معمولا در تحلیل بازار نشر ایران همه از وضع و حال این صنعت ناراضیاند، اما در این بین شاعران و ناشران گلهمندترینها هستند و البته گلایههایشان بیش از همه از بازار شعر معاصر ایران است تا هر چیز دیگری. آنکه در هوای ادبیات نفسی کشیده، البته این را میداند که گله شاعران و ناشران از بازار شعر به این معنا نیست که مثلا اوضاع داستان کوتاه، رمان یا گونههای دیگر پررونق باشد، اما همانها هم میدانند که شاید هیچ قلمرویی مثل شعر معاصر فارسی اینقدر با بحران کیفی و مالی روبهرو نباشد. دلیلش هم البته به خود این حیطه بازمیگردد. درواقع شمار بسیار شاعران و مخاطبان نادر شعر امروز معمولا ناشران را در موقعیتهای سختی قرار میدهد.
شمس آقاجانی که یکی از محبوبترین شاعران بازار ادبیات است، میگوید: بازار فروش مجموعههای شعر هرگز به لحاظ فروش رونق نداشته است. معمولا اینطور بوده که ناشران کمتر میل دارند در این زمینه سرمایهگذاری کنند. از طرف دیگر، در بخش توزیع و پخش مجموعههای شعر هم همیشه ضعفهای چشمگیری وجود داشته است.
این شاعر بزرگ چنین ادامه میدهد: حتی در گونههای دیگر ادبی ازجمله آثار داستانی ما کمتر با این مشکل مواجه هستیم، یعنی بسیاری از مخاطبان آثار مورد علاقهشان را در کتابفروشیها تهیه میکنند، اما از آنجا که هیچوقت در زمینه شعر پخش خوبی وجود نداشته، مخاطبان این حوزه بیشتر آثار مورد علاقهشان را در نمایشگاه کتاب تهران تهیه میکنند.
شمس آقاجانی دلیل بازار نهچندان پررونق شاعران و ناشران شعر را چنین تحلیل میکند: تعدد مجموعههای شعر در بازار، توزیع نامناسب و عدمپذیرش این آثار در کتابفروشیها موجب میشود شاعران بیشتر از همیشه روی فروش آثارشان در نمایشگاه کتاب حساب باز کنند. البته این موضوع در مورد شاعران مطرح که معمولا آثارشان فروش میرود، مصداق ندارد.
و انگار که این درد بیدرمان نیست و میتوان راهی برایش جست. چنان که شمس آقاجانی با مثال از اینکه چگونه چاپ مجموعه شعرهای شاعران توسط ناشران معتبر فروش این کتابها را تضمین میکند، میگوید: ناشرانی که به نوعی در بازار کتاب ایران مطرحند و بعضا کتابفروشیهای مستقل خودشان را هم دارند، به واسطه توزیع و پخش مناسب، آثارشان فروش میرود. از طرفی خود این موضوع که ناشری در میان ناشران ادبی معتبر باشد، باعث میشود کتابهای منتشرشدهاش خوب توزیع بشود.
در این میان حرفهای دیگر شاعر محبوب این روزها، محمد آزرم هم خواندنی است که میگوید: تعداد زیاد کتابهایی که عنوان شعر دارند، نتیجه انباشت نوشتههایی است که سالها اجازه چاپشدن نداشتند یا تصور میکردند که ندارند. وقتی فضا بازتر میشود یا چنین حسی القا میشود، هرکس که فکر میکند باید نوشتههایش را کتاب کند، لحظهای هم درنگ نمیکند. او چنین ادامه میدهد: فضای تخدیری شبکههای اجتماعی و شمارش پسندها هم این وضع را تشدید کرده است.
گسترش فضای رسانهای و برداشتهشدن مرزهای اطلاعاتی با تمام مشقاتی که در کشور دارد، باعث شده هر نوشته نازل و بنجلی با زیرهمنویسی غلط و فقط به خاطر شیوع عامهپسندی، شعر تصور شود. شاید هم در این بین ناشرانی هم باشند که از چنین موجی با هزینه خود افراد، استقبال کنند و تلقی آنها از مخاطب شعر، خریداران کتاب باشد، اما معضل اصلی، دخالت سلیقههای سیاسی در وضع چاپ کتابهای شعر و رفتارهای انقباضی– انبساطی با امری است که دولت همیشه باید نسبت به آن نقش تسهیلگر داشته باشد.
