۸۵ سال پیش در سوم ژانویه سال ۱۹۳۲ دولت وقت هندوراس برای سرکوب شورش کارگران موز که از سوی کمپانی یونایتد فروت اخراج شده بودند، حکومت نظامی اعلام کرد. این ناآرامیها منجر به اتفاقاتی در آمریکای لاتین شد که بعدها جنگ موز نام گرفت. جنگ موز، دوران اشغال، اقدامات پلیس و مداخله در بخشی از ایالاتمتحده در آمریکای مرکزی و سواحل کارائیب است که در پایان جنگ اسپانیا و آمریکا در سال ۱۸۹۸ و در آغاز «سیاست همسایه خوب» در سال ۱۹۳۴ اتفاق افتاد. این مداخلات نظامی بیشتر توسط سپاه تفنگداران دریایی ایالاتمتحده انجام شد که استراتژی و تاکتیکهای جنگهای کوچک را در سال ۱۹۲۱ براساس تجربیات خود توسعه داد.
کارگران شرکت یونایتد فروت
براساس پیمان پاریس، اسپانیا کنترل کوبا، پورتوریکو و فیلیپین را به ایالاتمتحده واگذار کرد. پس از آن ایالاتمتحده مداخلات نظامی در کوبا، پاناما، هندوراس، نیکاراگوئه، مکزیک، هائیتی و جمهوری دومینیکن را هدایت کرد. این مجموعه از درگیریها با خروج نیروها از هائیتی در سال ۱۹۳۴ و در دوران ریاستجمهوری فرانکلین روزولت پایان یافت. اصطلاح «جنگ موز» را نویسنده آمریکایی، لستر دی.لنگلی، در سال ۱۹۸۳ باب کرد. لنگلی کتابهای زیادی درباره تاریخ آمریکای لاتین و تعاملات آمریکاییها نوشت که از آن جمله میتوان به «جنگ موز: تاریخچه داخلی امپراتوری آمریکا» اشاره کرد. این کتاب شامل وقایع امپراتوری استوایی ایالاتمتحده آمریکا در هر دو دوره ریاستجمهوری روزولت است که از نیمکره غربی پیشی گرفته است. این اصطلاح از طریق همین نوشتار رایج شد که ایالاتمتحده را یک نیروی پلیس تصویر میکند که برای آشتی دادن کشورهای استوایی متخاصم، جوامع نامشروع و سیاستمداران فاسد و ایجاد حکومتی بر تجارت استوایی فرستاده شده بود.
جنگ موز با بیعدالتی، فساد، جوامع غیرقانونی و سوءاستفاده از کارگران در آمریکای لاتین آغاز شد. کارگران موز چیزی شبیه به جنبش حقوق مدنی را در تجارت میوههای گرمسیری به راه انداختند. کشورهای گرمسیری درحال جنگ به خاطر بدرفتاری و شرایط سوءاستفاده از کارگران به یکی از اولین و ستیزهجویانهترین جنبشها در آمریکای لاتین دست زدند. گفتمان و فسادی که مردم و حکومت آمریکای لاتین با آن روبهرو شدند، چیزی بود که نفوذ ایالاتمتحده را بیشتر میکرد. انگیزه آمریکا برای این درگیریها بیشتر اقتصادی و نظامی بود.
اصطلاح «جنگ موز» خیلی دیرتر برای توصیف این جنبشها به کار رفت که در نتیجه مداخلات آمریکا و صرفا برای حفظ منافع تجاری ناچیز این کشور در منطقه روی میداد. مهمترین نکته این است که ایالاتمتحده منافع اقتصادی، سیاسی و نظامی خود را پیش میبرد تا از حوزه نفوذ خود دفاع کند و از کانال پاناما که در همان اوان برای بهبود تجارت جهانی و تاسیس نیروی دریایی خود ساخته بود، محافظت کند. شرکتهای آمریکایی مثل کمپانی یونایتد فروت در زمینه تولید موز، تنباکو، نیشکر و کالاهای دیگر در سراسر کارائیب، آمریکایمرکزی و شمالی فعالیت مالی داشتند.
شرکتهای میوه آمریکایی
اولین دهههای تاریخ هندوراس با بیثباتی در سیاست و اقتصاد همراه بود. در واقع زمینه سیاسی به ۲۱۰ درگیری مسلحانه میان استقلالطلبان و افزایش قدرت حکومت کارائیب انجامید. بخشی از این بیثباتی ناشی از دخالت آمریکا در مسائل این کشور بود. اولین شرکتی که با دولت هندوراس به توافق رسید، کمپانی برادران واکارو بود و پس از آن کمپانی کیامل فروت وارد عمل شد. علاوه بر این، کمپانی یونایتد فروت در قراردادی با دولت به توافق رسید که این قرارداد توسط شرکتهای وابسته به دست آمد.
کمپانی یونایتد فروت
شرکت آمریکایی یونایتد فروت بخش عظیمی از مزارع و شبکه راهآهن آمریکای مرکزی، کلمبیا، اکوادور و سواحل کارائیب را در اختیار گرفت و حق انحصاری بازار بعضی مناطق مثل هندوراس و گواتمالا را به دست گرفت. بسیاری از منتقدان، یونایتد فروت را متهم به سیاست استثماری استعمار نو میکنند و آن را از اولین نمونههای شرکتهای چندملیتی تاثیرگذار بر سیاستهای داخلی کشورهایی میدانند که در آنها فعالیت داشت.
