به گزارش ایسنا، شهرام شهریار از جمله فعالان میراث فرهنگی است که با انتشار عکسهایی از وضعیت حال حاضر و گذشته این عمارت، اتفاق رخ داده را اینگونه شرح داد: چند روز پیش جداره بیرونی عمارتِ قاجاری میرزا نبیخان، توسط عوامل شهرداری تهران مخدوش شد. چند سال پیش در عملیات سنگ فرش کردن گذر همین خانه، پیرنشینهای این عمارت ویران شده بود.
این فعال میراث فرهنگی درباره هویت این عمارت قاجاری نوشته است: این خانه در نقشه موسیو کرشیش طراحی شده در سال ۱۲۳۷ هجری خورشیدی با نام خانه «میرزا نبیخان» مشخص شده است و در نقشه متأخر عبدالغفار نجم الملک (ترسیم شده در سال ۱۲۷۰ هجری خورشیدی) با نام خانه «غلام الملک» معرفی شده و با روند پیشرو در نقشههای جدید از صحنه روزگار محو خواهد شد.
بنابر تاریخچهای که شهریار از این عمارت گردآوری کرده است: اجداد میرزا نبی خان قزوینی، اهل علی آباد مازندران بودند. پدرش عابدین بیک در خدمت شاهزاده علینقی میرزای رکن الدوله حاکم قزوین به دلاکی اشتغال داشت. میرزا نبی خان در دستگاه حکومتی رکن الدوله مال و ثروتی اندوخت و ترقی کرد.
میرزا نبی قزوینی ملقب به امیر دیوان دولتمرد عصر قاجار، همچنین پدر صدراعظم نامدار دوره ناصری میرزا حسین خان سپهسالار و یحیی خان مشیرالدوله بود. نبی خان در خدمت علینقی میرزا رکن الدوله پرورش یافت و در سلک خدمتگزاران دولت درآمد. پس از مدتی علینقی میرزا از پدرش استدعا کرد دختری به عقد او درآورد. فتحعلی شاه نیز از میان دختران خود، ماه نوش لب خانم افتخارالسلطنه را که مادرش از دیگر بانوان اندرون مقربتر و محبوبتر بود، به او داد.
نبی خان در سال ۱۲۵۴ هجری قمری به پاداش لیاقتی که در فرونشاندن آشوب شهر شیراز از خود نشان داد، به حکومت فارس منصوب شد و یکسال در آن منطقه حکمرانی کرد. بار دیگر در سال ۱۲۵۸ هجری قمری به جای فرهاد میرزا معتمدالدوله به حکومت فارس رفت و در سال ۱۲۶۱ هجری قمری حکمران اصفهان شد.
خانه منسوب به میرزا نبیخان در محله اودلاجان پیش از مرمت
خانه میرزا نبیخان در تهران، محله عودلاجان، خیابان پامنار واقع شده و در فهرست میراث ملی ثبت نشده است و بررسیهای این فعال میراث فرهنگی حکایت دارد که پس از تبدیل شدن این منطقه از مسکونی به تجاری، خانه میرزا نبیخان تبدیل به کارگاه کیف دوزی شد و مدتی نیز انبار لاستیک بود و مدتی هم به عنوان انبار کابل فشار برق از آن استفاده میشد و هم اکنون هم به صورت انبار بهرهبرداری میشود و در دهه ۹۰ جداره آجری داخل خانه با سیمان پوشانده شده بود.
شهریار همچنین یادآور شد: در ضلع جنوبی حیاط چندین درخت تنومند بود که در تصاویر هوایی سال ۱۴۰۳ خبری از درختان نیست. در حیاط جنوبی یک حوض مدور وجود داشت و تمامی پنجرههای خانه میرزا نبیخان چوبی بود که چند سال پیش برای حفط اجناس داخل خانه پنجرههای چوبی تخریب و آهنی شدند. در اتاقها شومینههای گچبری شده زیبایی بود که هنوز هم در عمارت چشم نواز هستند. حیاط شمالی که به احتمال فراوان حیاط کالسکه رو بوده، دارای یک حوض سنگی مسطیل شکل بود که در سالهای اخیر تخریب شد.
این فعال میراث فرهنگی به تخریبهای گذشته این عمارت اشاره کرد و توضیح داد: در دهه ۹۰ برای سنگفرش کردن خیابان رکنی، پیرنشینهای عمارت توسط عوامل شهرداری تخریب شد و عملیات سنگفرش انجام و در مرداد ماه سال ۱۴۰۳ جداره بیرونی توسط عوامل شهردار ناحیه دو، منطقه ۱۲ تهران به عنوان زیباسازی شهر تهران سیماناندود شد. این سیمان کاری آسیب فراوانی به جداره این عمارت قاجاری وارد کرده است و نیازمند حضور کارشناسان متخصص برای حذف و پاکسازی سیمان دارد در هیچ عملیات مرمتی از سیمان استفاده نمیشود.
