این نویسنده و پژوهشگر گفت که چند روز قبل به سایت دیجی کالا مراجعه کردم و دیدم چاپ سوم کتاب «شب ایگوانا» نوشته تنسی ویلیامز با ترجمه من برای فروش گذاشته شده است؛ در صورتی که ناشر این کتاب نه برای تجدید چاپ من را خبر کرده، نه تلفنی زده و نه حق و حقوقی پرداخت کرده است. این بیاخلاقی است و فضای نشر ما پر است از این بیاخلاقیها. نویسندگان مظلوماند. ناشران کتابهای آنها را تجدید چاپ میکنند، بدون اینکه نویسنده باخبر شود. تیراژها را اشتباه میزنند که حق مولف را ندهند و هیچ جایی هم برای گرفتن حق ما وجود ندارد.
او افزود: بیاخلاقی و تقلب ناشران را از گذشته شاهد بودهام. همیشه هم همینطور بوده و نویسندگان و مولفان همیشه در برابر ناشر مظلوم بودهاند و کسی هم نیست که به داد آنها برسد. نویسندگان هم ماخوذ به حیا هستند و چیزی نمیگویند. حرف من هم به خاطر ارزش مادی کتاب نیست و اصلا درآمد من از طریق فروش کتابهایم نیست، اما واقعا سوال این است که مسئول رسیدگی به حقخوریهای ناشران از نویسندگان و مولفان کیست؟ چرا ارشاد جایی برای رسیدگی به این مسائل ندارد؟ به که باید شکایت کرد؟
این گله و انتقاد از برخی ناشران به مسعود خیام محدود نیست و اهل قلم پیشتر بارها به این شیوه ناشران آثارشان به صورت رسمی و غیررسمی اعتراض کردهاند، اما در همچنان بر همین پاشنه میچرخد. برای مثال همین اوخر هوشنگ ابتهاج در گفتوگویی به انتشار کتاب «بانگ نی» توسط ناشر کتابش اعتراض کرد و از آنها با عنوان کاسب نام برد. پیشتر هم بسیاری دیگر از نویسندگان از تقلب و بدعهدی ناشران گفته بودند که بعضی از آنها رسانهای شده بود و برخی دیگر هم ترجیح دادند موضوع رسانهای نشود.
خشایار دیهیمی هم دل پری از ناشران دارد. او در همینباره گفته بود: مشکلات مؤلفان با ناشران مربوط به مسائل بعد از چاپ کتاب است. برخی از ناشران پس از تمام شدن نسخههای چاپ اول کتاب دیگر حاضر نیستند کتاب را به چاپ دوم برسانند و آن را به شکل ریسو چاپ میکنند تا مجبور به پرداخت حقوق مؤلف نشوند.
این مترجم درباره مشکلات موجود در قراردادهای نشر بین مؤلفان و ناشران اظهار کرده بود: به نظر من مؤلفان و ناشران در بخش قراردادهای نشر خیلی مشکلی ندارند، چون آنها برای انتشار یک کتاب به طور طبیعی توافق میکنند و مثل همه قراردادهای دیگر، ناشر و مؤلف هم آزادند در صورت نپذیرفتن شرایط به سراغ ناشر دیگری بروند و کتاب خود را با شرایط دیگری به چاپ برسانند، اما در این عرصه مشکل در جای دیگری پیدا میشود که بسیار هم ویرانکننده است و به مسائل بعد از انتشار کتاب مربوط میشود. به طور مثال مؤلف و ناشر برای چاپ کتاب با هر شرایطی به توافق میرسند و کتاب چاپ میشود، اما در ادامه ناشران به قرارداد پایبند نمیمانند و جایی هم برای پیگیری موضوع وجود ندارد.
دیهیمی هم مانند مسعود خیام به نبود ارگان و متولی رسیدگی به حقوق مولفان در مقابل ناشران اشاره کرده و گفته بود: در رابطه با مشکلاتی که خود من با ناشران داشتهام، بسیار پیش آمده که از طریق قوه قضاییه، اتحادیه ناشران و وزارت ارشاد مشکلم را پیگیری کردهام، اما به هیچ نتیجهای نرسیدهام و این پیگیریها باعث نشده که حقوق من به عنوان یک مؤلف یا مترجم رعایت شود. بنابراین وقتی ناشر به تعهد خود عمل نمیکند، دست مترجم و مؤلف به این دلیل که هیچ نهادی برای پیگیری وجود ندارد، بسته است.
او افزوده بود: با توافق مؤلف و ناشر، کتابی در تیراژی مشخص چاپ میشود، اما معمولا پس از مدتی از سوی ناشر تقلب صورت میگیرد. این تقلب هم به این شکل است که ناشر کتابها را به جای اینکه به صورت افست چاپ کند، به صورت ریسو چاپ میکند. ناشر در این شیوه بعد از پایان یافتن تیراژ مورد توافق بین خود و مؤلف که در قرارداد برای آن توافق شده است، کتاب را به شکل ریسو منتشر میکند، اعلام نمیکند که کتاب به چاپ دوم رسیده است و در اینجا حق و حقوق مؤلف نادیده گرفته میشود. همچنین در قراردادهای نشر و با توافق طرفین معمولا تاریخی برای پرداخت حقوق مؤلف درنظر گرفته میشود، اما به دلایل مختلف این حق و حقوق رعایت نمیشود و برای مثال تا به حال برای خود من این موضوع برای بیش از ۴۰ کتابم رخ داده است.
- 15
- 1