راههای مختلفی برای امضای قرارداد بین دولت هندوراس و شرکتهای آمریکایی وجود داشت که پرطرفدارترین راه، به دست آوردن حق انحصاری یک قطعه زمین در ازای تکمیل راهآهن هندوراس بود. به همین دلیل است که توافق میان کمپانی یونایتد فروت و هندوراس از طریق یک شرکت راهآهن انجام شد. یکی از روشهای این شرکت برای حفظ تسلط بر بازار، کنترل توزیع مزرعههای موز بود. گرچه اکثر تولیدکنندگان موز در آمریکای مرکزی (ازجمله هندوراس) تحت تاثیر بیماری پاناما (نوعی قارچ خاکی) در نواحی گسترده متحمل خسارات سنگینی شدند. بهطور معمول وقتی کشتزاری دچار تخریب و آفت میشود، شرکتها از کشت خودداری میکنند و راهآهن و وسایل خدماتی را که همراه با این کشت از آن استفاده میکردند نابود میکنند. بنابراین شاید بتوان گفت مبادله خدمات بین دولت و شرکتها همیشه رعایت نمیشد. در عمل، یونایتد فروت اینقدرت را داشت تا از تخصیص مزارع به روستاییانی که میخواستند در تجارت موز سهمی داشته باشند، جلوگیری کند.
هدف نهایی در رسیدن به یک قرارداد، کنترل روند از تولید تا توزیع موز بود بنابراین شرکتها، مبارزان چریک، کمپینهای انتخاباتی و دولتها را تامین میکردند. مشارکت غیرمستقیم شرکتهای آمریکایی در درگیریهای مسلحانه کشورها، وضع را بدتر کرد. آنها نشان دادند که وجود سلاحهای خطرناکتر و مدرنتر به جنگهای خطرناکتری در میان جناحهای مختلف میانجامد. در هندوراس بریتانیا، بلیز امروز، وضع کمی متفاوت بود. بهرغم اینکه کمپانی یونایتد فروت تنها صادرکننده موز در هندوراس بریتانیابود و این شرکت سر دولت را شیره میمالید، در این کشور خبری از بیثباتی و درگیریهای مسلحانه کشورهای همسایه نبود.
قتل عام موز
یکی از بدنامیهای بزرگ کمپانی یونایتد فروت شیوه شکستن اعتصاب کارگرانش در ۲۸ نوامبر ۱۹۲۸ در سواحل کارائیبی کلمبیا و در نزدیکی سانتا مارتا است. در ششم دسامبر ارتش کلمبیا اعتصابکنندگانی را که در میدان مرکزی شهر سیناگا تجمع کرده بودند به آتش بست. تلفاتی که از این حادثه اعلام شده بین ۴۷ تا ۲ هزار نفر متفاوت است. ارتش اقدام خود را اینطور توجیه کرد که اعتصابکنندگان خرابکارهای سیاسی تحت فرمان انقلابیون کمونیستی بودند. نماینده کنگره، جرج الیسر گایتان نیز ادعا کرد که ارتش به دستور یونایتد فروت وارد عمل شده است.
شهرت یونایتد فروت
یونایتد فروت بارها به رشوه دادن به مقامات دولتی در ازای اعطای امتیازات تجاری، سوءاستفاده از کارگران، فرار از پرداختمالیات به کشورهایی که در آنها کار میکرد و اعمال بیرحمانه برای تثبیت انحصار خود متهم شد. بسیاری از نویسندگان چپگرای امریکای لاتین ازجمله کارلوس لوئیس فالاس و کارمن لیرا از کاستاریکا، رامون آمایا آمادور از هندوراس، گابریل گارسیا مارکز از کلمبیا و پابلو نرودا از شیلی، در آثار خود این کمپانی را محکوم کردهاند. همچنین سیاستهای این شرکت بارها از سوی خبرنگاران، سیاستمداران و هنرمندان در ایالاتمتحده مورد انتقادهای شدید قرار گرفته است.
پایان دوران جمهوری موز هندوراس
در پایان بحران انرژی دهه ۱۹۷۰، هندوراس تحتکنترل اوسوالدو لوپز آرلانو بود که تلاش میکرد سرزمینهای گرفتهشده این کشور را دوباره تقسیم کند و به مردم هندوراس کمک کند تا استقلال اقتصادی خود را دوباره بهدست بیاورند. اما متاسفانه این تلاشها در سال ۱۹۷۱ از سوی رئیسجمهوری رامون ارنستو متوقف شد. در ۱۹۷۴ سازمان کشورهای صادرکننده نفت یا همان اوپک شامل کاستاریکا، گواتمالا، هندوراس، پاناما و کلمبیا با این اهداف شناخته شد:
محافظت از کشورهای مشابه که آشفتگیهای اقتصادی شدید ناشی از کاپیتالیسم وابسته را تجربه کرده بودند، به دست گرفتن کنترل شرکتهای خارجی چندملیتی، بحران انرژی دهه ۱۹۷۰ و تورم تعرفههای تجاری. با لغو امتیاز قراردادهایی که عمدتا به شرکتهای چندملیتی ایالاتمتحده اعطا شده بود، کشورهای آمریکای لاتین قادر بودند برای پیشرفت بیشتر برنامهریزی کنند اما با دشمنی و کینهتوزی شرکتهای آمریکایی مواجه شدند. بعدها رئیسجمهوری آرلانو یک اصلاح کشاورزی جدید را تصویب کرد که در آن هزاران هکتار از زمینهای متعلق به کمپانی یونایتد فروت به مردم هندوراس برگردانده شد. روابط بد میان ایالاتمتحده و قدرتهای تازه استقلال یافته کشورهای آمریکای لاتین تمامی احزاب را به جنگ موز سال ۱۹۷۴ کشاند.
ترجمه: مهرناز زاوه
- 18
- 6