رسیدن به یک ایده خوب، یکی از سختترین بخشهای یک کار خلاقانه از جمله نویسندگی است. روی آوردن به «قرض گرفتن» ایده از دیگران یکی از رویکردهایی است که این کار سخت را آسانتر میکندو در طول تاریخِ بی سابقه نبوده است، ادبیات جهان نشان میدهد بسیاری از نویسندگان مشهور جهان با کپی برداری از ایده های دیگران، مرحله خلاقانه و دشوار نویسندگی یعنی ایدهپردازی را دور زدهاند.
البته نویسندگانی که بخت و اقبال با آن ها یار نبوده است دچار اشتباهات بزرگی در این زمینه شده و خود یا آثارشان هرگز به شهرت نرسیدهاند. آن چه در ادامه میخوانید تعدادی از آثاری هستند که نویسندگانشان ایده آن ها را از دیگران وام گرفتهاند و این آثار در نهایت به شهرت و محبوبیت نیز رسیدهاند.
آوای وحش- جک لندن
رمان «آوای وحش» اثر جک لندن یکی از مشهورترین رمانهای آمریکایی است. گفته میشود جک لندن افرادی را به منظور ارائه ایده برای طرح داستان به استخدام در میآورده است.
یکی از این افراد «سنکلر لوییس» بود که بعدها برنده جایزه نوبل ادبیات شد. لندن در کنار استفاده از ایدههای لوییس، از کتاب غیر داستانی«سگ های من در سرزمین های شمالی» اثر «اگرتون ار. یونگ» استفاده و درواقع آن را با عنوان «آوای وحش» بازنویسی کرد. لندن اذعان کرد که بخش عمدهای از کتابش برگرفته از کتاب یونگ است اما منکر«سرقت ادبی» بود زیرا معتقد بود کتاب یونگ یک اثر غیرداستانی است و نوشتن براساس آن سرقت به شمار نمیآید.
اتللو- ویلیام شکسپیر
یک نویسنده و شاعر کمتر شناخته شده ایتالیایی به نام جیووانی باتیستا جیرالدی معروف به سینسیو درسال ۱۵۶۵ داستان کوتاهی با عنوان «کاپیتان مغربی» نوشت. عناصر مشترکی میان داستان اتللو با مغربی وجود دارد.
این عناصر مشترک زیاد نیستند و فقط طرح داستان، شخصیتها، نامهای خاص، صحنه و نکات اخلاقی داستان را شامل میشوند! درواقع داستان جیرالدی آن قدر شبیه نمایش نامه تحسین شده شکسپیر است که ما را از این که شکسپیر حتی به خودش زحمت تغییر عنوان را هم نداده، شگفتزده میکند.
رومئو و ژولیت- ویلیام شکسپیر
رومئو و ژولیت شکسپیر هم به شکل قابل توجهی برگرفته از داستان یک شعر روایی ایتالیایی به نام «تاریخ غمانگیز رومئو و ژولیت» است که در سال ۱۵۶۲ توسط نویسنده ایتالیایی به نام ارتور برووک به صورت شعر و در سال ۱۵۹۱، توسط ویلیام پینتر انگلیسی به صورت نثر به نگارش درآمد. شکسپیر در رومئو و ژولیت که بر حسب اتفاق یکی از محبوبترین نمایش نامههای اوست، از هردوی این آثار استفاده کرده است بدون اینکه هیچ گونه اشارهای به آن ها داشته باشد.
۱۹۸۴- جرج اورول
موضوع اصلی و بسیاری از نکات مهم طرح داستان در رمان «۱۹۸۴» جرج اورول از یک نویسنده کمتر شناخته شده روسی به نام یوگنسی زامیاتین گرفته شده است. می توان شباهت میان رمان ۱۹۴۸ و اثر «ما» نوشته زامیاتین را یک تصادف دانست اما اورول در سال ۱۹۴۶ یعنی دوسال قبل از انتشار رمانش، رمان «ما» را مطالعه کرد و درک نویسنده از سیاست و انسان ماشینی آن روز را مورد انتقاد قرار داد. دو اثر، ۱۰۰ در صد به هم شباهت ندارند اما شباهت عناصر مهم در آن ها قابل توجه است.
سه تفنگدار- الکساندر دوما
هر سه شخصیت اصلی رمان «سه تفنگدار» اثر الکساندر دوما نویسنده فرانسوی، از جلد اول یک کتاب کوچک به نام «خاطرات مسیو دارتانیان» اثر نویسنده فرانسوی دیگری به نام کورتیلز د ساندراز گرفته شده است. ساندراز شخصت اولیه دارتانیان، شخصیتهای دیگری از داستان و نکاتی از طرح را که بعدها دقیقا در سه تفنگدار همانندسازی شدند در کتابش ترسیم کرده است. به نظر میرسد دوما شخصیتها و پیچشهای داستانی راکه ساندراز طراحی کرده بود، آنقدر دوست داشته که آن ها را شرح و بسط داده و درنهایت به نام خود ثبت کرده است.
یاسمین مشرف
- 11
- 3