ادبیات تفکری
به دسته ای از آثار ادبی که پدیدآوردندگان آن ها در هستی انسان، جنبه های اساسی را مطرح می کنند و برای رسیدن به هدفشان در جهت ایجاد تحول در باورها و نگرش آنان، انگیزش عاطفی و احساسی مخاطبان خود را به کار می گیرند؛ ادبیات تفکری می گویند. اینگونه مسائل با روش های طنزآلود، برون گرایانه، درونگرایانه، جدی، غم انگیز ، شاد و .. مطرح میشود. از مشخصه های عمده ادبیات تفکری می توان به ماندگاری و جاودانگی آن ها اشاره کرد.
انسانی که از این اصول و معیارها، حتی به میزان مختصری آگاهی دارد؛ درواقع نوعی شناخت از مسائل دارد که به این شناخت و تصور،« فکر ادبی» می گوییم. اینگونه انسانی، آگاهی اندکی نسبت به اصول دیگر معارف بشری، مثلاً جامعه شناسی، هنر، نظام های فلسفی و سیاسی و اقتصادی دارد. درحقیقت میزان وسعت اندیشۀ این انسان، گسترده میشود و یک فیزیک دان، یک ریاضی دان، یک پزشک، یک فلسفه دان، یک فقیه، یک مهندس، یک عالِم عقاید( متکلم)، یک مدرسِ گوشۀ حوزه، یک واعظ و… دارای این سعۀ اندیشه نیست.
لذا اگر انسان، آگاهی ادبی مذکور را از علوم و تخصص ها نداشته باشد به فردی خشک، محدوداندیش و یک بعدی تبدیل میشود و متأسفانه اگر انسان یک بعدی، توانایی کنار آمدن با خودش را داشته باشد، با مشکلات فراوانی در جامعه رو به رو می شود و جامعه را با مشکلاتی مواجه می کند. چنین شخصی درصورت پیرو بودنش، بیشتر برای خودش، مشکلاتی بوجود می آورد ولی درصورت پیشرو بودن، برای دیگران باعث ایجاد مشکلاتی میشود.
گردآوری: بخش فرهنگ و اندیشه سرپوش
- 18
- 6