![مهدی غبرایی مهدی غبرایی,اخبار فرهنگی,خبرهای فرهنگی,کتاب و ادبیات](https://media.sarpoosh.com/images/9609/96-09-c03-216.jpg)
به گزارش اعتمادآنلاین،تازهترین ترجمه مهدی غبرایی هفته گذشته وارد بازار کتاب شد؛ رمان «چوب نروژی» نوشته هاروکی موراکامی که توسط نشر نیکا منتشر شد. اما داستان انتشار این ترجمه چندان تازه نیست. غبرایی این رمان را شش سال پیش ترجمه کرده و این کتاب پنج سالی را برای مجوز انتشار منتظر مانده است. اینها را مهدی غبرایی در گفتوگو با «اعتمادآنلاین» میگوید. «چوب نروژی» کتابی است که اگر چه در دولت دهم برای مجوز ارائه شد اما بیشترین انتظار را در دولت یازدهم کشیده است: «این کتاب پنج سال ماند تا لطف کردند و مجوز انتشارش را صادر کردند. برای مجوز هم همان ایرادهایی را گرفتند که میشد همان پنج سال پیش گرفت. این را هم در نظر بگیرید که چهار سال و نیم از این زمان در دولت کنونی بوده است.»
غبرایی درباره ممیزیهایی که در «چوب نروژی» مجبور به اعمال آنها شده هم اینطور توضیح میدهد: «این کتاب از همان ابتدا و وقتی برای مجوز ارائه شد ممیزی خورد. من بارها حضوری رفتم و صحبت کردم. گفتم متاسفانه ما خودمان سانسورچی شدهایم و خودمان از کتابهای خودمان حذف میکنیم، اما با این حال باز حذفهای دیگری هم در طول این سالها صورت گرفت.»
ترجمه دیگر این مترجم که قرار است در آینده نزدیک منتشر شود هم داستانی شبیه به «چوب نروژی» دارد. کتاب «این ناقوس مرگ کیست؟» نوشته ارنست همینگوی قبلا با نام «زنگها برای که به صدا درمیآید» منتشر شده است و حالا این کتاب با ترجمه غبرایی در راه است. اما تاریخ ترجمه غبرایی از این کتاب به سال ۸۵ برمیگردد. مجوز این کتاب بعد از یازده سال صادر شده و در هفتههای پیش رو توسط نشر افق منتشر میشود.
اما دو ترجمه دیگر مهدی غبرایی یعنی «سنگ صبور» و «آلیس در سرزمین عجایب» هم همچنان منتظر صدور مجوز هستند و این مترجم حاضر نیست در مورد این دو ترجمه کوتاه بیاید: «رمان «سنگ صبور» از عتیق رحیمی ۱۲۰ صفحه است و پیشنهاد کردند حدود بیست صفحه را حذف کنم. من تا زنده هستم این کار را نخواهم کرد و اجازه چنین کاری را هم نخواهم داد. این حذفیات به کتاب لطمه میزند. ضمن اینکه من خودم هر چیزی را لازم میدانستم حذف کردم و این حذف بیرویه از نظر من قبال قبول نیست.»
به گفته غبرایی ماجرای رمان «آلیس در سرزمین عجایب» در پیشنهاد حذفیات برای صدور مجوز نسبت به «سنگ صبور» دردناکتر و غیرمنطقیتر است: «به من گفتهاند که دو فصل از کتاب را که ورقهای بازی جزء شخصیتهای آن است حذف کن، آن هم در حالی که این کتاب پیش از این در ایران ترجمه و منتشر شده است. این ترجمه از نظر من حسنها و اشکالاتی داشت که تصمیم گرفتم در نهایت ترجمه بهتری ارائه دهم. این کتاب حدود چهار سال در انتظار مجوز مانده و به من پیشنهاد حذفیاتی را دادهاند که گفتم.»
این مترجم با اشاره به اینکه حذفیات پیشنهادی ارشاد اصول و منطق خاصی ندارد گفت: «به نظر میرسد قرار است با این پیشنهادات جلوی انتشار کتاب را بگیرند. دلیل دیگری درباره چنین پیشنهادهایی به ذهن من نمیرسد. ما با کسی دعوایی نداریم و داریم کار خودمان را میکنیم، اما اتفاقاتی که در مورد انتشار آثار و سانسور آنها میافتد خلاف همه شعارهایی است که در اینباره داده میشود.»
