این روزها حال زبان فارسی چندان خوب نیست، زبان نوشتاری و گفتاری مردم به سمت و سویی رفته که موجب نگرانی کارشناسان فرهنگی شده و اغلب آنان از ضرورت برنامهریزی برای حفظ این بخش مهم از فرهنگ و هویتمان خبر میدهند.
محمدجعفر یاحقی هم یکی از همین افراد است، این پژوهشگر و استاد دانشگاه فردوسی مشهد که سال هاست بهعنوان عضو پیوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسی هم فعالیت دارد بخشی از این آسیبها را ناشی از تغییرات سبک و سیاق زندگی امروز و شتابزده شدن آن میداند. با این حال او معتقد است حتی در این شرایط هم نباید دست روی دست گذاشت و مسئولان آموزشی- فرهنگی باید حداکثر تلاش خود را برای بهبود وضعیت فعلی به کار ببرند.
مدتی است شاهد انتشار اظهارنظرهای مختلفی از سوی فعالان زبان و ادبیات فارسی پیرامون گسست نسل جوان از زبان فارسی هستیم که به شکلی واضح خودش را نگارش هایی با غلط های فاحش نشان می دهد؛ این غلطنویسی ناشی از نفوذ روزافزون شبکههای اجتماعی در زندگی امروز است یا دلیل دیگری برای آن برمیشمارید؟
نفوذ روزافزون وسایل ارتباط جمعی در زندگی امروز یکی از مهمترین دلایل گسستی است که به آن اشاره کردید، با این حال به گمانم این آسیب فارغ از اینکه نوک پیکان آن متوجه کدام سازمان یا حتی ابزار ارتباطی باشد نشأت گرفته از دو عامل سهلانگاری و کم دانشی است. بخش عمدهای از این غلطنویسی ناشی از بیتوجهی و سهلانگاری نسبت به اصول روابط فرهنگی(روابط میان فردی و اجتماعی) و همچنین کم دانشی در خصوص دستور زبانی است.
نقش نظام آموزشی در این هرج و مرج پیش آمده چیست؟
متأسفانه آموزش و پرورش هم کم در این زمینه مقصر نبوده، شما نگاهی به نحوه مدیریت مدارس طی این چند دهه بیندازید، کلاسهایی نظیر املا و انشا از نظر گردانندگان مدارس کم ارزشترین درسها به شمار میآیند. در مدارس مااین کلاسها هیچ جایی ندارد، این در حالی است که پایههای ساختاری زبان فارسی به کمک همین دو زنگ گذاشته میشود. صحیح نوشتن عادتی است که بنای آن باید از همان سالهای ابتدایی مدرسه گذاشته شود، اگر چنین اتفاقی رخ ندهد نمیتوان انتظار بهبود این وضعیت را در بزرگسالی داشت.
رسانهها و بویژه تلویزیون چقدر در آسیبی که متوجه زبان فارسی شده مقصرند؟
تردیدی در اینکه بخشی از آسیب مذکور در نتیجه عملکرد رسانهها بوده نیست، البته در میان آنها رسانههای فعال در فضای مجازی و شبکههای اجتماعی نقش پررنگتری دارند، چراکه شتابزده هستند و همین تلاش برای سریع بودن منجر به قربانی شدن زبان میشود.البته نمیگویم در همه موارد، اما این مسأله در خصوص بسیاری از آنها صدق پیدا میکند.
بخشی از این تغییر زبانی را نمیتوان طبیعی و ناشی از تحول شیوه زندگی دانست؟
بله، اما مسأله اینجاست که این تغییرات و آسیبها در کشورهایی نظیر ایران پررنگتر از سایر نقاط جهان است. مخالف وسایل ارتباط جمعی نوین نیستم اما شیوه استفاده از آنها در کشور ما چندان صحیح نیست، ماهنوز فرهنگ استفاده از این تکنولوژیها را نیافتهایم. شما اگر نگاهی به کشورهای پیشرفته داشته باشید، خواهید دید که هیچ کدام به اندازه ما ایرانیان غرق شبکههای اجتماعی نشدهاند.
