به گزارش مهر، کتاب «من اسپارتاکوس هستم» با عنوان فرعی (ساختن یک فیلم، دور زدن فهرست سیاه) نوشته کرک داگلاس به تازگی با ترجمه محمداسماعیل فلزی توسط انتشارات ققنوس منتشر و راهی بازار نشر شده است. نسخه اصلی این کتاب در سال ۲۰۱۲ چاپ شده است.
کرک داگلاس یکی از بازیگران سینمای کلاسیک آمریکا و جهان و متولد سال ۱۹۱۶ است. داگلاس پدر مایکل داگلاس و هنوز هم در قید حیات است. والدین کرک مهاجران یهودی بودند که از بلاروس امروزی به آمریکا رفتند.
او در زندگی نامه اش که با نام «پسر مرد ضایعات فروش» منتشر کرده، می نویسد: پدرم که در روسیه تاجر اسب بود، وقتی به آمریکا آمد اسب و و ارابه ای خرید و به شغل خرید و فروش آهن قراضه و ضایعات رو آورد. حتی در خیابان ایگل که فقیرترین منطقه شهر بود و همه خانواده های ساکن آن با فقر دست و پنجه نرم می کردند، شغل اسقاط فروشی در پست ترین مرتبه درآمد قرار داشت و من پسر چنین کسی بودم.
کرک داگلاس که با نقش های ماندگاری در فیلم های اسپارتاکوس، آخرین قطار گان هیل، وایکینگ ها، راه های افتخار و ... در تاریخ سینمای جهان تبدیل به یک چهره و ستاره شده، با معرفی لورن باکال وارد سینما شد.
او می نویسد: راز موفقیت در بازیگری داشتن عزم جدی و به کار بستن آن است. باید بدانید چگونه عمل می کنید و بر خود مسلط باشید و به کاری که انجام می دهید، عشق بورزید. البته در بازیگری شانس هم نقش دارد.
داگلاس، سبک و روش خاص خود را داشت و اوج گیری ناگهانی او در جمع بازیگران بزرگ، را با پیشرفت جک نیکلسون مقایسه می کنند. او پس از «اسپارتاکوس» تقریبا در هیچ فیلم مهم و تاثیرگذاری بازی نکرد و کارنامه هنری اش رو به افول رفت.
این بازیگر در سال ۱۹۹۵ برای پنجاه سال حضور و فعالیت در سینما، برنده جایزه اسکار شد. او در سال ۱۹۹۹ و ۲۰۰۱ جوایز یک عمر دستاورد موسسه فیلم آمریکا و مدال ملی هنر را از آن خود کرد.
کرک داگلاس علاوه بر بازیگری، نویسنده هم هست. او در ایام بازنشستگی، کتاب های مختلفی از دوران بازیگری و فعالیت های سینمایی اش نوشته که در کنار چند رمان، به چاپ رسیده اند. از جمله این کتاب ها می توان به «پسر مرد اسقاط فروش»، «رقص با شیطان»، «هدیه»، «آخرین تانگو در بروکلین»، «آینه شکسته»، «قهرمان های جوان کتاب مقدس»، «صعود از کوه: کوشش من برای یافتن معنای زندگی»، «سکته مغزی توام با خوش شانسی ام»، «نگاهی به نود سال زندگی توام با عشق و آموختن»، و؛ «من اسپارتاکوس هستم» که با پیشگفتاری از جورج کلونی به چاپ رسیده است.
در قسمتی از کتاب «من اسپارتاکوس هستم» می خوانیم:
اخذ امتیاز ساخت فیلم از این کتاب خطر چندانی نداشت. اما استخدام فارست در مقام نویسنده فیلمنامه هزاران دلار خرج داشت. قمار اصلی این بود. اما یونایتد آرتیستس مصرانه از من می خواست فیلم دیگری بسازم. آن ها قول پشتیبانی داده بودند.
با غرور آمیخته با خوش بینی گفتم: «ادی، قرارداد رو ببند. این طوری صد دلار جلو می افتیم.»
با شروع سال ۱۹۵۸ به نظر می رسید اوضاع برای من بر وفق مراد است.
فیلم وایکینگ ها تابستان آن سال پرده سینماها را تسخیر کرد.
من نامزد بازی در دو فیلم دیگر نیز شدم: آخرین قطار گان هیل (فیلمی با کارگردانی جان استرجز و بازی آنتونی کویین) و مرید شیطان (فیلمی بر اساس داستانی آمیخته با جنگ و انقلاب از کمپانی برت لنکستر). قرار بود برای ساخت این فیلم من و برت با سر لارنس اولیویه شریک شویم.
کار کرک داگلاسِ بازیگر داشت خوب پیش می رفت.
اما کرک داگلاس تهیه کننده و سرمایه گذار مشکلاتی پیش رو داشت.
معلوم شد خوش بینی توام با غرورم درباره پشتیبانی آرتور کرایم و یونایتد آرتیستس برای ساخت فیلم اسپارتاکوس بنیاد استواری ندارد. در ۱۳ ژانویه تلگرام تعجب آوری از آرتور دریافت کردم...
- 17
- 5
