کنایه
چنانچه به جای نام بردن مستقیم از یک چیز، از چیزی که یادآور آن باشد استفاده کنیم، در واقع از آرایه ای ادبی استفاده نموده ایم که به آن دِگَرنامی، کنایه آوری یا مجاز می گویند. استفاده از یک مفهوم ساده یا ویژگی های قابل درک از چیزی به جای یک جمله پیچیده تر از آن است که به آن دگرنامی گفته میشود و دگرنامی از سازوکارهای مهم زبان به شمار می آید. اگر قرار بود که همه چیز و همه جزئیات را در خصوص هر موضوعی بگوییم، سخن گفتن سخت می شد. گاهی اوقات در کنایه جزء جای کل می نشیند. در دگرنامی نیز «ارتباط» نقشی را بازی می کند که «تشابه» در استعاره بازی می کند. دگرنامی تقریبا معادل مجاز است ولی با آن تفاوت هایی دارد.
معنی لغوی کنایه
کنایه در لغت یعنی پوشیده سخن گفتن و در اصطلاح به سخنی گفته میشود که دو معنی دور و نزدیک دارد. معنی نزدیک آن موردنظر نیست ولی گوینده بگونه ای جمله را ترکیب می کند و بکار می برد که ذهن شنونده از طریق معنی نزدیک به معنی دور منتقل می شود.
تعریف اصطلاحی کنایه
کنایه در اصطلاح علم بلاغت، شامل لفظیست که معنای غیر حقیقی آن موردنظر باشد؛ ولی به علت اینکه قرینه ای ندارد تا مانع از اراده معنای حقیقی شود، جایز است مفهوم حقیقی آن نیز اراده شود؛ مانند:« زیدٌ طویل النجاد»( بند شمشیر زید بلند است). منظور این است که زید شجاع و بلندقامت است.
فرق کنایه با مجاز
گاهی میتوان در کنایه معنای اصلی را نیز اراده کرد؛ ولی در مجاز چنین امری جایز نیست و اراده معنای حقیقی با مفهوم و معنای مجاز منافات دارد. البته گاهی هم به علت خاص بودن موضوع در کنایه، نمی توان معنای اصلی را علاوه بر معنای غیر حقیقی اراده نمود؛ مثل این آیات شریفه:
ــ « وَ السَّماواتُ مَطْوِیَّاتٌ بِیَمینِه» ؛« و آسمان ها هم درهم پیچیده بدست اوست» .
ــ « الرَّحْمنُ عَلَی الْعَرْشِ اسْتَوی» ؛«( خدای) رحمان بر تخت فرومانروایی و تدبیر امور آفرینش مسلط است» .
که کنایه از قدرت کامل و توان غلبه و تسلط است.
اقسام کنایه از جهت معنا
کنایه با توجه به تناسب معنایی آن به سه قسمت کنایه از صفت، کنایه از موصوف و کنایه از نسبت تقسیم میشود که در ادمه هریک را براایتان شرح داده ایم:
۱. کنایه از صفت:
کنایه از صفت مثل:«هُوَ ربیب أبی الْهَوْلِ » (او دست پرورده ابوالهول است) که کنایه از شدت کتمان سر در اوست. نحوه ی شناخت کنایه از صفت، با ذکر موصوف یا صفت در جمله، است. خود کنایه صفت هم اقسامی دارد که در کتاب های بلاغت به آن پرداخته شده است.
۲. کنایه از موصوف:
کنایه از موصوف؛ مثل این که به مصری ها با کنایه اینگونه گفته شود:«أَبْنَاءُ النیل»( فرزندان نیل) .
۳. کنایه از نسبت:
کنایه از نسبت، در واقع به کنایه ای گفته میشود که نسبت چیزی به چیزی دیگر خواه در اثبات یا در نفی، موردنظر باشد؛ یعنی شیء مورد کنایه، نسبتی است که به چیزی که با آن در رابطه است، اسناد داده شده است. مانند:
إِنَّ السَّمَاحَةَ وَ الْمُرُوءَةِ وَ الندی فی قُبَّةٍ ضَرْبَةً علی ابْنِ الحشرج؛ یعنی بی شک گشاده دستی، جوان مردی و بخشش در خیمه ابن حشرج بر پا شده است.
