او سال گذشته« با خورشید طلوع کن» را وارد بازار کتاب کرد و چندی پیش هم « عاشقی در کما» در انتشارات اوستای پارسیان بهچاپ رسید. بهمناسبت انتشار اثر اخیر با وی به گفتوگویی کردهایم که در ادامه میخوانید.
چطور شد که سراغ ادبیات رفتید و آن هم رمان؟
حدود ۳۰سال است که در محیطهای فرهنگی بهعنوان گرافیست، طراح و صفحهآرا مشغول کار هستم و در طول این سالها همیشه با نویسندگان در ارتباط بودهام؛ نوشتههایشان را میخواندم و سعادت گفتوگوی رودررو را با ایشان داشتهام. خیلی از اوقات میتوانستم جملاتشان را ویرایش کنم ولی بهخودم اجازه اظهارنظر نمیدادم چراکه آنها نویسنده بودند و من گرافیست؛ نباید در حوزه آنها دخالت میکردم! روزی یکی از نویسندگان مجله گفت: برای ویژهنامه سالنو شما هم چندخطی برای خوانندگان بهعنوان گرافیست مجله بنویسید.
من هم نوشتهام را با این جمله شروع کردم، من نویسنده نیستم ولی... بعد از اینکه مسئول صفحه نوشته مرا خواند با تعجب گفت: خوب است نویسنده نیستی اگر بودی چه میکردی؟! شاید همین جمله او باعث شد به خودم جرات بدهم و بهسراغ نوشتن رمان، که همیشه از خواندنش لذت میبردم بروم. با ادبیات بیگانه نبودم. از نوجوانی با محمود حکیمی و عزیز نسین آشنا بودم. در هر فرصتی مطالعه میکردم و سبکهای نوشتاری استاد دولتآبادی و نادر ابراهیمی را بسیار دوست داشتم، حس قلم را از نوشتههای ساده و لطیف رویا زاهدنیا آموختم. در نوشتن و خلق اثر، کتابهای آقای جمال میرصادقی برای هر نویسنده نوقلمی راهگشاست، آنها را بهدقت مطالعه کردم و با تکنیکهای نوشتن آشنا شدم.
رمان اولتان «با خورشید طلوع کن» بود؛ حالا درباره آن چه نظری دارید، آیا از انتشار آن راضی هستید؟
اولین رمانم را با اتفاقات واقعی(رئال) شروع کردم، تمام رخدادهای این کتاب واقعی هستند. همین امر جذابیت آن را بالا برد. تقریبا هر پنج صفحه یک اتفاق میافتد و خواننده را درگیر میکند. سعی کردم از دو تکنیک نگاه به گذشته (فلاشبک) و روش داستان در داستان مثل (هزارویکشب) استفاده کنم. رمان در حوزه جوانان نوشته شده و عاشقانهای نجیب است. اگر شخص جوانی هنگام مطالعه کتاب، جملات و نکتههایی که نویسنده قصد رساندنش را دارد نشاندار (هایلایت) کند، در انتها از کتاب راضی خواهد بود.
داستان رمان در یک فضای سنتی از سال ۱۳۴۰ شروع میشود و تا مهاجرت اجباری به استرالیا ادامه پیدا میکند. «با خورشید طلوع کن» نامی بود که برای این رمان ۲۷۰ صفحهای انتخاب کردم. اگر صد سال دیگر هم به سنگ قبرم بزنند و نظرم را بخواهند میگویم: رمان اولم همه احساس من است.
- 16
- 4