شهریار این پرسشها را مطرح کرد که طرح و اقدمات وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی برای مستند نگاری و ثبت این خانه چه بوده؟ آیا تاکنون پروندهای برای حفظ و احیاء این عمارت توسط شهرداری یا میراث فرهنگی تهیه شده است؟ تنها محله و بافت تاریخی ثبت شده در آثار ملی شهر تهران محله عودلاجان است، چه اقدامات حفاظتی و احیاء برای این بافت تاریخی و ارزشمند انجام شده است؟
***
آرامگاه «اردشیر سوم» هخامنشی نَم کشیده است!
سیاوش آریا، کنشگر میراث فرهنگی از وضعیت مخاطرهآمیز آرامگاه «اردشیر سوم» بر اثر نفوذ رطوبت و نمزدگی در این اثر هخامنشی در مجموعه «تخت جمشید» خبر داد.
این پژوهشگر و کنشگر میراث فرهنگی عکسهایی را از آرامگاه اردشیر سوم هخامنشی در مجموعه تخت جمشید در اختیار ایسنا قرار داد و درباره وضعیت آن توضیح داد: آرامگاه اَردشیر سوم هخامنشی در دامان کوه «مهر» (رحمت) در میراث جهانی پارسه یا همان تخت جمشید نَم کشیده و رطوبت فراوان در آرامگاه این پادشاه هخامنشی رِخنه کرده و آن را خَدشهدار کرده است.
این کنشگر میراث فرهنگی براساس بررسیها و رصدی که سالها در مجموعه تخت جمشید داشته است، گفت: نَم و رطوبت شدید پس از بارندگیهای بهاری به جان آرامگاه اَردشیرسوم هخامنشی در مجموعۀ جهانی پارسه افتاده و آن را با چالشی تازه رو به رو کرده است. همچنین نم و رطوبتها بر پیکرۀ سنگنگارهها نیز رِخنه کرده و چهرۀ آنها را خَدشهدار کرده است.
آریا اضافه کرد: این در حالی است که نم و رطوبتها در همین بخش از آرامگاه اَردشیر سوم هخامنشی و در سال ۱۳۹۹ خورشیدی وجود داشته و در گزارشی به آن پرداخته بودم و مسئولان وقت پایگاه جهانی پارسه از برطرف کردن آن و مرمت و حفاظت خبر داده بودند اما با گذشت چهار سال به گفته ای «در بر همان پاشنه میچرخد!». با این همه، با مدیر کنونی پایگاه جهانی پارسه چندین و چند بار زنگ زدم که شوربختانه پاسخگو نبودند! حتی در یک پیام کوتاه از او درخواست پاسخگویی کردم که پاسخی نیز به آن پیام کوتاه داده نشد. این موضوع، بیانگر برخورد غیرحرفهای برخی از مدیران و مسئولان در استانها است که خود را ملزم به پاسخگویی در برابر رسانهها و کُنشگران میراث فرهنگی نمیدانند. این یادمانهای ارزشمند تاریخی و تکرارناپذیر کشور است که آسیب دیده و یکی پس از دیگری از چهرۀ تاریخ و صحنۀ روزگار حذف و زِدوده خواهد شد.
این پژوهشگر میراث فرهنگی به استناد گفتوگوهایی که با برخی کارشناسان مرمت و باستانشناسی در اینباره داشته است، اظهار کرد: یکی از دشواریهای بزرگ یادمانهای تاریخی سنگی، حفاظت آنان در برابر بارانهای اَسیدی و به گونۀ کلی عوامل طبیعی بوده که تأثیر بسیار بد و مستقیمی را روی این دسته از یادگارها گذاشته و پاسبانی از آنها را با سختی رو به رو خواهد کرد. همچنین، موضوع مرمت و حفاظت از یادمانهای سنگی در کشور ما بسیار هزینهبَر بوده و به یکی از چالشهای بزرگ در این زمینه تبدیل شده است. از سویی، نمیتوان دست روی دست گذاشت و به بهانۀ کمبود بودجه، بینندۀ ویرانی یادمانهای ارزشمند سنگی که دستاورد دسترنج گذشتگان پاک نهادمان بوده است، شد.
او ادامه داد: امروزه با پیشرفت دانش و تکنولوژی در جهان که به سرعت رو به گسترش است، باید کوشید تا بهترین و سادهترین راهها را برای پاسداری از یادمانهای سنگی به کار برد. در جهان امروز، ناتوانی در پاسداری و نگهداری از یادمانهای سنگی و به گونۀ کلی تاریخی، اَمری شگفتانگیز و غیرقابل پذیرش است و باید همگام با دانش روزافزون جهانی پیش رفته و از تکنولوژیهای نوین بهره برده تا بتوان یادمانهای گرانسنگ تاریخی را همان گونه که سالم به دست ما رسیده است به دارندگان (صاحبان) اصلی این سرزمین که همانا آیندگان هستند، واگذار کرد و کوتاهی در این زمینه، خطایی نابخشودنی به شمار آمده که باید در برابر تاریخ و آیندگان پاسخگو بود.
