بسیاری از بچهها به خواندن شعر علاقه زیادی دارند و بیشتر آن ها وقتی وارد دوران نوجوانی میشوند، شروع به خواندن اشعار سهراب سپهری، نیما یوشیج و... میکنند. البته این اتفاق تازهای نیست و در دوران گذشته هم نوجوانان اشعار حوزه بزرگ سال را میخواندند. بیوک ملکی، سردبیر سابق مجله سروش نوجوان و مدیرعامل دفتر شعر جوان، از شاعرانی است که سالهای زیادی در حوزه شعر نوجوان فعالیت و آثار بسیاری در این حوزه منتشر کرده است. او درباره وضعیت شعر نوجوان امروز، چالشهای این حوزه و دلیل گرایش نوجوانان به کتابهای شعر حوزه بزرگ سال گفت و گویی با ایبنا داشته است که در ادامه میخوانید.
وضعیت شعر نوجوان امروز را از نظر کمیت و کیفیت چگونه ارزیابی میکنید؟
امروزه تعداد شاعرانی که به صورت تخصصی در حوزه شعر نوجوان کار می کنند، بیش از گذشته است؛ شاعرانی که شعر را میشناسند و این خیلی مهم است. شاعر نوجوانانهسرا میداند یکی از اهداف شعر نوجوان این است که باید نوجوان را به شعر بزرگ سال وصل کند و قادر به این کار نخواهد بود مگر این که خودش هم در فضا و حال و هوای شعر بزرگ سال باشد.
چه ویژگیهایی برای سرودن شعر نوجوان باید مورد توجه قرار گیرند؟
دنیای نوجوان به همان نسبت که با دنیای بزرگ سالان متفاوت است با دنیای کودکان هم فاصله دارد، از این نظر که او حق انتخاب دارد و خودش انتخاب میکند، تصمیم میگیرد چه شعری را بخواند یا چه چیزی را نخواند.
آرمانگراست، به آینده فکر میکند، برای آیندهاش تصمیم میگیرد. دغدغه زندگی و اجتماعش را دارد. حتی در نسلهای تازه سیاست هم برایش اهمیت دارد و به آن بی اعتنا نیست؛ موضوعی که نسلهای قبلی به آن اهمیت نمیدادند. نوجوان خودش را بزرگ سال میداند، دنبال تازگی و حرفهای تازه و نو است و خیلی موارد دیگر.
چرا نوجوانان در مقابل مطالعه آثاری که برای آن ها نوشته شده است، مقاومت میکنند؟
نوجوان امروز خیلی از کتابهایی را که خاص او منتشر شده است، نمیخواند. چون خیلی از کتابهای نوجوانانه ما جذاب نیستند. نمیشود از آن ها دفاع کرد تعدادشان هم کم نیست و آسیب هم میزند. یکی از علتهای استقبال نکردن نوجوانان هم میتواند همین مسئله باشد، اما معمولا در این بحث که اتفاقا زیاد هم شده، بیتوجهی به شعر جدی نوجوان است. من تابهحال در مطلبی ندیدهام که به این موضوع توجه شود. بچهها به جز آن ها که اهل مطالعه جدی و پیگیرند، نویسندهها و شاعرانشان را نمیشناسند. چون به راحتی آثارشان در دسترس نیست. با نگاهی به مطبوعات منتشر شده در طول سالیان گذشته در صفحه اول هیچ روزنامه و مجلهای، اثری از ادبیات کودک و نوجوان نیست، مگر مجلات خاص کودک و نوجوان که آن هم بسیار محدود بوده است.
وضعیت کنونی کتاب خوانی در حوزه کودک و نوجوان را چگونه ارزیابی میکنید؟
تعداد تیراژهای کنونی فاجعه است و یکی از دقیقترین آمار کتاب خوانی همین تیراژ یا به قول رسمی شمارگان کتاب است. به نظر من متولیان واقعی فرهنگی باید در این زمینه تجدید نظر و به مخاطب کودک و نوجوان توجه جدیتری کنند. ما چند نسل را از دست دادهایم پس برای نسلهای بعدی باید برنامههای درازمدت و اصولی در نظر گرفته شود.
نقش خانوادهها در کتابخوان کردن بچهها چیست؟
الان خانوادهها به فکر نان شبشان هستند و نمی توان از آن ها انتظار داشت که بخشی از درآمد کمشان را به کتاب اختصاص دهند. این حرفها هم که یک شکلات مثلا پنج هزار تومان است و کتاب پنج هزار تومانی هم هست، پس خانوادهها میتوانند کتاب بخرند، کهنه و بیتاثیر شده، واقعیت چیز دیگری است. پانزده یا بیست سال پیش خانواده نقش داشت. حتی خانوادهای که بزرگترهای آن سواد نداشتند. یک کارگر ساده دوست داشت فرزندش درس بخواند و کتابخوان بار بیاید تا در زندگیاش فردی موفق شود. او خودش را میدید و نمیخواست فرزندش هم به روز او بیفتد. این تفکر در خانوادهها بود؛ در آن زمان آن کارگر ساده هم توان خرید کتاب برای کودکش را داشت، اما الان نه آن تفکر وجود دارد و نه توان خرید کتاب. حتی در قشر مرفه ما هم گاهی این توجه نیست که البته در این باره فقر فرهنگی وجود دارد.
و اما حرف آخر!
حرف آخر این که چند سالی است اتفاق ناگوار دیگری در حال رخ دادن است که خطرش به اندازه همان کتابهای بازاری است و اگر بیشتر از آن آسیب نزند، لطمهاش کمتر نخواهد بود و آن گسترش ناشرانی است که به جای سرمایهگذاری مشغول سرکیسه کردن بیشتر شاعرانند. البته حرفهایها تن به این کار نمیدهند و نخواهند داد اما این مسئله در حال اپیدمی شدن است و اگر کنترل نشود، سالهای بعد بازار کتاب پر خواهد بود از کتابهایی که مولفان آن ها حتی با اصول اولیه کار هم آشنا نیستند.
- 16
- 2