در سالنمای جلالی، مناسبتهای ملی اندکی جابهجا شد و جشن تیرگان از ۱۳تیر به ۱۰ تیر انتقال یافت
بیگمان جانمایه جشن تیرگان نیز، شادمانی، شکست اهریمنان و بدخواهان است
تیرگان درگذشتهها از دریای مازندران تا دریای پارس و از خاور تا باختر برگزار میشده است
در کشورهای گستره قفقاز و فرارود مانند تاجیکستان نیز همچنان جشن تیرگان گرامی داشته میشود
جشن تیرگان،نمادی از مبارزه مردم ایران در راه رسیدن به زندگی بهتر و سپاسگزاری از خداوند است
مردم از بامدادان جشن تیرگان تن را شستوشو میدادند، رخت نو میپوشیدند و به ديدار هم ميرفتند
مردم در جشن تیرگان کلههای قند به نوعروسان و تازهدامادها پیشکش میکردند
مهمترین و شادمانهترین بخش جشن تیرگان آبپاشی است که به آن سرشوران هم میگفتند
یکی از بنیادیترین اندیشههای فلسفی ایرانی، باور به نبرد همیشگی میان خوبی و بدی است
آرش جان میدهد اما تیر او بر درخت گردویی در آنسوی آمو دریا فرود میآید تا ایران فراختر شود
از نظر یونگ اسطورهها تنها محصول تخیل نیستند بلکه خاطرات ضمیر ناخودآگاه بشر هستند
ایرانیان همواره خواهان جهانی آباد بودهاند
انسان ایرانی در هزارتوی تاریخ خویش همواره با برپایی جشنها و آیینهای بسیار، امیدوارانه چشم به آغازی بهتر و آیندهای روشنتر داشته و در دشوارترین روزها از تلاش برای رسیدن به آرزوها و آرمانهای خود دست برنداشته است. جشنهایی که ریشه در ستایش خداوند و ارزشهای انسانی و همچنین، پاسداشت زیستبوم ایران و رویدادهای تاریخی یا نیمهتاریخی داشته است. در گاهشماری روزگار کهن، دوازده ماه سال، نامهایی چون «فرهوشی»، «آرتاوهیشتا»، «خردات»، «تیشتر»، «امرتات»، «شهریور»، «میتر»، «آپان»،«آتور»، «دزو»، «وهومن» و «سپندارمت» را برخود داشتند. از آنسو سیروز ماه نیز دارای سینام بودند که با «اورمزد» آغاز و با «انیران» به پایان میرسید.
ازسویی دیگر نام دوازدهگانه ماههای سال در میان نام روزها قرار داشت؛ بدینسان در هرماه یک روز نام ماه و نام روز برابر میشد که آن را جشن میگرفتند. تیرگان یکی از همین جشنهاست؛ جشنی که برپایه گاهشماری باستانی در پی برابری نام روز و نام ماه در سیزدهم تیرماه برگزار میشده است. تیر یا تیشتر در اوستا ستاره باران و ایزد ترسالی است که هرگاه در آسمان بدرخشد مژده باران میدهد، کتاب تیریشت و بندهش او را سرور همه ستارگان میدانند که هیچ پری و جادویی نمیتواند بهآن آسیب رساند. به باور ایرانیان تیشتر به گونه اسبی سپید با گوشه او لگام زرین در سیزده تیر پس از سهده شب نبرد، آپوش، دیو خشکسالی را شکست داده بارانزایی آغاز میشود.
تیرگان، جشنی برای باران
بیگمان تیرگان را باید جشنی برای باران و بارانزایی دانست. از آنجا که ایران، سرزمینی خشک و کمآب بوده و مردمش نیز بیشتر کشاورزی میکردند، همواره دست به آسمان داشته ونگاهشان بر زمین بوده است. آنان درگذر روزگار به خوبی دریافتند که آب را چگونه هدر ندهند. کندن کاریز، ساختن سد، آبانبار و برپایی جشنهایی همچون خردادگان، آبانگان و تیرگان در بزرگداشت آب، بخشی از تلاش ایرانیان در پاسداری از این داده اهورایی بوده است. در همین راستا بسیاری از آیینهای بارانخواهی برگرفته از جشن تیرگان مانند «هلهله کوسه»، «کلَل کوسه»، «چمچمه گلین»، «عروسی قنات» و «عروسی باران» در سراسر کشور برگزار میشده است. ستاره تیر در ادبیات پارسی با نامهایی چون «شباهنگ»، «ورآهنگ»، «ستاره خنگ» و «ستاره سحری» شناخته شده که نشانه آن گل بنفشه بوده است.
تیرگان و آرش کمانگیر
یکی دیگر از چراییهای پیدایش تیرگان را باید در داستان آرش کمانگیر جستوجو کرد.آنجا که منوچهر پیشدادی پادشاه ایران از سپاهیان افراسیاب تورانی شکستخورده، داوری میان دو کشور و گستردگی مرزهای آنان به پرتاب تیری سپرده میشود. آرش کمانگیر که به او شیواتیر نیز میگویند بهپا میخیزد و برای پرتاب تیر آماده میشود. او بهدرستی میداند پهناوری کشورش، کینخواهی خون همرزمانش و سربلندی هممیهنانش بسته به بازوان او دارد.
آرش در تیر روز، به ستیغ کوه دماوند میرود و فریاد میزند: «منم آرش، سپاهی مردی آزاده، به تنها، تیر ترکش آزمون تلختان را. اینک آماده». به گفته ابوریحان بیرونی در آثار الباقیه و ابوسعید گردیزی در تاریخ گردیزی آرش برهنه میشود، به یاری اورمزد، همه توانش را در چله کمان مینهد و رها میکند. آرش جان میدهد اما تیر او بر درخت گردویی در آنسوی آمودریا فرود میآید تا مرزهای ایران فراختر شود، جنگ پایان پذیرد و مردم شادمان شوند. از اینپس آرش نماد جانفشانی و جانبازی در راه میهن میشود.
