۲۷ شعر عاشقانه
یودیت هرتسبرخ از شاعران نامدار هلندی است که با کتاب «۲۷ شعر عاشقانه» به زبان فارسی آمده است.
شعرهایی که از مهمترین شعرهای او بهشمار میآید و برایش جایزه ادبی نیز به ارمغان آورده است.
هرتسبرخ متولد ۱۹۳۴ در آمستردام است. در طول جنگ دوم جهانی با خانوادهاش به کمپی تبعید شدند که آلمانیها از آن برای نگهدای یهودیها استفاده میکردند. سپس از آنجا به اردوگاه وستربورک منتقل شدند. در همین هنگام بود که یودیت همراه با خواهر و برادرش از اردوگاه گریختند و تا پایان جنگ در خفا زندگی کردند. اما پدر و مادرش در اردوگاه ماندند و از خوشاقبالی توانستند جان سالم به در ببرند.هرتسبرخ از دهه شصت سرودن شعر را آغاز کرد و اولین کتاب شعرش را در ۱۹۶۳ با عنوان «پست دریایی» منتشر کرد. از آن زمان تا به امروز پنج مجموعه منتشر کرده است.
برخی از شعرهای هرتسبرخ بر دیوارهای شعر لایدن در هلند در کنار آثار دیگر شاعران پرآوازه جهان نقش بسته است.هرتسبرخ در شعرهایش با بهکار بردن زبانی صمیمی و گاه بیتفاوت، از کلیشههای شاعرانه دوری میجوید و بهدنبال کشف رازهای جهان میرود. طنز تلخ و گزنده از خصوصیات شعرهای او است و صراحت زبانش لحظات دردناک و خاطرات فراموششده را در ذهن بیدار میکند. «۲۷ شعر عاشقانه» مجموعه شعرهای عاشقانه هرتسبرخ است که توسط نیلوفر شریفی از هلندی ترجمه و از سوی نشر «سیب سرخ» منتشر شده است.
چند شعر از کتاب را بخوانیم:
۱. محبوب من/ از تپههای سبز میخروشد
بال میگیرد/ از روی تختهسنگها
و من/ صدای خندههایش را
میشنوم/ چقدر
مهربان حرف میزند / گاه آسیمهسر
و گاه آرامتر از باد / آه...
محبوب من / محبوب من
حتی / از شنیدن نام کوچکت
قلبم / جایی میان گلویم
آغاز میکند / تپیدن را.
۲.تو زیبایی / چنان زیبا
چنان شکوهمند / چون شهری بزرگ
نگاه نکن مرا اینچنین / با چشمهای زیبا
و اغواگرت / نگاهت میسوزاند
تنم را / تو زیبایی
و شکوهمند / چون شهری بزرگ
با فریاد خاموش تاریخ.
خداوندگاران کفشهای بالدار
ترجمه گزیده شعر از شاعران جهان، یکی از دلخوشیهای مترجمهای شعر است که معمولا به سراغ این کار میروند. علیرضا بهنام هم در کتاب «خداوندگاران کفشهای بالدار» به سراغ دوازده شاعر جهان از چین و سوریه گرفته تا استرالیا و آمریکا و فرانسه. شاعرانی که شعرشان در این مجموعه آماده، عبارت است از: دوریس لسینگ، پل الوار، ای.ال. کامینگز، ازرا پاوند، لنگستون هیوز، درک ولکات، آماندا استوارت، آنتیگونه کفالا، جوان برنز، بئی دائو، نوری الجراح، اوشن وانگ.
بهنام در مقدمه کتاب دلایل خود از ترجمه این شعرها را اینگونه بیان میکند: بخشی از این ترجمهها در جریان تعامل با یک موسسه فرهنگی در کشور آلمان شکل گرفته و بخشی دیگر حاصل دغدغههای مولف در معرفی اشعار و شاعران تاثیرگذار جهان در دهه گذشته است. همه شعرهای این مجموعه به زبان انگلیسی نوشته شدهاند یا نسخهای به زبان انگلیسی داشتهاند که توسط شاعر برگردانده شده است. انتخاب شاعران بر اساس میزان اهمیتی است که در متن فرهنگ خودشان داشتهاند.
دامنه این انتخاب از شعر تاثیرگذار ازرا پاوند که یک قرن بعد از سرودهشدن الهامبخش شاعران در سرایش شعر بوده است، آغاز شده و به حرکتهای خلاقانه جوان برنز میرسد که در شعر امروز استرالیا الهامبخش بسیای از شاعران بوده است. کنار هم قرارگرفتن کلاسیکشدههایی چون ازرا پاوند با تجربهگران شعری نیمه دوم قرن بیستم نیز از این رو است که انواع مختلف رفتار با زبان و ساختار شعری در یک مجموعه پیش چشم خواننده قرار گیرد.
شعر «حکومت نظامی» از پل الوار را میخوانیم:
دیگر چه میتوانستیم کرد، برای درهایی که نگهبانی میشدند / دیگر چه میتوانستیم کرد، برای آنها که در بندمان کردند / دیگر چه میتوانستیم کرد، برای خیابانهایی که ممنوعمان کرد / دیگر چه میتوانستیم کرد، برای شهری که خوابیده بود / دیگر چه میتوانستیم کرد برای زنی که گرسنه بود و تشنه / دیگر چه میتوانستیم کرد، برای ما که بیدفاع بودیم / دیگر چه میتوانستیم کرد، برای شبی که زاده شد / دیگر چه میتوانستیم کرد، برای ما که عاشق بودیم.
شعر «دموکراسی» سروده لنگستون هیوز را از این کتاب میخوانیم:
دموکراسی نمیآید
امروز یا امسال
هرگز نمیآید
با ترس و مصالحه
من همانقدر حق دارم
که آن دیگری
برای ایستادن
بر پاهای خودم
و داشتن زمین
خستهام از اینکه اینهمه میگویند
بگذار هرچیز به راه خودش برود
فردا روز دیگری است
آزادیام به درد نمیخورد وقتی مُرده باشم
نان فردا امروز زندهام نگه نمیدارد
آزادی دانهای است قدرتمند
پاشیده بر
امیدی بزرگ
من هم اینجا زندگی میکنم
آزادی میخواهم درست مثل تو.
فاطیما احمدی*
- 12
- 5
لاله محمدی
۱۳۹۸/۶/۲۷ - ۱۶:۳۹
Permalink