محمد آزرم در پایان میگوید: شعر یک امر کیفی است و سنجیدن آن با معیارهای کمی فقط آمار است. وقتی تعداد کتابهایی که عنوان شعر دارند، مبنای سنجش وضع شعر میشود و خبری از کیفیت شعر با روشهای نقادی نیست، شعر در وضع تهی است. برای من کیفیت و میزان خلاقیتی که در فرم شعر میبینم، تنها معیار سنجش است و از این منظر، تعداد شاعران بسیار کم و تعداد کتابهای شعر بسیار کمتر است.
او درباره میزان فروش کتابهای شعر در بازار هنرآنلاین گزارش میدهد که در آخرین گزارشهای منتشره کتابهایی از شاعران نشرهای چشمه، نیماژ، فصل پنجم، نگاه و مروارید بیش از همه میفروشند. این امر مورد تاکید خبرگزاری کتاب، ایبنا هم قرار گرفته که هفته گذشته در گزارشی به پرفروشترین کتابهای شعر چند کتابفروشی مهم اشاره کرد. در آن گزارش براساس آمارهای یک کتابفروشی در شهر مشهد آمده بود که سه اثر اسکارلت دهه شصت اثر سجاد افشاریان از نشر چشمه، اسمش همین است اثر علیرضا آذر از نشر نیماژ و خودزنی اثر امید صباغنو از انتشارات فصل پنجم خوب میفروشند.
گزیده اشعار احمدرضا احمدی به نام میگویند بیرون از این اتاق برف میآید از نشر نیماژ و گزیده اشعار حسین منزوی به نام اما تو را، ای عاشق انسان! کسی نشناخت از نشر نیماژ نیز در صدر پرفروشهای کتابفروشی فراموشی قرار دارند و در کتابفروشی ثالث نیز سه کتاب از شهیار قنبری به نامهای لیونارد شهریار، بنویس! ساعت پاکنویس و گفتن برای زیبا شدن که بهتازگی از سوی انتشارات نگاه منتشر شده است، در صدر فروش قرار دارد و بعد از اینها دستم را باز بگذارید، میخواهم بنویسم آغوش اثر کامران رسولزاده است.
اگر به کتابفروشی چشمه واقع در خیابان کریمخان زند هم سر بزنید، میبینید که همان معیارها در اینجا نیز حاکم است. در این کتابفروشی اسکارلت دهه شصت اثر سجاد افشاریان و مجموعه شعر برنده جایزه شاملو یعنی آشویتس خصوصی من اثر حسن همایون در صدر هستند و در کتابفروشی مروارید توگانگی اثر کامران رسولزاده از نشر مروارید و مجموعه کتابهای علیرضا آذر و گروس عبدالملکیان در صدر قرار دارند. دنیای این روزای من... از روزبه بمانی و تقدیر از مونا برزویی نیز از خوشفروشها به حساب میآیند.
اما مجموعه شعرهای افراد از مهدی اشرفی، اثر انگشت از علیرضا آذر، آواز کرگدن از لیلا کردبچه، عطارد از کاظم بهمنی، مرثیه برای درختی که پهلو افتاده است از غلامرضا بروسان و کبریت خیس اثر عباس صفاری پرفروشهای کتابفروشی نیماژ هستند و در آخر در کتابفروشی شهر کتاب مرکزی دفتری از جواد مجابی با عنوان وطن روی کاغذ در صدر پرفروشها قرار دارد. اینها همه نشان از آن واقعیتی دارد که در ابتدای بحث آمد. اگر میخواهید کتاب شعرتان بفروشد یا باید خودتان یک شاعر شناختهشده باشید با هواداران همیشگیتان یا باید تلاش کنید کتابتان را یک انتشارات معتبر و شناختهشده چاپ کند، در این صورت به سرعت به رده شاعران پرفروش وارد خواهیدشد.
- 11
- 5