدند. همه تکه­‌تکه می­‌شدند!

 

شانزده سالش بود. وقتی چهره او را دیدم، احساس آرامش کردم. احساس کردم خداوند کنار او ایستاده است و دارد به من آرامش می‌­دهد. در آن گرمای شدیدی که به هرچه دست می‌زدی گداخته بود، به من نوشیدنی خنکی داد! آن روز سعید خنک­‌ترین نوشیدنی را در زندگی­‌ام به من داد. تصویر او را در آن روز، هنوز در ذهن دارم. همیشه او را با این خاطره و با این تصویر به­ یاد می­‌آورم.

 

*نگاه ما در عکاسی با سعید فرق داشت

سعید انسانی نجیب، شریف و متدین بود. بعدها که به هم نزدیک­تر شدیم، فهمیدم خیلی دوست دارد با زبان عکاسی روابط اجتماعی‌اش را گسترده کند. آنقدر مستعد بود که این زبان را خیلی سریع یاد گرفت. او آنقدر علاقه­‌مند بود که در من ذوقی عجیب برای یاد دادن، ایجاد کرد و این اتفاق افتاد؛ عکاسی را به خوبی یاد گرفت، ولی احساس می­‌کردم خیلی چیزها هست که می‌­توانم از او یاد بگیرم؛ چون من از جنس عکاسی به او آموزش می­‌دادم، ولی او نگاه بالاتری به این فن و زندگی داشت. آنقدر که من از او یاد گرفتم، به او آموزش ندادم؛ خودش همه­ چیز داشت. وقتی عکس­هایش را دیدم، فهمیدم خیلی از ما جلوتر است؛ چون نگاهش، نگاه نو و انسانی­ تری بود. نگاهش عبادت­گونه بود؛ اما نگاه ما، نگاه یک عکاس به واقعه بود. این خیلی تفاوت دارد.

 

*کاش مسئولان ما سعید جانبزرگی‌ها را درک می­‌کردند

سعید جانبزرگی نمونه یک رزمنده به تمام معنا مخلص بود. این اخلاص در ذره ­ذره نفس­‌هایش وجود داشت. من همه­ چیز را در عکاسی می­ دیدم، او به همه ­چیز بالاتر از عکاسی نگاه می­‌کرد. خیلی بالاتر از ما بود؛ چون تنها عکاس نبود. ذره‌­ای از نفسش به­ هر جا می­‌رسید، شکوفا می‌شد؛ حتی اگر کویر بود، گلزار می‌شد؛ یعنی هر کس کنار سعید قرار می‌­گرفت و با او هم نفس می­‌شد، این هم‌­نفسی روی شخصیتش اثر می­‌گذاشت؛ پاک و نجیب بودن، وجدان داشتن و دغدغه­ مندی از ویژگی­‌های بارز او بود. دغدغه‌مند بود؛ ولی نه به معنی عجول و حریص بودن، بلکه شخصیتش به انسان آرامش می‌داد. آرامشی که برای خدا باشد. کاش مسئولان ما سعید جانبزرگی‌ها را درک می­‌کردند تا جامعه ما به این جنگل حیوانی تبدیل نمی‌­شد. اگر مسئولین ما ذره‌ای از نفس شهید جانبزرگی‌ها را داشتند، جامعه­‌ای نجیبانه و شریف داشتیم و در نهایت همبستگی ملی قوی‌تر می­شد.

 

*دیدن او برای هر کسی لذت­ بخش بود

هر کس در بدترین شرایط جانبزرگی را نگاه می­‌کرد، افتخار بزرگی نصیبش می‌شد؛ چون از طریق معنویتی که در وجودش بود، به خدا متصل و برکاتش برای این سرزمین بیشتر می‌شد. یعنی سعید جانبزرگی تنها جنبه ایدئولوژیکی قضیه را نداشت. نفسش این آب و خاک را سیرآب و ما را به خدا متصل می‌کرد. هیچ‌وقت غرور در وجودش نبود. لبخندش فرشته‌گونه بود. در بیمارستان تا لحظه‌ای که از دنیا رفت، بالای سرش بودم. پیش از آن نیز در طول دوران دانشگاه با هم بودیم. همان حسی که در میدان جنگ داشت، پس از جنگ، در شهر هم داشت؛ یعنی هیچ­گاه غفلت از یاد خدا را در او حس نمی­‌کردی؛ آن خدایی که برای بنده‌­اش برکات می‌­آورد و زندگی را زیبا می­کند! دیدن او برای هر کسی لذت­بخش بود. همیشه با خودم فکر می­‌کنم چقدر او برای خانواده‌­اش زیبایی داشت