قرار دادن این سه صفت یعنی «سماحت، مروت و ندی» در جای مختص «ابن حشرج» نیازمند آنست که این صفات در وجود او اثبات شود.
اقسام کنایه از نظر لوازم و سیاق
کنایه با توجه به واسطه ھا و لوازم و روند کلام نیز به چھار قسمت تقسیم می شود:
>> تعریض:
یکی از انواع کنایه از نظر لوازم و سیاق، تعریض می باشد. تعریض در لغت یعنی خلاف تصریح و صراحت گویی، ولی در اصطلاح این کلمه عبارت است از این که کلام بطور مطلق و بدون قید گفته شود، ولی به واسطه آن به معنای دیگری اشاره گردد که از سیاق کلام معلوم می شود؛ مثل این که به انسان مردم آزار گفته شود:ُ«الْمُسْلِمُ مَنْ سَلِمَ الْمُسْلِمُونَ مِنْ لِسَانِهِ وَ یَدِه» ؛ مسلمان کسی است که مسلمانان از دست و زبان او در امان باشند. این جمله تعریض بر مسلمان نبودن شخص مردم آزار است.
>> تلویح:
تلویح در لغت به معنای اشاره از دور به دیگران است. در اصطلاح یک کنایه است که واسطه ھای آن زیاد می باشد و در آن تعریضی نیست.
>> رمز:
رمز در لغت به معنای اشاره نھانی و با چشم و ابرو به شخصی که نزدیک تو است. رمز در اصطلاح، یک کنایه است که واسطه ھایش کم و ملازمت دو معنا، پنھان است؛ مثل:«فُلَانُ عریض الْقَفَا» یا «عریض الْوِسَادَةِ» (پشت گردن فلانی پھن است یا بالش او پھن است) که کنایه از ابلهی و حماقت و جهالت شخص است.
>> ایماء و اشاره:
ایما و اشاره یک نوع کنایه است که واسطه ھای آن اندک و ملازمت دو معنا روشن است؛ مثل این آیه شریفه:َ« وَ اتْلُ عَلَیْهِمْ نَبَأَ نُوحٍ إِذْ قالَ لِقَوْمِهِ یا قَوْمِ إِنْ کانَ کَبُرَ عَلَیْکُمْ مَقامی وَ تَذْکیری بِآیاتِ اللَّهِ فَعَلَی اللَّهِ تَوَکَّلْت»؛ «برایشان داستان نوح را بخوان، آنگاه که به قوم خود گفت: ای قوم من! اگر درنگ کردن من در میان شما و یادآوری آیات خدا بر شما گران می آید، من بر خدا توکل می کنم».
«مقام» در لغت، به معنای اسم مکان است؛ ولی در این آیه، ایما و اشاره به خود حضرت نوح علیه السلام است.
تفاوت کنایه و تعریض
یکی از تفاوت های کنایه و تعریض در اینست که اولا دلالت کنایه، لفظی است ولی دلالت تعریض، عقلی است؛ به این دلیل که عقل مفهوم آنرا درمی یابد. ثانیا کنایه بر معنایی که می تواند حقیقت یا مجاز باشد، دلالت می کند؛ ولی در تعریض، دلالت لفظ بر یک معنا، نه از سنخ وضع حقیقی است و نه مجازی؛ مانند: (بَلْ فَعَلَهُ کبیرهم هَذَا) ؛" بلکه آنرا این بزرگترشان کرده است که هدف آن نیست که شکستن بت ها کار بزرگ ترین بت است؛ بلکه تعریض به اینست که کوچک ها لایق این کار نیستند و این، کار بزرگترین بت است، تا کافران تنبیه شوند و به عقلشان رجوع کنند و دریابند که بزرگ و کوچک بت ها هیچ قدرتی ندارند.
ویژگی های کنایه
برخی از ویژگی های کنایه شامل دوبعدی بودن، تصویرگری، ایجاز، استدلال، غرابت و آشنایی زدایی، مبالغه، تعریض، تزیین سخن، جذّابیّت بخشیدن به کلام می باشد.
گردآوری: بخش فرهنگ و اندیشه سرپوش
- 18
- 4