اشعار فرخی سیستانی
فرخی سیستانی در زمینه ی موسیقی، علاوه بر تسلط بر شعر و ادب نیز مهارت داشت و علت راه یافتنش به دربار ابوالمظفر شاه چغانیان و سلطان محمود غزنوی ، همین امر بود.
* اشعار فرخی سیستانی:
هر تنی زیر بار منت اوست
هر زبانی به شکر او گویاست
او ز جود و ز فضل تنها نیست
در همانند خویشتن تنهاست
* شعر فرخی سیستانی در مورد نوروز:
چون پرند نیگلون بر روی بندد مرغزار
پرنیان هفت رنگ اندر سر آرد کوهسار
خاک را چون ناف آهو مشک زاید بی قیاس
بید را چون پر طوطی برگ روید بی شمار
دوش وقت نیم شب بوی بهار آورد باد
حبذا باد شمال و خرما بوی بهار
باد گویی مشک سوده دارد اندر آستین
باغ گویی لعبتان جلوه دارد در کنار
ارغوان لعل بدخشی دارد اندر مرسله
نسترن لولوی لالا دارد اندر گوشوار
تا بر آمد جام های سرخ مل بر شاخ گل
پنجه های دست مردم سر برون کرد از جنار
راست پنداری که خلعتهای رنگین یافتند
باغ های پر نگار از داغگاه شهریار
* اشعار عاشقانه فرخی سیستانی:
دل بود جای عشق و چون دل شد
عشق را نیز جایگاه کجاست
دل من چون رعیتیست مطیع
عشق چون پادشاه کامرواست
* سبک شعر فرخی سیستانی:
تیغ او بر سر مخالف او
از خدای جهان نبشته قضاست
دشمن او ازو به جان نرهد
ور همه پروریدهٔ عنقاست
گردآوری: بخش فرهنگ و اندیشه سرپوش
- 12
- 5