روزنامه جهان صنعت نوشت: علی دارابی قائممقام وزیر و معاون میراث فرهنگی گزارش عملکرد دوساله خود در معاونت میراث فرهنگی وزارت گردشگری را ارائه کرده که مشروح آن در پایین همین صفحه آمده است. آنچه در این مطلب میخوانید اما نقدی برگزارش ارائهشده از سوی قائممقام وزیر و معاون میراث فرهنگی است که به قلم دکتر عبدالرضا مهاجرینژاد- باستانشناس و عضو هیات علمی پژوهشگاه میراث فرهنگی- نوشته شده است. شایان ذکر است ادامه نقد این باستانشناس بر گزارش عملکرد «معاون میراث فرهنگی کشور» در شمارههای آتی روزنامه «جهانصنعت» منتشر خواهد شد.
دکتر عبدالرضا مهاجری نژاد گفت: اولین نکته در ارزیابی و عملکرد دستگاهها از دو جهت کمی و کیفی، اعداد، ارقام و آمار قابل اندازهگیری است.
تمامی گزارش ارائهشده
(از سوی معاون میراث فرهنگی کشور) قابل نقد است و ای کاش معاون محترم و قائممقام وزیر میراث فرهنگی به جای جمعآوری گزارش روتین و روزانه، گزارش عملکرد خود را در میان متخصصان، خبرنگاران یا در صداوسیما و نشست خبری با حضور فعالان عرصه میراث فرهنگی ارائه میداد. از سوی دیگر، گزارش ایشان شبیه گزارش یک مبصر به معلم بوده و بسیار ابتدایی بیان شده است و هیچ ردی از کلیدواژههای میراث فرهنگی در گزارش دیده نمیشود و صرفا گزارشی روتین جمعآوری شده است. جملاتی چون« در راستای حکمرانی مطلوب»، «اولویت توسعه و کیفیتبخشی»، «ارتقای میراث فرهنگی در گفتمان توسعهای اجتماعی و فرهنگی جامعه» و « اهتمام در جریان سازی» و سایر عناوین اینچنینی صرفا بازی با کلمات است که هیچ ارزش و بار میراثی و فنی ندارد. مفاهیم و مقوله معاونت میراث فرهنگی با مصادیق سر و کار دارد؛ مفاهیم و مصادیقی چون محوطه، بافت، موزه، موزهداری، استاندارد، حریم کمیتههای فنی، کمیته حریم، ثبت و شورای ثبت از جمله کلیدواژههای میراث فرهنگی هستند. در گزارش قائم مقام وزیر میراث فرهنگی حتی در ارائه آمار و ارقام به لحاظ کمی و کیفی خطاهای فاحشی وجود دارد؛ از جمله پیگیری و تحقق افزایش بالغ بر ۵۰ درصد اعتبارات حفاظت و صیانت از میراث فرهنگی در دولت سیزدهم و هدایت راهبری بالغ بر دوهزار پروژه حفاظت و مرمت!
اولا (این ادعا) دروغی بزرگ است، ثانیا آقای قائممقام بفرمایند بودجه بخش حفاظت و مرمت از سال ۱۴۰۰به قبل چقدر بوده است؟ از اعتبارات مورد نظر ایشان چقدر تخصیصی بوده و چه میزان ابلاغ اعتبار بوده است؟
اگر میزان تورم از سال ۱۴۰۰ تا به حال را حداقل ۵۰درصد در نظر بگیریم و تمام این موارد را جمع و تفریق کنیم، آن وقت آقای معاون میتواند مشخص کند چه میزان اعتبار اختصاص یافته است.
نکته دیگر در شاخص مقیاس اندازهگیری عملکرد، نوع قیاس ایشان (معاون میراث فرهنگی) که پیشتر به آن اشاره شد، این قیاس معالفارق است. اگر قرار است در مورد موزهها صحبت شود اولین مساله طرح وپلان موزه و استاندارد بودن موزه است. استاندارد بودن موزه، طرح محتوایی موزه، وجود کتابخانه و سالن اجتماعات و آزمایشگاه از مولفههای ساخت و ایجاد یک موزه است. سایر شاخصهای موثر بر مبنای استاندارد حداقل به مبنای موزه ملی ایران که یک صد سال پیش طراحی و ساخته شده است؛ حال باید از معاون محترم پرسید نهتنها دولت سیزدهم، بلکه آیا از آغاز دهه ۱۳۶۰ تاکنون چند موزه استاندارد ساخته شده است؟
در تمامی دولتها حتی به اندازه یک موزه در حد موزه ملی ایران ساخته نشده است؛ آن هم با حجم انبوه اشیاء و آثار منقول که در زیرزمینها همانند انبار سمساریها خاک میخورند. کشوری با حوزه تمدنی در قامت ایران، در اوج عظمت به لحاظ موزهای یکی از فقیرترین کشورهای جهان است.
