بی تردید زبان فارسی، مدیون تلاش شگفت حکیم ابوالقاسم فردوسی، بزرگ ترین شاعر حماسه سرای ملی ایران است. معماری حکیمانه او در برپایی کاخی رفیع از نظم در زبان فارسی، چنان استوار قامت افراشته است که قرن ها، مصون از باد و باران و فرسایش، سرفراز بر تارک فرهنگ ایرانی و اسلامی می درخشد و نام بلند آن شاعر گران مایه را برای همیشه زنده نگه داشته است اما با تمام این ها، بسیاری از تصوراتی که از فردوسی وجود دارد، در واقع افسانه و جعلیاتی است که از طریق نظام های آموزشی و نهادهای فرهنگی مدرن رضاخانی، در خاطره و حافظه جمعی ما قرار گرفته است. برترین ها در گزارشی اقدام به انتشار مطلبی با عنوان تحریفات شاهنامه کرده است که در ادامه می خوانید.
در شاهنامه واژه عربی وجود ندارد!
بسیاری از مردم بر این باورند که در شاهنامه از واژه های بیگانه و به ویژه عربی استفاده نشده است که این باوری اشتباه است. البته در این که فردوسی واژه های فارسی را به عربی ترجیح می داده شکی نیست اما در بسیاری از ابیات از لغات عربی استفاده کرده که می توان موارد زیر را مثال زد: غم، حمله، قطره، قلب، نعره، نظاره، حصار، برهان، قضا، قَدَر، ایمان، جوشن، سنان، رکاب، عنان، هزیمت، سلیح (به معنای سلاح)، منادی، ثریا، نبات، سحاب، عقاب، فلک، درج، صف، میمنه، عجم، عجب، محضر و صلیب. به طور کلی حدود پنج درصد از واژه های به کار رفته در شاهنامه غیرفارسی است.
«بسی رنج بردم در این سال سی» سروده فردوسی نیست
«بسی رنج بردم در این سال سی/عجم زنده کردم بدین پارسی. » انتساب این بیت به فردوسی، اشتباه بسیار رایجی است این در حالی است که در اغلب نسخه های معتبر و قدیمی شاهنامه این بیت و ابیات ادامه اش وجود ندارد. جالب این جاست که خیلی ها از این بیت برای اثبات اشتباه اول، یعنی نبود واژه های عربی در شاهنامه استفاده می کنند حال آن که در خود همین بیتِ مشکوک، کلمه عجم یک کلمه عربی است. این بیت آن قدر بین مردم مشهور شده که حتی بارها و بارها در رسانه های مختلف فارسی از آن استفاده می شود و کسی نیست بپرسد کجای شاهنامه و در کدام نسخه چنین بیتی نوشته شده است؟
شعرهایی که دوره پهلوی اضافه شد
بسیاری از این تحریفات و جعلیات در صد سال اخیر صورت گرفته است و در نسخه های قدیمی تر دیده نمی شود. به نظر می رسد در نتیجه تبلیغات و سیاست گذاری فرهنگ ناسیونالیسم افراطی و تاکید نژادی در دوران حکومت پهلوی ها این رویه به صورتی هدفمند اجرا شده باشد. در آن دوران کتاب ها و مقالات بسیاری درباره نژاد پارسی و ایرانی و آریایی منتشر می شد که بسیاری از آن ها دروغ و مجعول بود. برای نمونه یک موسسه دولتی به نام «انجمن آثار ملی» بیش از صد جلد کتاب درباره شاهنامه چاپ کرد که در یکی از انتشارات همین انجمن باعنوان «یادنامه فردوسی» شعر زیر آمده است:
چو کودک لب از شیر مادر بشست
محمد رضا شاه گوید نخست
اگر همدم شه بود فرّهی
فرح زاید از فرِّ شاهنشهی
شهنشاه بانوی فرخ نژاد
که شاهنشهش تاج بر سر نهاد
«چو ایران نباشد تن من مباد» سروده فردوسی نیست
بیت بسیار معروف «چو ایران نباشد تن من مباد» اساساً سروده فردوسی نیست و در نسخه های معتبری که در دسترس است چنین بیتی پیدا نشد. تنها مصرع شبیه این بیت در رزم رستم و سهراب است که فردوسی از قول هجیر به سهراب می نویسد:
چو گودرز و هفتاد پور گزین
همه نامداران ایران زمین
نباشد به ایران تن من مباد
چنین دارم از موبد پاک یاد
اما مصرع معروف «بدین بوم و بر زنده یک تن مباد» کلاً در شاهنامه وجود ندارد و حتی ملک الشعرای بهار هم در مقاله ای به این موضوع اشاره و اعتراض کرده است.
