قافیه
در انتهای هر مصراع از کلماتی استفاده میشود که هم وزن هم هستند و حرف آخر این کلمات با هم مشترک هستند که به آن قافیه گفته میشود. در واقع قافیه حروف مشترکیست که تکرار آن در واژه های پایانی قرینه های شعر منظوم صورت میگیرد؛« کلمات قافیه» به واژه هایی گفته میشود که این حروف مشترک در آنها به کار رفته است. تکمیل وزن از مهمترین اثرات قافیه به شمار می رود .مثال برای قافیه:
ای نعمت ولایت تو، بهترین نعـم- وی لطف بی نهـایت تو شامل امم
طبق مثال فوق واژگان« نعیم» و« امم») دو واژه انتهایی پایان هر دو مصرع فوق)، هم موزن هستند که به آن ها قافیه می گویند.
كاربرد و تأثیر قافیه در شعر
یکی از مواردی که بر رونق و تأثیر سخن مى افزاید قافیه است. قافیه درواقع از راه گوش در دل و جان آدمی طنین انداز می شود و موجب نوازش روح میشود.
کاربرد« قافیه»، در آغاز و پایان جمله ها یا مصاریع برای فهم مخاطب است. موسیقی قافیه بر روح و روان، أثرات غیر قابل وصفی دارد. از تأثیرات مهم قافیه می توان به رونق یافتن کلام موزون و گوش نوازی و نثر و استحکام ستونهای شعر و ... اشاره کرد. این امتیاز به جز اثرات مثبت قافیه، می تواند به عیوب شعر از سوی قافیه پردازان تبدیل شود.
انواع قافیه
انواع قافیه، به اعتبار تقطیع، به پنج قسمت تقسیم می شود. برخی از افراد، به این الفاظ« القاب قوافی» می گویند درحالیکه برخی دیگر به آن حدود قافیه می گویند.»
>> مترادف:
پیاپی شونده معنی کلمه ترادف میباشد و به قافیه ای گفته میشود که دارای دو حرف ساکن پیاپی و یک حرف آخرِ ساکن باشد، بعنوان مثال می توان کلمه ی یار( قدما مصوّت های بلند را ساکن به شمار می آوردند) را در نظر گرفت؛
>> متدارک:
معنی تدارک در لغت، دریابنده و دریافت کننده میباشد و به قافیه ای گفته میشود که دارای دو حرف متحرک و یک حرف آخرِ ساکن مثل خِرَد باشد.
>> متکاوس:
معنی کلمه متکاوس در لغت، انبوه میباشد و در اصطلاح، قافیه ایست که چهار حرف متحرک و یک حرف آخرِ ساکن مثل بزنمش، دارد.
>> متواتر:
پیاپی شونده و پیاپی آینده معنی کلمه تواتر میباشد و به متحرکی گفته میشود که حرف ساکن در دو طرفش بکار رفته باشد، مثل درکش؛
>> متراکب:
معنی کلمه متراکب، برهم نشسته است و به قافیه ای دراصطلاح گفته میشود که سه حرف متحرک و ساکنی در آخر دارد، مثل فِکَنَد.
قافیه در یک دسته بندی دیگر، متشکل از سه بخش قافیه درونی، میانی، پایانی می باشد.
- قافیه درونی:
گاهی وقت ها در درون مصرع از قافیه استفاده میشود، یعنی قافیه صرفا در پایان مصرع یا نیم مصرع بکار نمیرود. به طور مثال می توان به روح تویی، نوح تویی، فاتح و مفتوح تویی اشاره کرد.
- قافیه میانی:
قافیه درونی در اوزانی که هر مصرعش متشکل از دو بخش مساوی است، میتواند آخر سه نیم مصرع اول بیت قافیه داشته باشد، به این نوع قافیه، قافیه میانی می گویند. گاهی وقت ها برخی از شاعران در پایان« نیم مصرع» برای غنی تر کردن موسیقی شعر، هم قافیه می آورند. به طورمثال هنگام تنگ دستی، در عیش کوش و مستی کاین کیمیای هستی، قارون کند گدا را
- قافیه پایانی:
قافیه اضافی در این نوع شعر در پایان مصرع ها یا ابیات و قبل از قافیه اصلی کاربرد دارد:
طرفه می دارند یاران صبر من بر داغ و درد
داغ و دردی کز تو باشد خوشتر است از باغ و ورد
و یا
ای از مکارم تو شده در جهان خبر
افکنده از سیاست تو آسمان سپر
قافیه و ردیف
در نظم و شعر، قسمت هایی از کلمه تکرار می شود که به آن قافیه می گویند. مشروط به این که قسمتی که تکرار میشود به عنوان جزئی از کلمه ی قافیه محسوب شود و به آن پیوسته نباشد؛ ولی درصورت تکرار کل کلمه، به آن ردیف گفته میشود.