 

*مسیح مهاجری رفتار خوبی با ایشان نداشت

آرم صفحه جبهه و جنگ روزنامه جمهوری اسلامی را سعید جانبزرگی طراحی کرد. متاسفانه آقای مسیح مهاجری رفتار خوبی با ایشان نداشت. اما سعید انسان افتاده­‌ای بود. همیشه سرش پایین بود و چشم در چشم کسی نمی­‌دوخت. در روزنامه رفتار خوبی با ایشان نکردند. به طوری که از او خواهش کردم دیگر پایش را آنجا نگذارد. صفحه جبهه و جنگ روزنامه جمهوری اسلامی مدیون جانبزرگی است. ارتباطی که او در زمان جنگ و پس از آن، با جبهه­‌ها پیدا کرده بود، کم ­نظیر بود. کارکنان صفحه جبهه و جنگ، مثل آقای سعید علامیان، آقای علی عظمائیان و شهید سعید جانبزرگی با تمام اخلاصی که داشتند، این صفحه را به پُر خواننده ­ترین صفحه جبهه و جنگ در طول دوران جنگ و سال­های پس از آن تبدیل کردند. ما در حاشیه بودیم.

 

*هیچ وقت نمی­‌توانستید سعید جانبزرگی را بدون خدا ببینید

جانبزرگی در طول زندگی‌­اش اثرگذار بود؛ چه بر انسان­ها، چه بر فضاهایی که شکل می‌داد. بدون اینکه شعار بدهد رفتارش، نگاهش، غرورش، گویش و حرکاتش انسان را دگرگون می­‌کرد؛ انسان را به خدا متصل می­‌کرد؛ خیلی ساده! هیچ وقت نمی­‌توانستید سعید جانبزرگی را بدون خدا ببینید. دنبال قدرت و ثروت هم نبود. تمام کسانی که او را دیده­‌اند، احساس کرده­‌اند که با یک فرشته در تماس بوده‌­اند.  

 

*بسیار برایم عجیب بود!

وقتی که او شهید شد، انبوه جمعیتی که برای تشییع جنازه به پادگان لشگر ۲۷ محمد رسول الله(ص) آمده بودند، بسیار برایم عجیب بود! در آن جمعیت همه نوع آدمی می­شد دید. با هر نوع تفکر و پوششی! دانشجویانی که به مراسم او آمده ­بودند، شاید برای مراسم رئیس دانشگاهشان نمی­‌رفتند؛ سعید جانبزرگی برایشان بسیار مهم بود. چون انسان شریفی بود. همه این­ها به‌خاطر شخصیت پاک و نجیب او بود. سعید جانبزرگی هنوز هم در افکار همه آن­ها باقی مانده است. با این حال او هنوز ناشناخته مانده­.

 

*هم‌سنگرانش در شناساندن سعید موظفند

در مورد ایشان تابه‌حال کسی تمرکز کافی نداشته است؛ حتی هم‌سنگرانش که در شناساندن ایشان موظفند. نه به­ خاطر این که او شهید جانبزرگی است، بلکه به خاطر خصلت زیبایی که داشت. خصلت زیبای یک انسان متدین از طریق نفسش در جامعه احساس می­شود. درست به همین دلیل است که او برای جامعه­‌اش اثرگذار بود. در یک کلام باید او را به­ خاطر خصلت زیبای انسانی­اش به همه شناساند.

 

 

  • 17
  • 5
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
ویژه سرپوش