آن طور که این مترجم آثار ادبی در گفتوگو با «ایران» عنوان کرد، این رمان مفصل در دوجلد و با یک هزار و ۳۰۰ صفحه دردسترس علاقهمندان قرار میگیرد. او اهمیت ترجمه آثار الیوت را در جایگاهی میداند که منتقدان جهانی ادبیات برای نوشتههایش قائل هستند؛ آن چنان که تأکید دارد بسیاری از اهالی ادبیات، او را در مقایسه با دیگر نویسندگان انگلیسی هم سطح یا حتی بالاتر از چارلز دیکنز میدانند.
«میدل مارچ» سومین اثری است که از جورج الیوت ترجمه کردهاید. اواخر سال ۹۶ از انتشار آن در پاییز ۹۷ خبر داده بودید، اما به انتهای سال رسیدهایم و هنوز خبری نیست! منتظر کسب مجوز آن ماندهاید یا گرانیهای کاغذ منجر به تأخیر در انتشار این کتاب شده؟
کار ترجمه و بازنویسی این رمان تمام شده و مراحل پایانی نشر آن سپری میشود، «میدل مارچ»رمان مفصلی است که در دو جلد با همکاری نشر «نی» وارد بازار کتاب میشود و حدود یک هزار و ۳۰۰ صفحه است. اگر تا پیش از اتمام سال منتشر نشود، به طور حتم بعد از اتمام تعطیلات نوروز در اختیار علاقهمندان قرار خواهد گرفت؛ برای ترجمه آن دو سال و نیم زمان صرف کردهام.
ازدلیل انتخاب این رمان برای ترجمه بگویید، بویژه که این کتاب چندمین ترجمه شما از الیوت به شمار میآید!
ترجمه آثار الیوت بواسطه پروژهای است که با همکاری یکی از دوستان ناشر از مدتها قبل آغاز کردهایم و بر آن اساس ترجمه نویسندگان مطرح قرن نوزدهم ادبیات انگلیسی را پی گرفتهایم. اما پاسخ اینکه چرا به شخصه برای آثار این نویسنده اهمیت بسیاری قائل هستم، به جایگاهی بازمیگردد که این نویسنده زن انگلیسی که بنا به دلایل شخصی نوشتههایش را با نامی مردانه منتشر میکرده در ادبیات انگلستان دارد. «ادام بید» و«سایلاس مارنر» دو رمان دیگری هستند که پیشتر از این نویسنده، ترجمه و منتشر کردهام. بیتردید الیوت را میتوان از جمله نویسندگان بسیار شاخص قرن نوزدهم ادبیات انگلستان و جهان دانست.
تفاوت نوشتههای جورج الیوت با دیگر نویسندگان قرن نوزدهم از جمله «خواهران برونته» و «جین آستین» که پیشتر دست به ترجمه آثار آنان زده بودید، در چیست؟
این سؤالی نیست که بتوانم در این فرصت اندک به آن پاسخ بگویم، اما به گمانم مهمترین نکتهای که منجر به تمایز نوشتههای او از دیگر نویسندگان این دوره میشود، در نوع ذهنیات اوست. الیوت نویسندهای فیلسوف مسلک با معلومات بسیار است و همین مسأله منجر به آن شده که ذهنیات آدمها نفود بیشتری به نوشتههایش داشته باشند. بخش مهمی از رمانهای الیوت را ذهنیات آدمها تشکیل میدهند، از این منظر شاید بتوان او را به گونهای با داستایووسکی مقایسه کرد. هرچند که معتقدم ادبیات انگلستان هم تولستوی و داستایووسکی خاص خود را دارد.
اگر دیکنز را تولستوی آنان فرض کنیم، الیوت هم داستایووسکیشان به شمار میآید. گذشته از حیطه ادبیات انگلیسی زبان، او را میتوان از بزرگترین نویسندگان تاریخ ادبیات جهان نیز دانست، الیوت نویسنده بسیار فاضلی است، شما با خواندن کتابهای او تنها با یک اثر ادبی روبهرو نمیشوید، بلکه اطلاعات بسیاری به دست خواهید آورد. وقتی قهرمان داستان در شهری زندگی میکند یا به محلی سفر میکند در خلال روابط و ماجراهای مرتبط با زندگیاش با تصویرسازیهای بسیاری روبهرو خواهید شد. اگر«میدل مارچ»را تیتر این رمان به شمار آوریم روتیتر آن هم «داستان یک شهر» است، با توجه به همین نام میتوان به نکته پی برد که با خواندن این رمان قادر به آشنایی با تمام ابعاد و مناسبات شهری که میدل مارچ در آن خلق شده خواهید بود.