اساطیر، محصول ناخودآگاه بشر
اگرچه بنمایه جشن تیرگان و سایر جشنهای ایرانی اسطوره است اما نباید آنها را با پندار و گمان(تخیل و وهم) یکی دانست. زیرا از نظر کارل گوستاو یونگ «اسطورهها تنها محصول تخیل نیستند بلکه خاطرات ضمیر ناخودآگاه بشر هستند». اسپنسر نیز میگوید: «اسطوره یادی از رویدادها و قهرمانهای تاریخی است که در گذشته میزیسته و از خود در خاطر آیندگان یادگاری خوش یا ناخوش بهجا گذاشتهاند». واژه تیر بخشی از پیکره نمادین جشن تیرگان بهشمار میآید چه آنجا که ایزد باران و بارانخواهی است و چه آن هنگام که ابزاری برای نمایاندن مرزهای ایران بهکار میآید.
نیاکانمان هزاران سال است در سیزدهم تیر همراه با شادی و پایکوبی از یکسو برای بارانزایی به نیایش و ستایش خداوند پرداخته و از سوی دیگر یادمان آرش و همه کسانی که از پس روزگار سخت هزاران ساله آرشوار برای ماندگاری این سرزمین اهورایی جان باختند را گرامی میدارند؛ از اینرو در این جشن دختران و پسران جوان، بافتههای هفترنگ بهنام «تیر وباد» که همنشان از تیر آرش دارد و هم یادآور بادهای بارانزاست به دست میبندند.
تیرگان در ایران باستان
در ایران باستان این جشن در ۱۰روز از سیزده تا بیستودوم تیر برپا میشده است. مردم از بامدادان تن را شستوشو داده، رخت نو پوشیده و با پختن خوراکیهای سنتی به دید و بازدید میرفتند. همچنین کلههای قند را در کاغذ هفت رنگ «تیر و باد» پیچانده به نوعروسان و تازهدامادها پیشکش میکردند. برگزاری فال کوزه «چک دوله» و فال حافظ از دیگر برنامههای این روز بوده است. اما مهمترین و شادمانهترین بخش جشن تیرگان آبپاشی است که به آن آبپاشان، آبریزان و سرشوران هم میگفتند.
ایرانیان در کنار رودخانهها و هرجای مناسب دیگری به نماد باران سازی به یکدیگر آب پاشیده و این چکامه را میخواندند: «تیر برو، باد بیا، غم برو، شادی بیا، محنت برو، روزی بیا، خوشه مرواری بیا». به باور پژوهشگران، جشن آب پاشان «وارداوار» در میان ارامنه ایران و جشن «نوسردایل» در نزد هممیهنان آشوری برگرفته از تیرگان ایرانی است. جشن گلابپاشی نیز که در میان مسلمانان شبه قاره هند در تیرماه انجام میشد گونه دیگر جشن تیرگان است که از روزگار غزنویان به آن سرزمین رفته است. در کشورهای گستره قفقاز و فرارود مانند تاجیکستان همچنان این جشن گرامی داشته میشود. پس از اسلام خیام، دانشمند ایرانی، به فرمان سلطان جلاالدین ملکشاه سلجوقی به ساماندهی گاهشماری یزدگردی پرداخته، آن را تقویم جلالی یا سلطانی نامیدند. در این سالنمای تاز، مناسبتهای ملی اندکی جابهجا شد و جشن تیرگان در روز دهم تیر قرار گرفت. از اینرو هممیهنان زرتشتی، تیرگان را هر ساله دهم تیر جشن میگیرند.
جهانی آباد، باور بنیادین ایرانیان
یکی از بنیادیترین اندیشههای فلسفی ایرانی، باور به نبرد همیشگی میان خوبی و بدی است. ایرانیان همواره خواهان جهانی آباد و آرام به دور از بداندیشی بوده که این آرزو را در آیینها، باورها، اسطورهها، چکامهها و اندیشههای دینی خود دنبال کردهاند؛ چنانکه آموزه خردمندانه گفتار، کردار و اندیشه نیک بر همین پایه از دل این فرهنگ برخاسته است. بیگمان جانمایه جشن تیرگان نیز، شادمانی، شکست اهریمنان و بدخواهان است زیرا درنگاه ایرانی آپوش دیو خشکسالی و افراسیاب تورانی - خواه افسانهای باشند و خواه نیمه تاریخی و نیمهافسانهای- نماد تیره روزی و ویرانگری هستند.
تیرگان درگذشتههای نهچندان دور از دریای مازندران تا دریای پارس و از خاور تا باختر با نامهای گوناگونی چون «آب، تیر، ماهی»، «سیزهشو»، «سیزهتیر» و «تیر و جشن» برگزار میشده است. جشن تیرگان، مانند همه جشنهای ایرانی، نمادی از مبارزه مردم ایران در راه رسیدن به زندگی بهتر، سپاسگزاری از خداوند، پاسداری از جهان آفرینش و ارجنهادن شادی وشادمانی است. برگزاری تیرگان در ایران و آن سوی مرزهای کنونی نشان از پویایی اندیشه ایرانشهری و جاودانگی ایران فرهنگی است. ازاینرو باید همه جشنهای ایرانی زنده بمانند؛ چراکه اگر با ریشههای آنها آشنا شویم، رمز پایداری ایران، رمز ماندگاری فرهنگ ایرانی و راز تلاش مردم ایران برای دستیابی به ارزشهای اخلاقی برما آشکار میشوند.
- 17
- 4