شخصیت هایی که به یک داستان شکل می دهند- چه داستان هایی که در فیلم ها شاهد آن ها هستیم و چه آن هایی که روی کاغذ می خوانیم شان و در ذهن مان تجسم می کنیم- همانند شخصیت هایی که زندگی واقعی را می سازند تاثیرات کوچک و بزرگ زیادی بر یکدیگر می گذارند. یکی از تاثیرگذارترین شخصیت ها در هر داستانی، چه داستان های واقعی و چه داستان های تخیلی، پدرها هستند.
ادبیات به عنوان روایتگری از زندگی واقعی، مشحون از پدرانی به یاد ماندنی است که برخی از آن ها کاملا بر اساس غریزه پدری رفتار کرده اند و برخی دیگر رفتارهایی سوال برانگیز داشته اند. اما یک چیز مسلم است که همه پدران ادبیات، اثری محو نشدنی در زمینه پدر بودن از خود به جا گذاشته اند. در ادامه فهرستی از به یاد ماندنی ترین پدرها در ادبیات و افرادی که هرچند ماهرانه رفتار نکرده اند اما تاثیرات ماندگاری بر زندگی فرزندان شان داشته اند، گردآوری کرده ایم که می خوانید :
آقای بنت در «غرور و تعصب»
جین آستین
سرپرستی پنج دختر دم بخت باید کار سختی برای یک پدر باشد اما وقتی دخترها جذبه ا ی به اندازه دوشیزه بنت ها پیدا می کنند، مدافع و محرم اسرار آن ها بودن به یک شغل تمام وقت تبدیل می شود. خوشبختانه از نظر خواهران بنت، آقای بنت به خوبی از پس این وظیفه مهم بر می آید. او به عنوان پدری که جلوتر از زمان خودش است به هوش و استقلال دخترانش احترام می گذارد و به دنبال موفق نبودن آن ها در ازدواج، در درک احساسات شان عملا آن ها را همراهی می کند.
کاتبرت در «آن شرلی در گرین گیبلز»
لوسی مود مونتگمری
متیو کاتبرت پدر اصلی آن شرلی نیست با این حال خواهرش ماریلا را متقاعد می کند که آن شرلی با آن ها زندگی کند. کاتبرت رفتار کاملا گرمی با او دارد و نهایتا نقش بسیار مهمی در زندگی اش بازی می کند.
آتیکوس فینچ در «کشتن مرغ مقلد»
هارپر لی
«آتیکوس فینچ» شخصیت اصلی داستان «کشتن مرغ مقلد» بهترین نمونه یک انسان مثبت و درستکار است. فینچ که در قامت یک وکیل در مقابل بیعدالتیهای نژاد پرستانه حاکم بر شهر میایستد، نماد ایده آلی از یک پدر است و با آن که به تنهایی و در شرایط نامساعدی همچون فقر و نژادپرستی، دو فرزندش - اسکات شش ساله و برادر بزرگش جیم- را بزرگ می کند، مورد پذیرش و قدردانی فرزندانش قرار دارد. فینچ شخصیتی مهربان، وفادار، شجاع و باوقار دارد و یکی از درخور ستایش ترین پدران تاریخ ادبیات است.
ویلیام در «دنی قهرمان جهان»
رولد دال
ویلیام بعد از این که همسرش، او و پسرش دنی چهار ماهه را ترک می کند، دنی را به تنهایی بزرگ می کند. دنی و پدرش در کاروانی شبیه گاری کولی ها زندگی می کنند. ویلیام مرد مهربان و با مزهای است و همیشه فکرهای معرکهای در سر دارد. دنی، پدرش را که بهترین دوستش است و هیچ وقت برای تعریف کردن قصه کم نمی آورد مثل چشم هایش دوست دارد.
آرتور ویزلی در «هری پاتر»
جی. کی. رولینگ
پدر شاد هفت نابغه جوان که دارای شغلی با درآمد کمتر از متوسط در وزارت سحر و جادو است. آقای ویزلی چه از طریق شیطنت کردن با فرزندانش و چه با کمک به آن ها در ترفند بازی برای دورماندن از چشمان مراقب مادرشان و چه با حمایت و پشتیبانی از فرزندانش، هم برای خانواده و هم خوانندگانش دلیلی برای لبخند زدن فراهم می کند.
باب کراتچیت در «سرود کریسمس»
چارلز دیکنز
آیا باب کراتچیت یک پدر ضعیف و بی نواست یا یک شخصیت باشرافت که صرفا تمام تلاشش را در شرایط سخت برای خانواده اش می کند؟ با داشتن یک دیدگاه کاملا عاطفی ما توصیف دوم را می پذیریم. شاید شما تعداد کمی از پدرانی که مانند باب کراتچیت عمل می کنند، در اطراف تان سراغ داشته باشید. او تهیدست است اما عشق به خانواده و دوستان و محبت پایان ناپذیرش چیزی نیست که بتوان آن را با پول خرید.
جرالد اوهارا در «بر باد رفته»
مارگارت میچل
درحالی که اسکارلت اوهارا قهرمان سنتی مارگارت میچل، برای مادر مهربان و با گذشتش احترام قائل است و او را الگویی ایده آل برای خودش می داند اما از طرفی نیز او می داند که از نظر خلق و خو و شخصیت، شبیه پدرش است. اسکارلت به خوبی می داند که روحیه جنگ جویی، شوخ طبعی و حتی تندخویی اش را از پدرش که یک مهاجر ایرلندی است، به ارث برده است. قطعا اراده مصمم و عشق به خانه دوست داشتنی اش یعنی مزرعه پنبه تارا نیز میراث پدرش برای اوست.
پدر در «جاده»
کورمک مک کارتی
مک کارتی، شخصیت های دوست داشتنی فراوانی را به تصویر کشیده است که همه آن ها به دلایل مختلفی ماندگار شده اند اما هیچ یک از آن ها مانند شخصیت مرد/ پدر در رمان جاده همچون چراغ امیدی برای بشریت نمی درخشند. شخصیت های داستان، پدر و پسری بینام هستند که به منظور یافتن مکانی بهتر برای زندگی، سفری جادهای را به سوی جنوب آغاز می کنند. از همان ابتدا مشخص است که پسر همه چیز پدرش است و پدر فکر می کند از طرف خداوند مامور محافظت از پسرش است. هرچند او سرنوشت تاریکی دارد اما خواننده امیدوار است تلاش هایی که برای زنده نگه داشتن پسرش در دنیای متروک اطرافش می کند، بیهوده نباشد.
مترجم: یاسمین مشرف
- 17
- 3