هجای قافیه
هجای قافیه به هجایی از کلمه گفته میشود که آخرین واک آن، واک روی باشد. هجای قافیه ی کلمه ی« شکستم»،« کست» می باشد. هجای قافیه ی کلمه ی« آمد» درواقع« مد» می باشد. کلمه ی قافیه و هجای قافیه در کلمات یک هجائی، یکسان است.
قواعد قافیه
- هر گاه بعد از هر حرف، مصوت های بلند« آ» و« او» ظاهر شود، میتواند قافیه را بوجود آورد. مثل:« پا»،« ما» و« سو»،« رو»
- چنانچه یک یا چند حرف الحاقی بعد از حرف« روی» بکار رفته باشد باید، آنها مشترک باشند. مثل:خفته اند، گفته اند، نهفته اند، شنفته اند و ...
عیوب قافیه
قافیه از نظر اساتید فن عیوب به دو قسمت عیوب ملقبه و عیوب غیر ملقبه تقسیم میشود.
۱. عیوب ملقبه:
عیوب ملقبه ی قافیه برگرفته از چهار نوع اقوا، اکفا، سناد، ایطا، شایگان می باشد.
عیوبی که به پیروی از عیوب قافیه در شعر عرب برای قافیه ی شعر فارسی برشمرده اند، درواقع از عیوب قافیه ی شعر فارسی نیست؛ چون استفاده از کلماتی مانند« بَر» با« دُر» و« فردوسی» با« طوسی» نادرست است و به همین خاظر از نظر شاعران، هم قافیه نیست. شایگان تنها موردیست که در فارسی تا حدی معمول است. شایگان درواقع معادل فارسی ایطای جلی میباشد و آن برای قافیه کردن نشانه های جمع مورد استفاده قرار میگیرد؛ به طور مثال کلمات« رخان» و« زلفکان»،« خوبان» و« رندان» در بیت های زیر:
شب سیاه بدان زلفکان تو ماند ••• سپید روز به پاکی رخان تو ماند( دقیقی)
در وفای تو مشهور خوبانم چو شمع ••• شب نشین کوی سربازان و رندانم چو شمع( حافظ)
۲. عیوب غیر ملقبه:
عیب های قافیه ای که در گذشته برای آن نامی را انتخاب نکرده اند، عیوب غیر ملقبه گفته میشود. از این نوع عیوب می توان به ساکن بودن روی در برخی از مصراع و متحرک بودن در مصراع دیگر اشاره کرد. عیوب غیر ملقبه فراوان است؛ نظیر قافیه ی معموله.
قافیه در شعر نو
با توجه به این که در شعر نو، طول مصراع ها و بیت ها باهم برابر نیست و با نظم مشخصی کلمهٔ قافیه تکرار نمی شود، قافیه با تعریف سنتی اش همخوانی ندارد، ولی درهر صورت شاعران نوگرا در شعرهایشان از قافیه بهره میبرند، ولی بدون نظم و قاعدهٔ ازپیش تعیین شده ای از این قافیه استفاده میکنند. احمد شاملو در مصاحبه ای با ناصر حریری دراین خصوص گفت:« از قافیه میتوان توقع ارجاع دهندگی داشت؛ یعنی بی درنگ ، خواننده را از طریق قافیه به کلمهٔ خاص موردنظر ، سوق میدهد. در القاء موسیقایی شعر، حضور نامنتظَرش بسیار کارساز است. تمام بارِ ساختاریِ شعر را حتی در بعضی موارد، به دوش می کشد.
قافیه در شعر سنتی
قافیه، اجباری و ردیف که جایگاهشان در شعر سنتی بعد از قافیه است، اختیاریست. شعر سنتی زبان فارسی« مقفی»( قافیه دار) است. چنانچه شعری در وسط مصراع، علاوه بر قافیه آخر مصراع دارای قافیه باشد، به آن قافیه، قافیه درونی گفته میشود درحالیکه به آن شعر، شعر مسجع می گویند. یکی از مشخصات شعر، قافیه نام دارد ولی در نثر هم گاهی وقت ها کاربرد دارد. ظاهرا در اشعار قدیم فارسی از نظر تاریخی، قافیه کاربرد نداشته است.
گردآوری: بخش فرهنگ و اندیشه سرپوش
- 17
- 6