شعرهایی که ارتش رضاخان اضافه کرد
این بیت «همه سر به سر تن به کشتن دهیم/از آن به که کشور به دشمن دهیم» در جنگ علیه ایران و از زبان لشکر تورانیان خطاب به افراسیاب گفته شده است. درواقع این بیت از زبان دشمن ایرانیان است که امروزه بسیاری از شاهنامه نخوان ها آن را با افتخار تکرار می کنند. دلیل آن هم سرودی است به نام «مرگ وطن» که از ابیات جسته گریخته در شاهنامه ساخته شده است بدون آن که به مضمون و مفهوم هر بیت در داستان و مکان کاربرد آن توجه شود.
حتی بیت آخر این سرود یعنی «اگر کشت خواهی همی روزگار/چه نیکوتر از مرگ کارزار» از فردوسی نیست، سروده «دقیقی» است که به این سرود افزوده شده است. بعدها چند بیت پراکنده یا جعلی دیگر هم به این سرود که کار ستاد ارتش رضاشاهی بود، اضافه و در مدرسه ها و سربازخانه ها و رادیو و تلویزیون بارها پخش شد.
ریش رستم دو شاخ نبوده است
بسیاری از باورهای غلط درباره شخصیت های شاهنامه هم زاییده تخیل مردم است و در شاهنامه وجود ندارد. برای مثال به موضوع دوشاخ بودن ریش رستم، در شاهنامه اشاره ای نشده و احتمالاً این موضوع از این بیت گرفته شده:
سرگرد دارد و ریش دوشاخ
کمربند باریک و سینه فراخ
که حتی در لغت نامه دهخدا هم با ذکر منبع شاهنامه فردوسی درج شده اما چنین بیتی در شاهنامه پیدا نشده است. مشخص هم نیست نسخه مورد استناد دهخدا کدام نسخه بوده است. اما در رستم نامه ملک الشعرای بهار بیت زیر در وصف رستم نوشته شده است:
ستبر بازو و لاغر میان و سینه فراخ
دو شاخ ریش فرو هشته تا میان رستم
«ز گهواره تا گور دانش بجوی» سروده فردوسی نیست
مصرع معروف «ز گهواره تا گور دانش بجوی» سروده فردوسی نیست بلکه سروده ابوریحان بیرونی است. اما بسیاری گمان می کنند این بیتی از شاهنامه است. حتی در ویکی پدیای فارسی هم منبع آن را شاهنامه ذکر کرده اند.
شعرهایی که قبل از فردوسی برای رستم سرودند
بیت «که رستم یلی بود از سیستان/منش کردمی رستم داستان» نیز از فردوسی نیست و در مقالات مختلف به آن اشاره شده است ولی آن قدر این بیت برای مردم جا افتاده است که حتی در رسانه های معتبر هم به آن استناد می شود. این که الهام بخش فردوسی در خلق شخصیت رستم که بوده مشخص نیست اما در تاریخ باستان ایران، سپه سالار کل سپاه ساسانیان شخصی به نام رستم فرخزاد بوده است.
- 18
- 2