آریا مستند به اظهارات کنشگران میراث فرهنگی و باستانشناسان تاکید کرد: یک مجموعۀ جهانی باید با حساسیت بیشتری اداره شود و پیاپی به بخشهای گوناگون آن سرکشی شود و با دانش و علم روز با آن رفتار شود. این نم و رطوبت اگر به هنگام رسیدگی شده بود، پدید نمیآمد. هماینک نیز می توان با کنترل سرما و گرما، آب و هوا و کُنش و واکنش هوا (فعل و انفعالات) و ریشهکن کردن گُلسنگها از آن به خوبی و با حساسیت نگهداری کرد. از سویی باید برنامهها و مطالعات هدفمند باستانشناسی و مرمت و حفاظت در این مجموعه از سر گرفته شود. باستانشناسان پافشاری دارند چنین مجموعۀ بزرگ جهانی، جای آزمون و خطا ندارد و با هوشیاری و کارآزمودگی باید از آن پاسداری و نگهداری کرد.
او ادامه داد: به گفتۀ باستانشناسان و کارشناسان میراث فرهنگی، یکی از عوامل مؤثر در تخریب یادمانهای سنگی در میراث جهانی پارسه بیگمان وجود کارخانه پتروشیمی است. دیگر عوامل مهم سوزاندن «کاه کلشت» به وسیلۀ کشاورزان پس از برداشت گندم است که سبب اسیدی شدن هوا میشود و بازخورد منفی برای سنگها دارد.
این کنشگر میراث فرهنگی با این پیشنهاد که برای سنجش بهتر روند تخریب در آرامگاه اَردشیر سوم هخامنشی در کوه مهر عکسهای چندین سال گذشته را با نمونۀ امروزین آن باید درکنار هم گذاشت و موارد را بررسی کرد تا به نتیجه رسید و به عمق فاجعه پِی برد، گفت: باید دانست که سازهها و آثاری که در فضای باز جای دارند، همیشه دستخوش آسیبهای جوی و محیطی هستند. آثار صخرهای نیز از این امر جدا نیست. بارندگی یکی از عوامل آسیبرسان به یادمانهای تاریخی به شمار میآید. به همین انگیزه مرمتگران کوشش میکنند تا اندازۀ امکان، یادمانها و آثار را از این نوع آسیب درامان نگاه دارند.
او یادآور شد: آثار صخرهای پارسه و نقش رستم از دیرباز و از زمان ساخت دستخوش آسیبهای ناشی از بارندگی جای داشتهاند. از همین رو، معماران هخامنشی کوشیدهاند تا با ساخت آبراهههایی در دیوارۀ آرامگاهها به ویژه در دیوارۀ کوه «دژ نبشت» در نقش رستم از رخنۀ رطوبت پیشگیری کنند. هرچند این اقدام زیبندۀ معماران هخامنشی تا اندازۀ بسیاری انگیزۀ کُند کردن آسیبها شده است، ولی به انگیزههای گوناگونی هیچگاه کافی نبوده است. شوربختانه یکی از دشواریهای آثار صخرهای، این است که بر اثر عوامل زمینشناسی، پیوسته مسیر رسانندگی آب (هیدرولوژیکی) تغییر پیدا میکند و این دگرگونیها انگیزهای خواهد شد تا آب از فضاهای غیرقابل پیشبینی شده، رِخنه و نشت کند.
آریا بیان کرد: به هر روی، یکی از با ارزشترین و بزرگترین یادمانهای سنگی کشورکه نگین هنر و تمدن ایران زمین به شمار میآید با وجود همۀ حساسیتها در خطر قرار گرفته است و جا دارد مسئولان فرهنگی استان و کشور چارهای ریشهای و درمانی بلند مدت را برای آن درنظر بگیرند تا در برابر آیندگان سرخورده و سرافکنده نباشیم.
مجموعۀ تاریخی فرهنگی میراث جهانی پارسه (تخت جمشید)، بخشها و کاخهای گوناگونی را در دل خود جای داده است که میتوان به کاخ آپادانا، کاخ تچر، کاخ هدیش، کاخ سد ستون، خزانه، دروازه ملل و آرامگاههای اردشیر دوم و سوم در دامان کوه مهر یاد کرد که در سال ۵۱۸ پیش از میلاد به فرمان داریوش بزرگ بنا شد و خشایارشا و اردشیر یکم آن را گسترش دادند.
مجموعه تخت جمشید به همت شهریار عدل، باستانشناس و ایرانشناس شهیر در سال ۱۳۵۸ پس از چغازنبیل، دومین اثر تاریخی ایران بود که در فهرست میراث جهانی یونسکو ثبت شد.
- 17
- 2