اینکه بهطور متوسط هر چند ماه با یک تغییر کاربری و بتونهکاری و چیدمان خانگی کرده و بگوییم موزه درست کردیم درست نیست؛ هر وقت در قد و قامت و قاموس یک موزه استاندارد همانند موزه ملی، توانستید یک موزه بسازید آن وقت ادعا کنید.
اگر آقای دارابی درباره بافت تاریخی صحبت میکند باید درک صحیحی از بافت تاریخی داشته باشد. کاربری در بافت، زنده نگه داشتن جریان زندگی در بافت تاریخی، هویتبخشی و نگاه ارگانیکی به بافت، پایش همیشگی و طرحهای مرمتی آماده و سایر مولفهها از شاخصهای بافت تاریخی است.
حداقل اطلاعات بدهند چند بافت تاریخی در کشور وجود دارد؟ بناهای شاخصی که با سبکهای معماری خاص ساخته شدهاند کدامند؟ اساسا اصلا ایشان(معاون میراث فرهنگی) سبکهای معماری را میشناسند؟ از سبکهای رازی، خراسانی، سبکهای باستانی هخامنشی، اشکانی تا صفوی اطلاعاتی دارند؟ بنابراین با رفتارهای گفتاردرمانی و علوم سیاسی نمیشود در مورد تخصصیترین حوزه وزارت میراث فرهنگی حرف زد.
جالب بود میفرمودند از دهها هزار بنای تاریخی کشور خارج از بافت، از تک بناهای شاخص، فقط چندصد بنا طرح مرمتی دارند؟ اصلیترین عامل تخریب بافت تاریخی شیراز در زمان آقای مونسان در دولت قبل و خصوصا زمان تصدی ایشان (علی دارابی) به عنوان معاون میراث فرهنگی رقم خورده است (و حالا) تعلل، غفلت و شانه خالی کردن از مسوولیت و توپ را به زمین پژوهشگاه میراث فرهنگی انداختن.
از محوطههای تاریخی کشور باید گفت که در آستانه نابودی و غارت هستند. عملا هیچ برنامهای برای حفاظت از محوطههای تاریخی وجود ندارد. این یک کار بسیار بزرگ ملی است که باید بینبخشی و بین دستگاهها و با طرح و لایحه و با کمک دولت و مجلس حلوفصل شود.
وزارت میراث فرهنگی در طول سالیان عملا ۲هزار نیروی یگان حفاظت را به نیروهای بیخاصیت و ناکارآمد تبدیل کرده است. درواقع نیروهای فیزیکی حفاظت میراث فرهنگی(که باید در حال حراست از محوطههای تاریخی باشند) روسای ادارات (استانی) شدهاند و این بزرگترین خلأ و ندانمکاری است که در سالهای متمادی از زمان تشکیل یگان حفاظت میراث فرهنگی تاکنون ادامه داشته است. یک محوطه(تاریخی) سالم و دست نخورده در کشور وجود ندارد.
در مورد بازگشت نقش برجسته ساسانی به کشور آن را جزء عملکرد دانستهاند. آقای دارابی! نقش برجسته ساسانی را دولت فخیمه انگلستان به شما برگرداند و شما هیچ اطلاعی از قاچاق نقش برجسته ساسانی به انگلیس نداشتید و اساسا مشکل اینجاست که چگونه قاچاق انجام میگیرد؟ سوزن نیست؛ نقش برجسته است. وظیفه یگان حفاظت چیست؟ بنابراین لطفا بازگرداندن نقش برجسته ساسانی را به نام خودتان مصادره نکنید؛ همانطور که در خصوص بازگرداندن هزاران گلنوشتههای هخامنشی و بازگرداندن آنها از آمریکا به ایران سخن گفتند و(تحقق) آن را هم موکول به ماههای آینده کردند. اصولا این حرفها و وعدهها و پاسخگوییهای رسانهای است. ثانیا آقای دارابی، از چندین دولت قبل از شما این مساله از طریق محاکم قضایی و گرفتن وکیل و سایر امور حقوقی به طور جد پیگیری شده است. همه اسناد و مکاتبات نیز موجود است؛ هم در وزارتخانه متبوع و هم در وزارت امور خارجه.
- 17
- 1