هماکنون مشغول کار روی ترجمه چه کتابی هستید؟
بزودی کار ترجمه یکی دیگر از نوشتههای الیوت را آغاز خواهم کرد؛ هرچند کتابهای این نویسنده انگلیسی فهرست مشخصی دارند اما بگذارید حالا چیزی از آن نگویم.
در شرایط فعلی اقتصاد نشر نوشتههای برخی نویسندگان و مترجمان-حتی صاحبنام- در انتظاری طولانی برای انتشار باقی ماندهاند، گرانیهای یک سال اخیر کاغذ در انتشار آثار شما هم خللی ایجاد کرده؟
نمیتوانم منکر شوم که درخصوص کارهای من تأثیر زیادی نداشته؛ هرچند که به واسط گران شدن کاغذ، ناشران ناچار به افزایش قیمت کتابها شدهاند و تردیدی نیست که این مسأله در کاهش قدرت خرید علاقهمندان به ادبیات تأثیر بسیاری خواهد داشت. با این حال شاید بد نباشد به این نکته اشاره کنم که گرانی کاغذ تأثیری غیرمستقیم در کاهش انتشار کتابهای بیکیفیت خواهد داشت. در شرایط فعلی که بازار کتاب مملو از آثار بیکیفیت شده و اغلب ناشران حساسیت چندانی در انتخاب کتابها برای نشر ندارند، شاید از این طریق بتوان امیدوار شد که مؤسسات نشر به ناچار دست به گزینش بیشتری در انتخاب آثار بزنند. شرایط اقتصادی به گونهای شده که از دوازده-سیزده هزار ناشری که مجوز کار دارند تنها آنهایی باقی میمانند که حرفهای کار کنند، چون هزینههای این کار به قدری افزایش یافته که کم کم چاپ کارهای نازل صرفه و بازگشت اقتصادی نخواهد داشت و تا حدی جلوی سیل آثار بیکیفیت گرفته میشود.
بخش قابل توجه آثار شما در ارتباط با آثاریست که زنان خالقان آنها بودهاند، چرا؟
شما اگر به سراغ ادبیات قرن نوزدهم بروید در میان فرانسویان، روسها، آلمانیها و... از وجود نویسندگان زن، آن هم با چنین جایگاهی روبهرو نمیشوید. البته نه این که نویسنده زن نداشتهاند، نه! بلکه نویسندگان زن آنها تا این اندازه مهم نبودهاند. نویسندگانی که به سراغ ترجمه آثار آنان از قرن مذکور رفتهام از بزرگترین نویسندگان آن دوره هستند.
زمان چندانی به پایان سال ۹۷ باقی نمانده است، به این بهانه بگویید ارزیابیتان از شرایط ترجمه در این روزها چیست؟
این که بگوییم دوره مترجمان خوب به سرآمده گفته صحیحی نیست، در میان مترجمان فعلی هم مترجمان با استعداد کم نداریم، منتهی اغلب جوانانی که قدم به این عرصه میگذارند راهنمای خوبی ندارند. از طرفی بهنظر میرسد که حوصله چندانی هم در مطالعه آثار ادبی مشهور ایرانی و خارجی ندارند. متأسفانه بسیار اتفاق افتاده با مترجمان جوانی صحبت کردهام که حتی مشهورترین آثار ادبی ایرانی را هم نخواندهاند. از طرفی دانشگاههای ما هم خروجی چندان خوبی ندارند چراکه آموزشهای خوبی به جوانان نمیدهند. کلاسهای خصوصی هم شرایط بهتری ندارند، بسیاری از کارگاههایی که برای ترجمه به پا میشوند از سطح استاندارد قابل قبولی برخوردار نیستند.
عمده کاری که در زمینه آموزش انجام میشود در آموزشهای شخصی میان برخی مترجمان باسابقه با تعداد کمی از علاقهمندان است، خب از طریق شخصی هر نفر مگر فرصت آموزش چند نفر را دارد! از طرفی همان طور که گفتم این کار از سوی خود جوانان هم به استمرار و تلاش زیادی نیاز دارد.
جوانان ما بیاستعداد نیستند منتهی استعداد که به تنهایی کافی نیست! مهمترین توصیهام به علاقهمندان این است که حداقل از خواندن آثار کلاسیک فارسی غافل نباشند و به سراغ مطالعه آثار ادبی کلاسیک جهان و همچنین تازههای نشر هم بروند، چراکه مترجم قبل از زبان مبدأ باید به زبان مقصد تسلط داشته باشد. مقایسه آثار ترجمه موجود در بازار با اصل اثرهم کمک بسیاری به آنان خواهد کرد، با مطالعه آثار پیشکسوتان ترجمه قادر به یادگیری نکات و شگردهای بسیاری خواهند شد. کار ترجمه نیاز به استمرار، آزمون و خطا و گذشت زمان بسیاری نیاز دارد.
مریم شهبازی
- 13
- 3