به گزارش تسنیم، نخستین کتاب تفسیر، توضیح و توصیف در حوزه نقاشیخط، با عنوان "از سرگشتگی نقاشیخط تا گویشی بنام خطاشیک" به قلم اسماعیل رضایی، از سوی انتشارات سهراب منتشر شد. این کتاب با هدف توصیف، توضیح و تفسیر مکتب خطاشیک(نقاشیخط) به رشته تحریر درآمده است.
ترکیب دو فرایند نقاشی و خط، نقاشیخط را ساخته است اما به سبب اصالت و فلسفه پیدایش خط و نقاشیخط، تعریف مکتب خطاشیک (نقاشیخط)، تاکنون مغفول مانده است.
اسماعیل رضایی نویسنده کتاب "از سرگشتگی نقاشیخط تا گویشی بنام خطاشیک" در گفتگو با خبرنگار فرهنگی تسنیم، ریشه مکتب خطاشیک (نقاشیخط) را در انتزاع و تجرید دانست و گفت:بر این اساس، تعریف خط و خطاشیک بسیار پیچیده است. بیان تصویری، پتانسیل و انرژی حروف الفبا در ادوار هنری گذشته ایران، در اغلب فرهنگها مدنظر هنرمندان و هنردوستان خط بوده و در هر دوره بنا به اقتضای زمان و هدف هنرمندان، دستخوش تغییر شده است.
اسماعیل رضایی در ادامه افزود:طی یک قرن اخیر در ایران، استفاده از حروف در آثار، با ماهیت جدیدی بنام نقاشیخط شکل گرفته که هرکدام در راستای اهداف هنرمندان، مختص و وامدار یک مکتب است. اما تاکنون سرایت مکتب نقاشیخط در ایجاد و تعریف صحیح مکتب نوظهوری بنام خطاشیک (نقاشیخط)، در دسترس نبوده و بهصورت علمی مورد بررسی و ارزیابی قرار نگرفته است.
وی ادامه داد:در جامعه امروزی تعاریف مختلفی از مکتب خطاشیک (نقاشیخط)، منتشر میگردد که هرکدام در جایگاه خود میتواند مفهومی از یک مکتب باشد اما تعریف های منتشر شده تا کنون منحصراً نتوانسته است در باب تفسیر، توضیح و توصیف مکتب خطاشیک (نقاشیخط)، مورد استفاده قرار گیرد.
این خطاط برجسته افزود: به دلیل نبودن منابعی معتبر در برقراری نظامی متحد جهت کاربرد اصول و قواعد مکتب خطاشیک (نقاشیخط) در ایران، پس از ظهور و پیدایش این مکتب عدهای نسبت به آن واکنش نشان دادند. اما حقیقت این مکتب چیز دیگری است. مکتب خطاشیک (نقاشیخط)، یک بیان تجسمی بسیار والا دارد و از بضاعت و ظرفیتهای قابلتوجهی برخوردار است. زبان خطاشیک (نقاشیخط)، با داشتن ویژگیهای ایرانی و خارجی و با تکیه بر مبانی هنرهای تجسمی و تأثیرپذیری از مکاتب مختلف هنری-چه مکاتب هنری غرب و چه مکاتب هنری شرق-میتواند در سراسر جهان هنر، مخاطبان خاص خود را داشته باشد.
رضایی در ارتباط با پیدایش نقاشیخط گفت: در میان نقاشان ایرانی، عدهای برآمدند که با بهکارگیری حروف در آثارشان، به اثر خود رویکرد و نشانه شرقی دادند و بعدها این آثار را نقاشیخط نامیدند. این در حالی است که هدف اولیه از بکارگیری حروف در این آثار، چیزی غیر از بنیانگذاری مکتبی بنام نقاشیخط بود. در سالهای ابتدایی ظهور نقاشیخط، استفاده از خط، صرفا عنصری مناسب بود تا به وسیله ترکیب و تلفیق با هنرهای بومی ایران، بهعنوان یک شناسه هویتی در آثار نقاشی بکار گرفته شود. یعنی میتوان اینچنین عنوان کرد که به منظور نسبت دادن اثر هنری به خاورمیانه، شرق یا همان رویکرد شرق شناسانه(Orientalism)، بهکار برده میشد که جنبه دیگری را در برنداشت. برای برخی هنرمندان نیز، خط تنها یک عنصر بصری بود و این گروه، به مفاهیم نهفته در پس کلمات توجه چندانی نمیکردند. در مجموع، استفاده از خط را میتوان بهطور مشترک در آثار اکثر هنرمندان که خط را نقاشی میکردند، مشاهده نمود.
نویسنده کتاب "از سرگشتگی خط تا گویشی بنام خطاشیک"، بر رعایت اصول و قواعد توسط هنرمندان تاکید کرد و گفت: هنرمندان خطاط با استفاده از عناصر و کیفیت های بصری(فرم، نقطه، خط، حجم، رنگ، تاریکی، روشنایی، جهت، حرکت، ریتم، تعادل، بافت و غیره)، بهرهگیری از زیباییشناسی، خواص مواد و روانشناسی رنگها و همچنین با تکیه بر دانش و اندیشهای که در پشتوانه مکتب خطاشیک (نقاشیخط)، نهفته است، میتوانند آثاری را خلق کنند که انتقال حالات، احساسات و اندیشههای هنرمند را بدون محدودیت زبان،گویش و نژاد، به مخاطبان سراسر جهان ممکن سازد.
رضایی در تبیین علت نام گذاری مکتب خطاشیک، آن را واژه ای برگرفته و ترکیبی از نام رشتههای خطاطی، نقاشی، خوشنویسی، طراحی،گرافیک و همچنین برخاسته از آثار خلقشده از سوی خود دانست که طی یک دهه گذشته، در مجموعههای صدگانه مختلفی بنام قصه بهشت،کلام بهشت ، آسمان بهشت، سوی بهشت و غوغای بهشت گردآوری شدهاند. این مجموعه ها متأثر از مکاتب مختلف هنری، خصوصاً اکسپرسیونیسم، اکسپرسیونیسم انتزاعی، تاشیسم، خطاطی، خوشنویسی ایرانی، خوشنویسی ژاپنی و چینی است که با مفاهیم نظری بزرگانی چون افلاطون، لئو تولستوی، زیگموند فروید، ژیل دلوز، ژاک دریدا و هانس گادامر نیز آمیخته شده است. اتکا به مبانی، تجربه و دانش حروف الفبا، رسم الخطها، هنرهای تجسمی به ویژه نقاشی، خطاطی، طراحی و گرافیک، باعث به وجود آمدن مکتب خطاشیک و تسمیه آن به این نام شده است.
- 12
- 6