البته این مسأله نشأت گرفته از دلایل اجتماعی و سیاسی مختلفی است که با زندگی مردم درآمیخته و شاید بتوان گفت که قدری گریزناپذیر است. شیوه زندگی در همه جای جهان با تغییرات زیادی روبهرو شده، تغییراتی که ردپای بخشی از آن را میتوان در شیوه گفتار و نوشتاری مردم دید. فردی که در حال رانندگی یا انجام کارهای شخصیاش ناچار به پاسخگویی تلفنش میشود ناخودآگاه به خلاصهنویسی روی میآورد و تا حدی که قادر به انتقال منظور مورد نظرش باشد دست به خلاصهگویی و خلاصهنویسی میزند. بخشی از این تغییرات هم از زبان خاصی ناشی میشود که نوجوانان و جوانان به کار میبرند، من همین حالا بخشی از حرفهای فرزندان و دانشجویانم را متوجه نمیشوم، آن هم در شرایطی که سالهاست حرفهام در زمینه زبان و ادبیات فارسی است.
به جوانان بهعنوان عامل بخشی از این تغییر اشاره کردید، چطور میتوان آنان را متوجه آسیبها کرد؟
به گمانم کنترل این نسل معترض و از سویی شتابزده کار راحتی نیست، متولیان اگر خواهان بهبود شرایط فعلی هستند باید آموزش را از مدارس آغاز کنند.
همین حالا سازمانها و وزارتخانههای متعددی هستند که قادرند در این زمینه هم فعالیت کنند، چرا عملکرد مثبتی از سوی آنها نمیبینیم؟
همان بحثی است که گفتم، برای فردی که به بزرگسالی قدم گذاشته براحتی نمیتوان کاری کرد، بنای این فرهنگسازی باید از دوران کودکی و از طریق رسانهها و نظام آموزشی گذاشته شود. در ارتباط با فضای مجازی هم نمیتوان کاری کرد، فضای مجازی بخشنامهپذیر نیست و حتی تجربه نشان داده که با فیلتر و این دست اقدامات سلبی هم نمیتوان شیوه فعالیت مردم در آن را کنترل کرد، محدودیتهایی که از این طریق ایجاد میشود همگی موقت است.
اما نکتهای که نباید از آن غافل شد نیازی است که در انجام بررسی برای درک این مسأله داریم که چرا ما ایرانیان بیش از سایر مردم جهان غرق تکنولوژیهای ارتباطی شدهایم. البته همانطور که اشاره شد باید دنبال دلایل آن در وضعیت اجتماعی، سیاسی و حتی اقتصادی جامعه بگردیم.
شما در فرهنگستان زبان و ادب فارسی هم حضور دارید، مگر اساس راهاندازی چنین سازمانهایی حراست از زبان و ادبیاتمان نیست، پس چرا شاهد عملکرد مثبتی از سوی آن نیستیم؟
اتفاقاً جلسه هفته قبل فرهنگستان هم به همین موضوع اختصاص داشت و حاضران در آن همگی از نگرانیهایشان درباره آسیبهایی که متوجه زبان فارسی است صحبت کردند. با این حال حتی ما هم چارهای برای اقدامات کوتاهمدت به ذهنمان نرسید.
گمان نمیکنم از دولت و فرهنگستان کاری برآید، اینها باید از نظام آموزشی شروع شود. البته تلویزیون حتی در همین شرایط هم تا حدی قادر به بهبود شرایط هست، منتهی نه با نصیحت و برنامههای آموزشی، بلکه به شکلی کاملاً غیرمستقیم و در قالب فیلمهای سینمایی و سریالهای تلویزیونی میتوان به این هدف دست پیدا کرد. البته این مسأله در ارتباط با نسل جوان شاید چندان کارساز نباشد، چراکه اغلب آنان میانه چندانی با تلویزیون ندارند. نمیدانم تلویزیون چطور قادر به اثرگذاری در این زمینه خواهد بود آن هم در شرایطی که بخشی از مشکلات از خود آن نشأت گرفته است.