او سانسور را بزرگترین مانع در راه عمومی شدن کتاب و کتابخوانی میداند و توضیح میدهد: «بزرگترین مانع کتابخوانی در حوزه رمان سانسور بیرویه و سلیقهای است. البته موارد دیگری مثل امکان مالی مخاطبان نیز در این زمینه بیتاثیر نیست. مردم قبل از کتاب نیازهای اساسیتر دیگری مثل غذا، پوشاک و سرپناه دارند.»
با این حال غبرایی از مخاطبان کتاب در ایران هیچ گلهای ندارد و معتقد است اگر کتاب خوبی به مخاطب ارائه شود او هم از آن استقبال میکند: «برعکس عدهای من از وضعیت فعلی در کتابخوانی گلهمند نیستم و معتقدم باید کتاب خوب دست خواننده داد. مترجم اگر احساس مسوولیت کند و خواننده ترجمهاش چنین مسوولیتی را احساس کند به مرور زمان به او اعتماد میکند. خود من که از چنین چیزی نتیجه مثبت گرفتم و سپاسگزار همین مخاطبان محدودی هستم که الان کتاب میخوانند.»
غبرایی درباره انتخاب آثار برای ترجمه به این موضوع اشاره میکند که اگر حس کند کتابی در سانسور لطمه زیادی میخورد اصلا به سراغ ترجمه آن نمیرود: «این موضوعی است که خیلی وقتها به همه ما تحمیل میشود. کتابهای زیادی هستند که چنین شرایطی دارند. من به عنوان یک مترجم وقتی میبینم ممکن است به کتابی در چنین شرایطی لطمه زیادی بخورد آن را کنار میگذارم و اصلا ترجمهاش نمیکنم. کتابهای زیادی هم هستند که احساس میکنم با تغییرات کوچکی میتوانند منتشر شوند. اما وقتی کتابها را برای مجوز میفرستیم تازه همه چیز شروع میشود. در مورد دو کتاب «چوب نروژی» و «این ناقوس مرگ کیست؟» در نهایت بخش عمدهای از سانسوری که پیشنهاد شد را پذیرفتم. خب، همین کار را میتوانستند همان اول بکنند تا این کتابها این همه سال برای منتظر انتشار نماند. من این را بارها گفتهام اما متاسفانه گوش شنوایی نیست.»
غبرایی این ممیزیها را خلاف چیزی میداند که در قانون آمده است: «ممیزی از اساس خلاف قانون است. ممیزی یک مصوبه است و چنین مصوبهای نمیتواند قانون را نقض کند. اما به هر حال ما مجبوریم به آن تن دهیم. واقعا چه کار دیگری غیر از این میتوانیم بکنیم؟ صحبتها و وعدهها در این مورد در حد شعار است، اما وقت عمل که میرسد همان اتفاقی میافتد که قبال هم افتاده بود. بارها دولت از این صحبت کرده که ما دوستی روشنفکران را میخواهیم. این دوستی از نظر من یک اصولی دارد که هر دو طرف باید آن را رعایت کنند.»
غبرایی انتظار ندارد چنین وضعیتی در آینده نزدیک درست شود. او با اشاره به شروع کار سیدعباس صالحی، وزیر ارشاد و وعدههایی که داده توضیح داد: «معتقدم عوض شدن وزیر ارشاد همه ماجرا نیست. ایشان ممکن است خوبیهایی داشته باشند و در کارهایشان خیری هم وجود داشته باشد اما انتخاب ایشان به معنای تغییر در سطح مدیریت کلان و تصمیمات نیست.»
اینکه چنین اتفاقی به مرور باعث دلسرد شدن این مترجم از کار ترجمه خواهد شد هم آخرین موضوعی است که غبرایی از آن صحبت میکند: «اگر هم قصد دلسرد کردن ما را داشته باشند کمکم دارند موفق میشوند. گویا کمکم باید کار ترجمه را ببوسیم و بگذاریم کنار. من این احتمال را به حساب جبر زمانه میگذارم.»
- 11
- 6