![کتاب و ادبیات،خبرهای فرهنگی،اخبار فرهنگی اخبار فرهنگی,خبرهای فرهنگی,کتاب و ادبیات](https://media.sarpoosh.com/images/9609/96-09-c22-9.jpg)
«سیاهکل غلغله بود، وسط شهر جلوی منبع آب، روبروی منزل کاظم دهپور، وسط شالیزارِ محمدرضا دهپور که در دوران دانشآموزی وقتی پاییز زمینش خشک میشد، با احمد و محمود و وحید و حمید و شهری بهروز و بهزاد و اکبر و اصغر و بیژن و نوشیروان رز، فوتبال بازی میکردیم، فرودگاه برای هلیکوپتر درست کرده بودند.
گروهان، گروهان ژاندارم و سرباز از زمین و هوا به گیلان و سیاهکل فرومیریختند! و نظامیان از آدمهای سیاهکل افزون شده بودند و شروع کرده بودند به تفتیش ردِ پای چریکها در خانه به خانه خانههای لیش، مهربون، شاغوزلات و هرجایی که مشکوک بودند...»؛ این بخشی از کتاب «داستان سیاهکل» ناصر وحدتی است که بهتازگی چاپ پنجمش از سوی نشر نگاه منتشر شده است. «داستان سیاهکل» شامل دو بخش است که پیش از این به دلایلی این دو بخش به طور مجزا منتشر شده بودند اما در چاپ پنجم این دو بخش در کنار هم منتشر شدهاند.
بخش اول کتاب «خوندشت» نام دارد و آنطور که خود وحدتی توضیح داده، بر اساس زندگی مردمان ٨٠ سال پیش گیلان با آمیزهای از اخلاق، فرهنگ، موسیقی، رنگ، عشق و مرگ نوشته شده است. بخش دوم کتاب نیز «روی خوش زندگی» نام دارد که در آن با زبانی دیگر با المانهای بیشمار به حضور و شکلگیری مدرنیته در گیلان پرداخته شده است. به این ترتیب «داستان سیاهکل» را میتوان در زمره ادبیات گیلان قرار دارد.
این کتاب داستانی خاطرهگونه است که بر اساس مستندات و تجربه زیسته نویسنده نوشته شده است. در این میان نکته جالب روایتی است که وحدتی از واقعه سیاهکل و عملیات چریکها به دست داده است. خود او دراینباره نوشته: «آن بخش از حماسه نوزدهم بهمن ١٣٤٩ سیاهکل را، که جلوی چشمان من اتفاق افتاد، قیامی روشنفکری- دانشجویی و گیلانی تلقی کردهام، زیرا که بهرغم حضور چند رزمنده از شهرهای دیگر ایران، بیشتر جانبرکفان این گروه گیلانی و بهویژه لاهیجانی بودند.
در این کتاب با کنارزدن شانههای بسیاری از آدمها، ورقزدن بسیاری از کتابها، ورقپارهها و روزنامهها به عاشقترین انسان این بخش رسیدهام. او را در حیاط مدرسهای در سیاهکل یافتهام که گفت نامم ایرج نیری است». عملیات چریکی سیاهکل اگرچه با شکست همراه شد اما بهعنوان نقطه عطفی در مبارزات پیش از انقلاب مطرح است و تاکنون زیاد درباره آن نوشته و گفتهاند اما در «داستان سیاهکل» از نزدیک به روایت این واقعه پرداخته شده و واقعیتهایی از ماجرا به شکل داستانی تصویر شده و از این نظر روایت وحدتی متفاوت از دیگر نوشتههای موجود است.
در بخشی دیگر از کتاب میخوانیم: «در اولین اتاق دست چپ، سروان با سیمایی پر از اخم و کینه بازجویی را شروع کرد کاغذی را برداشت، چیزی نوشت و سپس آن کاغذ را داد به من! خواندم دیدم نوشته است نام و نام خانوادگیات را بنویس! من علاوه بر اینها نوشتم کارمند بانک هستم و نوشتم منزل ما هم در لیش است! و او کاغذ را از من ستاند دوباره چیزی نوشت و داد به من! دیدم نوشته است: هویت شما محرز است! لطفن مفصل توضیح بدهید که انگیزه آشنایی شما با ایرج نیری چه بود؟... ایرج نیری، معلم مدرسه شاقوزلات آبادی بالای لیش، لاهیجانی و از سران اصلی دسته جنگل و نهضت سیاهکل بود که سه روز پیش از حمله همرزمان او به پاسگاه سیاهکل، دستگیر شده بود...».
- 10
- 2