بهعنوان فردی که سالهای بسیاری از عمرش صرف فعالیت در این حوزه شده وضعیت فعلی زبان فارسی را چقدر نگرانکننده میدانید؟
متأسفانه وضعیت زبان فارسی چندان خوب نیست، شاید براحتی قادر به بهبود یا حتی کنترل شرایط نباشیم اما این دلیل نمیشود که مسئولان آموزشی- فرهنگی دست روی دست گذاشته و کاری نکنند! به گمانم مهمترین مسألهای که برای نجات زبان فارسی از این ایرادات باید به آن توجه کرد تلاش در جهت بهبود وضعیت اقتصادی، سیاسی و حتی فرهنگی جامعه است.
بخشی از هجوم غیرقابل کنترل مردم به شبکههای اجتماعی ناشی از همین شرایط است، تا وقتی شرایط زندگی مردم بهبود پیدا نکند نمیتوان انتظار بهبود وضعیت زبان فارسی را داشت. مسئولان فرهنگی باید بدانند که زبان فارسی هم مثل آلودگی هوا و محیط زیست وضعیت نگرانکنندهای پیدا کرده و باید چارهای برای آن اندیشید.
پایه زبان فارسی محکم تر از آن است که جای نگرانی باشد
پروین سلاجقه
نویسنده و استاد دانشگاه
چندان موافق اینکه میگویند زبان فارسی در معرض خطری جدی است نیستم؛ به گمانم قبل از آنکه بخواهیم از احساس نگرانیمان بگوییم باید مشخص کنیم هدفمان کدام نوع زبان است! هر یک از ما از همان دوران کودکی تا بزرگسالی در معرض انواع مختلفی از زبان قرار میگیریم که از آن جمله میتوان به زبانهای «محاوره»، «کوچه بازاری»، «معیار» و «آکادمیک» اشاره کرد.
برخلاف برخی دوستان و استادان که تأکید دارند زنگ خطر آسیب به زبان فارسی به صدا درآمده، من چنین اعتقادی ندارم و برعکس تأکید دارم زبان فارسی از چنان پایههای محکمی برخوردار است که به این راحتی آسیبی جدی متوجهش نخواهد شد. شما اگر نگاهی به تاریخچه زبان فارسی بیندازید متوجه میشوید که این زبان کهن دورههایی بسیار سختتر از این را هم به سلامت پشت سر گذاشته است.
بهعنوان نمونه در قرن ششم چیزی نمانده بود زبان فارسی به وسیله زبان عربی بلعیده شود اما در نهایت چنین اتفاقی رخ نداد و از آن مرحله عبور کرد. حتی شنیدهام که بسیاری همکاران از شبکههای اجتماعی و زبان خاصی که در آن از سوی جوانان استفاده میشود بهعنوان آسیبی برای حیات زبان یاد میکنند، این در حالیست که من نظر دیگری دارم و حتی تأکید دارم که این تکنولوژی مدرن ارتباطی قادر است به ظرفیت زبانی ما نیز اضافه کند. بهعنوان نمونه وقتی من نوعی بهعنوان نویسنده یا شاعر دست به قلم میبرم اگر معیارم برای نوشتن تنها زبان آکادمیک باشد موفق به برقراری ارتباط با مخاطبانم نخواهم شد.
اما وقتی بهعنوان کاربر در همین شبکههای مجازی حضور داشته باشم قادر به نزدیک شدن به زبان مردم میشوم. این آسیبهایی که برخی از وقوع آنها ابراز نگرانی میکنند تنها به زبان محدود نمیشود و حتی میتوان گفت سایر وجوه زندگیمان را هم دربرگرفته، بنابراین به جای نگرانی بهتر است بدانیم در دورهای قرار گرفتهایم که بالاخره به لطف پایههای قوی زبان فارسی از آن عبور خواهیم کرد. زبان فارسی طی قرنهای گذشته نشان داده که زبانی قدرتمند است و بهتر است به جای نگرانی منتظر عبور از این دوره باشیم.
مریم شهبازی
- 16
- 1